به روز رسانی در تاریخ ۱۴۰۱/۰۴/۱۲: ویزای ویتنام به روز شد
ده سال قبل وقتی اولین بار به جنوب شرق آسیا سفر کردم قصد داشتم ویتنام رو هم ببینم. اون موقع ویتنام در تهران سفارت نداشت و تلاشم برای گرفتن ویزای ویتنام در بانکوک هم نتیجه نداد. باید سال ها صبر می کردم تا دوباره گذرم به این منطقه بیافته و ویتنام این کشور زیبا و دوست داشتنی رو ببینم. توی سفرنامه ویتنام داستان ها و تصاویر سفری که از هانوی شروع شد و به هو شی مین ختم شد رو با شما به اشتراک میذارم.
مختصری در مورد ویتنام
ویتنام کشوری در جنوب شرق آسیا هست. این کشور از شمال با چین و از غرب با لائوس و کامبوج همسایه است. در جنوب و شرق اون هم دریای چین جنوبی قرار داره. مساحت اون حدود یک پنجم مساحت ایران و جمعیتش حدود ۹۸ میلیون نفر هست. پایتخت ویتنام شهر هانوی در شمال هست ولی مهم ترین و بزرگ ترین شهر اون، سایگون یا هو شی مین سیتی در جنوب کشور قرار داره.
اگر بخوام از تاریخ ویتنام بگم، این سرزمین اونقدر حوادث زیادی رو از سر گذرونده که گاهی مثل جگر زلیخا تکه تکه شده و گاهی هم برای اتحاد این کشور چه خون دل ها که نخوردند و چه خطرها که نکردند. این سرزمین بارها زیر بار استعمار فرانسه و یا جنگ مغول ها، ژاپن و امریکا، کمر خم کرده اما باز تونسته سرپا بایسته. در قرن نوزدهم، ویتنام مستعمره فرانسه بوده و در جنگ جهانی دوم به اشغال ژاپن در اومده و پس از جنگ دوباره فرانسه بر ویتنام مسلط شده. اما در سال ۱۹۵۴ فرانسه از هو شی مین و یارانش شکست می خوره و طبق معاهده ژنو، ویتنام به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می شه و حکومت کمونیستی که هو شی مین از بنیان گذارانش بود، در شمال و حکومتی که می شه گفت تحت تاثیر امریکا بود، در جنوب این کشور بر قرار می شه. حتی نام این سرزمین بارها و بارها تغییر کرده و از سال ۱۹۴۵ به طور مستمر “ویت نام” خونده شده. بعد از اون جنگی بین این دو حکومت شروع می شه که شرق کمونیست از بخش شمالی و امریکا از بخش جنوبی حمایت می کنه. این جنگ در سال ۱۹۷۳ با معاهده صلح پاریس رسما باید تمام می شد اما بعد از عقب نشینی سربازان امریکایی، باز هم جنگ بین ویتنام شمالی و جنوبی ادامه پیدا می کنه و بالاخره در سال ۱۹۷۵ سایگون سقوط می کنه و ویتنام واحد تشکیل می شه. جالبه بدونید که ایران هم در اون سال های جنگ ویتنام شمالی و جنوبی، همراه با امریکا بود و به ویتنام جنوبی کمک های نظامی می کرد.
اما در سال های دورتر، چین بیش از هزار سال از تاریخ ۲ هزار ساله این کشور، اون رو تحت تصرف داشته، بنابراین بخش زیادی از فرهنگ این سرزمین تحت تاثیر فرهنگ چینی شکل گرفته. البته جنوب و مرکز ویتنام هم در طی قرن ها تحت تاثیر حکومت های هندی بودند ولی من بعنوان مسافر نفوذ قابل مشاهده ای از فرهنگ هند رو ندیدم. علاوه بر این ها این کشور جنگ های زیاد دیگری رو هم از سر گذرونده و سال های کمی هست که مردمان این سرزمین تونستند به یک آرامش نسبی برسند.
از نظر اقتصادی هم در طی دهه اخیر این کشور رشد چشم گیری داشته ولی همچنان یکی از کشورهای متوسط از نظر اقتصادی محسوب می شه. جالب اینکه ویتنام دومین کشور صادر کننده قهوه در جهان پس از برزیل هست و البته قهوه ای که ویتنامی ها همراه با تخم مرغ درست می کنند هم مشهوره.
مسیری رو که من و دو همسفرم فهیمه و مهسا در ویتنام طی کردیم، در نقشه زیر می بینید.
ویزای ویتنام
به روز رسانی در تاریخ ۱۴۰۱/۰۴/۱۲ “متاسفانه سفارت ویتنام در تهران، روندی که با شروع پاندمی آغاز کرده رو همچنان ادامه میده و ویزای انفرادی صادر نمیکنه. فقط برگزارکنندگان سفر گروهی از طریق کارگزارشون در ویتنام میتونند ویزای بدو ورود بگیرند”
کشور ویتنام در تهران سفارت داره و می شه با مراجعه به سفارت و ارائه مدارک، ویزا دریافت کرد. روند بررسی درخواست حدود ده روز طول می کشه. نکته منفی ویزای ویتنام هزینه بالای اونه که ۱۰۵ دلار هست و البته چون ما می خواستیم برای ویزای چند کشور دیگه هم اقدام کنیم با پرداخت ده دلار اضافه درخواست ویزای فوری دادیم . مدارک لازم برای ویزای ویتنام، اصل و کپی گذرنامه، دو قطعه عکس، فرم های پر شده سفارت، رزرو پرواز، رزرو هتل و گواهی تمکن مالی هست.
با اینستاگرام در سفرها همراه من باشید. @safarnevesht
آدرس سفارت ویتنام: تهران، زعفرانیه، خیابان آصف، نبش خیابان برزو پلاک ۵۴ و تلفن سفارت: ۰۲۱۲۲۴۱۱۶۷۰ هست.
روز اول، ورود به هانوی پایتخت ویتنام
نیمه شب بود که با هواپیمایی فیلیپین ایرلاین از مانیل وارد هانوی شدیم. از اینترنت فرودگاه استفاده کردیم و یک تاکسی اینترنتی (در ویتنام گرب فعاله) به محله قدیم شهر هانوی گرفتیم و حدود ساعت دو نیمه شب بود که به هتل رسیدیم. یک اتاق سه تخته به قیمت۴۵۰ هزار دونگ به ازای هر شب، رزرو کرده بودیم.
صبح روز بعد رفتیم توی شهر تا هم سیم کارت بخریم و هم پول تبدیل کنیم. پس از کمی جست و جو، سر زدن به چند بانک و بررسی نرخ تبدیل اون ها، بالاخره یک بانک پیدا کردیم که نرخ تبدیلش مناسب بود. گلدان های بزرگ گل ارکیده توی بانک ها، لباس های یک رنگ کارکنان و فضای منظم داخل بانک در مقابل خیابون های شلوغ، رانندگان فوق العاده بی احتیاط، شلوغی پیاده روها و مردمی که مشغول صرف صبحانه بودند، یک تضاد عجیب ایجاد کرده بود. با وجود رانندگان جنوب شرق آسیا در ویتنام، هند و بنگلادش، رانندگی ما ایرانی ها نه تنها بد نیست که خیلی هم خوبیم ماااا.
خلاصه بعد از تبدیل پول، از شرکت ویتتل (Viettel)یک سیم کارت رو به همراه ۳ گیگ اینترنت به قیمت ۱۲۰ هزار دونگ خریدیم. هر دلار امریکا معادل ۲۳ هزار دونگ ویتنام بود و تعداد زیاد صفرهای پولشون برای ما موضوع عجیبی نبود.
قبل از دیدن شهر یک کار مهم دیگه هم داشتیم، رفتن به سفارت میانمار و درخواست ویزا برای کشور میانمار. بعد از گذراندن و حل کردن ماجراهایی که در سفارت میانمار داشتیم، تقریبا ظهر شده بود و ما هنوز صبحانه هم نخورده بودیم. اما از بخت خوشمون، رو به روی سفارت چند تا رستوران بود که یکیشون در حال درست کردن رشته مخصوص ویتنامی بود. تصمیم گرفتیم همون جا اولین غذای ویتنامی رو در این کشور، امتحان کنیم و به حق که تا آخر سفر هیچ کدام از غذاها، به خوبی این غذای روز اول نشد.
خوبی رستوران های ویتنامی اینه که سیر و فلفل مزه دار شده توی سرکه و همین طور لیمو ترش به مقدار فراوون رو میزها هست و ترکیبشون با غذای ویتنامی فوق العاده می شه و از نظر من خوشمزگی غذاهاشون به همین مزه های کنار غذاست.
بعد از خوردن غذا پیاده راه افتادیم به سمت دیدنی های شهر. اولین جایی که دیدیم مقبره هوشی مین بود. هوشی مین رئیس کمیته مرکزی حزب کمونیست ویتنام بود. پس از سال ۱۹۴۵ و استقلال ویتنام او اولین رئیس جمهور جمهوری دموکراتیک ویتنام شد. او از طرفداران و رهروان راه لنین، از مخالفان امپریالیسم و طرفدار نظریه های سوسیالیستی و کمونیستی بود و به طور کلی تاثیر زیادی در تاریخ کشورش داشت و یک قهرمان ملی برای ویتنامی هاست.
پس از دیدن مقبره به دیدن یکی از صد دریاچه شهر هانوی رفتیم، دریاچه غربی (West lake) که بزرگ ترین دریاچه این شهره. بعد از ظهر توی هوای گرم و شرجی از پاگودای تران کوک (Tran Quoc) بازدید کردیم.
برای زنده موندن در اون هوای گرم و رفع خستگی آب نیشکر همراه با لیمو خوردیم که به نظر من بهترین جا برای خوردن آب نیشکر در آسیا نه هند و بنگلادش، که ویتنام هست. چون فرآیند گرفتن آب نیشکر توی ویتنام توسط یک دستگاه تقریبا بسته انجام می شه و بسیار تمیزتر هست. قیمت یک لیوان آب نیشکر بزرگ ۱۰ هزار دونگ بود.
تمام مغازه ها و خیابان های اطراف هتل بافت سنتی خودشون رو حفظ کردند، خیابان هایی باریک، شلوغ و پر از موتورسوار. از اونجا که نزدیک هالووین بود، همه مغازه ها کالاهای مخصوص این جشن رو می فروختند و رنگ خیابون به رنگ نارنجی در اومده بود.
نزدیک های غروب بود که به دریاچه هوان کیم (Hoan Kiem) رفتیم. دریاچه ای که در مرکز بافت قدیم قرار داره و به معبد نوگ سون (Ngoc Son) و برج لاک پشت (Turtle tower) در وسط دریاچه مشهوره. پل سرخ بر روی این دریاچه زده شده و برای رفتن به معبد از این پل استفاده می شه. ورودی معبد هم ۳۰ هزار دونگ بود.
زندگی شبانه ای که در کنار این دریاچه و خیابان های اطراف برقراره پر از جنب و جوش و شادیه. شب ها گروه های زیادی از خانم ها با هم ورزش می کنند و می رقصند، اصلا انگار که این شهر، شهر خانم هاست. در طول روز و موقع کار هم نقش خانم ها خیلی بیشتر به چشم میاد.
روز دوم، تور پیاده روی رایگان هانوی
برای صبح این روز، یک تور شهرگردی رایگان ثبت نام کردیم. یک دختر و پسر جوون دانشجو نزدیک معبد نوگ سون که دیروز از اون بازدید کرده بودیم منتظر ما بودند.
اولین مکانی که دیدیم خانه باستانی هانوی (Ancient House) بود که قدمت اون ۱۱۰ سال هست و شیوه زندگی مردم این شهر رو در سال های قبل روایت می کنه. خانه ای دو طبقه که حیاط اون در مرکز بنا بود. طبقه پائین آشپزخانه، اتاق نشیمن و میز نهار خوری بود و در طبقه بالا اتاق خواب هست و بخشی از لوازم تزئینی خانه هم در این طبقه بود. طبق گفته راهنما همه ویتنامی ها حتی اون هایی که پیرو هیچ آئینی نیستند، فضایی از خونه شون رو به یک میز اختصای میدن که مخصوص خیرات برای اجداد از دست رفته شون هست.
در مورد مذهب مردم ویتنام بگم که ۷۳ درصد مردم یا بی دین هستند یا پیرو دین قومی-محلی ویتنامی. ۱۲ درصد بودایی، ۷ درصد مسیحی و بقیه هم پیرو ادیان دیگری هستند. همینطور که در کوچه ها قدم می زدیم، معبدهای زیادی رو می شد دید که اکثرا مربوط به دین قومی محلی خودشون هست. این دین برگرفته از آموزه های کنفوسیوس، تائو و بودا ست.
بعد هم به یک بازار نسبتا سنتی به اسم دونگ خوان (Dong Xuan) رفتیم که پر از صنایع دستی، پارچه و انواع لباس بود.
شاید هیجان انگیزترین قسمتی که در این روز دیدیم پل راه آهن بود. پلی قدیمی که در سال ۱۸۹۹ توسط فرانسوی ها ساخته شده و از بالای پل می شه نمایی از خیابان های اطراف و کاشی شکسته های دیواری خیابان ها رو دید. عده ای هم برای عکاسی این پل رو انتخاب می کنند. علاوه بر این ها کوچه پس کوچه های این قسمت شهر هم زیبا و جذاب بودند.
در پایان این گشت شهری هم راهنماهامون ما رو به خیابان Hang Ma بردند. خیابانی که تعداد زیادی نقاشی و هنرهای تجسمی روی دیوارهاش داره و نمای مدرن تری به این قسمت از شهر داده.
روز سوم، محله فرانسوی های هانوی
صبح روز بعد تصمیم گرفتیم به دیدن یه قسمت دیگه از شهر بریم که به منطقه فرانسوی ها معروفه. معماری ساختمان ها هم کمی نشان دهنده نفوذ فرانسه در این کشوره. کلیسای نوتردام هم که مشابه کلسیای در آتش سوخته پاریس ساخته شده، در این قسمت از شهر قرار داره.
عصر بعد از خوردن نهار و کمی استراحت به یکی از بازارهای سنتی شهر هانوی به نام لونگ بین (Long Bien) رفتیم. مردم ویتنام هم مثل بیشتر مردم شرق و جنوب شرق آسیا مهربون و البته خوش عکس هستند. البته خاطره بدی که از همون بدو ورود در ذهن من از این مردم ثبت شد و تا آخر هم تغییر نکرد اینه که اکثر فروشنده های ویتنامی یک خارجی رو یک کیف پول بزرگ می بینند که خب کمی آزار دهنده ست!
روز چهارم، شهر نین بین، طبیعت زیبای شمال ویتنام
همزمان با حضور ما در ویتنام، دوستم شهرزاد هم در حال اجرای تور ویتنام بود. ما هم صبح قبل از ساعت هشت به هتل محل اقامت اون ها رفتیم تا برای یک روز با گروهشون همراه بشیم. شهر نین بین در فاصله صد کیلومتری از هانوی قرار داره و ما با توجه به سرعت مجاز در ویتنام که معمولا حدود ۴۰ تا ۶۰ کیلومتر در ساعت هست، بعد از حدود سه ساعت به منطقه تام کک (Tam coc) در پنج کیلومتری شهر نین بین رسیدیم. دورتا دور این منطقه پر از کوهستان های سرسبزه که رودخانه تام کک از اون عبور می کنه، این رودخانه از سه غار می گذره. گشت با قایق روی رودخانه و گذر از این سه غار به نام های: کا، های، با (Ca Cave, Hai Cave ,Ba Cave) دیدن زنان و مردان کشاورز و دستفروشان در طول رودخانه از جاذبه های واقعا دیدنی این منطقه هست.
باران نم نم می بارید، آب رودخانه شفاف بود و می شد به راحتی خزه ها و ماهی های توی آب رو دید، همه این ها، صحنه ای دلپذیر ایجاد کرده بود و از دیدنش حسابی لذت می بردیم که باران آروم آروم شدیدتر شد و کم کم آرزوی برگشت به یه سایه بون رو داشتیم.
زمان بازدید از این منطقه زیبا با قایق حدود یک تا دو ساعته و هزینه قایق سواری و بازدید از منطقه ۱۵۰ هزار دونگ برای هر دو نفر هست. البته از اونجایی که قایقران ها سهم کمی از این پول می برند، نفری یک دلار هم به آقای قایقران انعام دادیم. یکی از جاذبه های دیگه ای که در حومه شهر نین بین قرار داره، منطقه ترانگ ان هست که در طول رودخانه ۹ غار وجود داره و قایق سواری اون سه ساعت زمان می بره و ما از اون بازدید نکردیم.
یکی دیگه از دیدنی های حومه نین بین غار موا (Mua Cave) هست. در اینجا علاوه بر دو معبدی که در بالای کوه وجود داره، منظره کاملی از مزارع، کوهستان ها، رودخانه ها و مرداب گل های نیلوفر رو می شه دید. ورودی این مجموعه زیبا ۱۰۰ هزار دونگ بود و واقعا ارزشش رو داشت.
نزدیک های غروب قبل از جداشدنمون از گروه، از معبد دین کینگ (Dinh King) هم بازدید کوتاهی داشتیم.
در پایان یک روز پر بار و گشت و گذار توی طبیعت به هاستلی که رزرو کرده بودیم رفتیم. یک اتاق بزرگ سه تخته با منظره ای عالی و امکانات کامل به قیمت ۳۰۰ هزار دونگ.
روز پنجم، حرکت به سمت هالونگ
صبح، بعد از خوردن صبحانه خوب هاستل با یک اتوبوس خودمون رو به شهر هالونگ رسوندیم. در یک هتل یک اتاق سه تخته به قیمت ۲۷۰ هزار دونگ رزرو کرده بودیم. بعد از گذاشتن وسایلمون، کمی توی شهر گشتیم و در یک رستوران نهار خوردیم. بعد هم کنار ساحل قدم زدیم، فانوس دریایی هالونگ رو دیدیدم و به چند دفتر گردشگری برای بررسی شرایط تورهای خلیج هالونگ سر زدیم و قیمت گرفتیم. حتی به اداره کشتیرانی هم سر زدیم و قیمت اون ها رو هم پرسیدیم اما در نهایت تصمیم گرفتیم تور خلیج هالونگ رو از هتلمون رزرو کنیم که با قیمت مناسب تری اون رو ارائه می کرد. هزینه تور یک روزه خلیج هالونگ با نهار ۷۰۰ هزار دونگ بود و برای یکی از همسفرانم که غذای دریایی نمی خورد با چانه زنی قیمت تور بدون نهار ۵۵۰ هزار دونگ شد.
به عنوان شام یک سالاد خوشمزه از میوه های استوایی خوردیم و به هتل برگشتیم تا بتونیم قبل از تور فردا خوب استراحت کنیم.
روز ششم، خلیج زیبای هالونگ
بعد از خوردن صبحانه مختصر هتل، ماشینی جلوی هتل به دنبال ما اومد تا ما رو به اداره کشتیرانی هالونگ ببره، بعد از کمی معطلی سوار قایق تفریحی مون شدیم. در ابتدا هم راهنما کمی راجع به قوانین که باید رعایت می کردیم، برای ما صحبت کرد.
با اینستاگرام در سفرها همراه من باشید. @safarnevesht
قایق از کنار جزیره های کوچکی که هر کدام شکل و نام خاصی داره، مثل جزیره ای که به شکل سگ هست (Stone dog islet) یا مشعل عود (Incense burner islet) که تصویر پشت اسکناس ۲۰۰ هزار دونگی هست و همینطور دو پرنده ای که در حال دعوا هستند (Fighting cock islet) گذشت و در کنار هر کدام توقف کوتاهی برای گرفتن عکس داشت. برای دیدن غار شگفت انگیز (Sung Sot Cave) از قایق پیاده شدیم و بعد از حدود یک ساعت مجددا برای خوردن نهار و ادامه مسیر سوار قایق شدیم.
بعد از نهار قایق برای کایاک سواری، در نزدیکی غار لوئن (Luon) توقف داشت و نیم ساعتی هم در این منطقه زیبا و آرام (البته به جز زمان هایی که گردشگران چینی کنسرت اجرا می کردند) به کایاک سواری گذشت.
در پایان این گشت یک روزه هم در جزیره تی تاپ (Titop) توقف داشتیم تا بتونیم از بالای جزیره، منظره کامل تری از این خلیج شگفت انگیز رو تماشا کنیم.
بهترین زمان برای دیدن خلیج هالونگ از ماه اکتبر تا دسامبر هست که هم هوا خیلی گرم نیست و هم احتمال بارش بارون کمه ولی ممکنه هوا مه آلود باشه و نشه منظره شفافی رو دید. در ماه تابستان مه آلود نیست ولی هوا بسیار گرمه و تورهای کمی هم برگزار می شه.
پس از پایان تور، برای آخرین بار کمی در فضای شهر هالونگ که خیلی هم توریستیه گشت زدیم و دوباره از سالادهای میوه این شهر که مخلوطی از میوه های استوایی با سس نارگیل هست، نوش جان کردیم.
تورهای خلیج هالونگ با کشتی های کروز چند ستاره به صورت دو روزه و سه روزه هم برگزار می شه و کشتی ها به قسمت های دورتر خلیج میرن و قیمت هاشون معمولا از ۱۰۰ دلار شروع می شه.
روز هفتم و هشتم، خداحافظی با هانوی
برای دریافت ویزای میانمار و گذرنامه هامون باید به هانوی بر می گشتیم. صبح با یک گرب به ترمینال اتوبوسرانی بندر هالونگ رفتیم و بعد از خرید بلیط اتوبوس به قیمت ۱۰۰ هزار دونگ به سمت هانوی حرکت کردیم. تقریبا بعد از ظهر بود که به هاستل رسیدیم، این بار سه تخت در یک اتاق دوازده تخته رزرو کرده بودیم.
صبح روز بعد تصمیم گرفتیم تا قبل از رفتن به سفارت میانمار، بقیه نادیده های این شهر رو ببینیم. با قدم زدن توی خیابون ها و کوچه ها می شه بخشی از زندگی مردم رو دید. از مراسم عروسی گرفته تا مراسم ختم. مغازه های بامبو فروشی، گل فروشی هایی که برای مراسم مذهبی و مراسم ختم تاج های گل آماده می کردند، همینطور مغازه هایی که مشابه ما ایرانی ها به درخواست خانواده داماد برای خانواده عروس هدایایی رو آماده می کردند و برای خانواده عروس می فرستادند. ریل راه آهنی که از یک کوچه باریک رد می شد و ورود به کوچه فقط برای اهالی اون کوچه آزاد بود و ماموری هم برای رعایت این قانون، اونجا بود.
همه این ها قسمتی از دیدنی های منحصر به فرد یک جامعه ست که شاید توی هیچ فهرست گردشگری نشه پیداشون کرد.
بعد از دیدن این ها به سفارت میانمار رفتیم و گذرنامه هامون رو گرفتیم و دوباره خودمون رو به خوشمزه ترین غذایی که تا اون روز خورده بودیم، دعوت کردیم. در راه برگشت به هاستل هم یک سالاد میوه خوشمزه خوردیم. وقتی به هاستل رسیدیم اجازه گرفتیم تا بتونیم بدون پرداخت هزینه تا زمان حرکتمون به سمت هوی آن توی هاستل بمونیم. روز قبل برای رفتن به شهر بعدی یعنی هوی آن، از یکی از دفاتر مسافرتی بلیط اتوبوس تخت دار به قیمت۳۵۰ هزار دونگ خریده بودیم. شب با کمی تاخیر یک ون به دنبال ما اومد و ما رو به ترمینال برد، این ترانسفر هم جزئی از خدمات بود که روی بلیط اتوبوس وجود داشت.
بعد از اینکه راننده ها تمام صندوق های اتوبوس رو از بار پر کردند، به مسافرها اجازه دادند کوله ها و وسایلشون رو توی صندوق بگذارند و بعد هم سوار اتوبوس بشند. اتوبوس خیلی تمیز نبود و هر صندلی هم یک پتوی نه چندان تمیز داشت. تمام مسیر دمای اتوبوس حدود ۱۰ درجه بود و من با اینکه کل شب رو توی اتوبوس فریز شدم، حاضر نشدم از اون پتو استفاده کنم. تخت های اتوبوس هم شبیه اونچه در لائوس و کامبوج متدواله نیست و چیزی بین اتوبوس های وی آی پی خودمون و اون اتوبوس های تخت دار هست.
روز نهم، هوی آن شهر آرزوها
حدود ظهر بود که به هوی آن رسیدیم تا هاستلی که رزرو کرده بودیم، ده دقیقه ای پیاده راه بود. سه تخت از یک اتاق چهار تخته رو رزرو کرده بودیم و یک دختر دیگه هم، هم اتاقی ما بود.
توی هوی آن رودخانه ای وجود داره و همزمان با غروب آفتاب، قایق ها با چراغ های ویتنامی رنگی رنگیشون روی رودخونه به حرکت در میاند و مسافرین با روشن کردن شمعی درون مقواهای رنگی، آرزوهاشون رو همراه شمع به دست رودخونه می سپرند. قبل از غروب به سمت رودخونه رفتیم تا در یک روزی که وقت داشتیم، بتونیم زیبایی های شهر رو هم در نور روز و هم در بین نورهای رنگارنگ چراغ ها بعد از غروب آفتاب تماشا کنیم.
اینجا هم بساط انواع غذاهای خیابانی که بیشتر هم غذاهای دریایی هست، برپا بود.
روز دهم، شهر دوست داشتنی هوئه
صبح خیلی زود با اتوبوس از هوی آن به سمت دانانگ حرکت کردیم. مسافت این دو شهر ۳۰ کیلومتر هست و ما بعد از حدود یک ساعت به دانانگ رسیدیم. دو تا گزینه برای امروز داشتیم. گزینه اول دیدن پل دست طلایی (Golden hand) و دهکده فرانسوی ها بود. برای دیدن این مجموعه که خارج از شهر هست یا باید حداقل از یک روز قبل تور رزرو کرد یا با موتور یا تاکسی به این مجموعه رفت. اون موقع برای رزرو تور دیر شده بود و باید با تاکسی اینترنتی به سمت پل طلایی می رفتیم. هزینه ورودی این مجموعه ۳۴ دلار هست و حدودا دو ساله که این پل جدید با هدف جذب گردشگر ساخته شده.
تصمیم گرفتیم گزینه دوم رو انتخاب کنیم و به جای این مجموعه با قطار به سمت هوئه بریم. مسیری که تعریفش رو زیاد شنیده بودیم. قطار از پیچ و خم های کوهستان های سرسبز مشرف به دریا رد می شه و دیدن همزمان کوهستان، جنگل،آسمون و دریا رو ممکن می کنه.
بلیط رفت و برگشت قطار رو ۱۵۰ هزار دونگ خریدیم که البته این قیمت برای خارجی ها هست و مردم محلی هزینه کمتری رو پرداخت می کنند. مسافت هوئه از دانانگ حدود ۹۰ کیلومتره و قطار با چند توقفی که در ایستگاه های مختلف داشت بعد از سه ساعت به هوئه رسید.
وقتی به هوئه رسیدیم پیاده به سمت شهر امپراتوری هوئه (Imperial City) رفتیم و در مسیرمون در یک کافه تمیز و زیبا از آبمیوه های ارزون ویتنامی خوردیم. کلا در ویتنام میوه و آبمیوه ارزونه و با ۲۰ هزار دونگ (کمتر از یک دلار) می شه یک اسموتی یا آبمیوه بزرگ خورد. جالب اینکه در کافه های ویتنام مادامی که توی کافه نشستی با چای سبز از مشتری پذیرایی می کنند و هزینه ای هم بابتش دریافت نمی کنند.
شهر امپراتوری هوئه زمانی پایتخت ویتنام بوده. با گذشت زمان و رخ دادن حوادث طبیعی مثل سیل، طوفان و موریانه و مهم تر از اون ها در طی جنگ هایی که اتفاق افتاده، قسمت زیادی از این شهر تخریب شده و قسمت کوچکی که باقی مونده، مرمت شده و در فهرست میراث فرهنگی یونسکو ثبت شده. درون این شهر که دور تا دور اون شبیه یک دژ دیوارهای بلندی کشیده شده، شهر ممنوعه ارغوانی قرار داره که بی شباهت به شهر ممنوعه در پکن نیست البته در ابعاد بسیار کوچکتر. همینطور دریاچه مروارید و تعدادی ساختمان، کاخ و باغ های قدیمی در این شهر باستانی وجود داره.
در این باغ پرنده هایی مثل سینه سرخ ابلق، ماهی خورک و کبوتر زبرا هم دیدم ولی نتونستم عکس خوبی ازشون بگیرم.
با این که این کاخ یا شهر امپراتوری بسیار کوچکتر از شهر ممنوعه پکن بود اما وجود گردشگرهای کمتر، فضای آرام و به دور از هیاهوی شهر، اون رو برای من جذاب تر و دوست داشتنی تر کرده بود. ورودی این شهر باستانی هم ۱۵۰ هزار دونگ بود.
پس از تاریکی هوا بالاخره از این شهر دیدنی دل کندیم و در یکی از رستوران های نزدیک اون شام خوردیم و بعد هم سریعا خودمون رو به ایستگاه قطار رسوندیم تا به دانانگ برگردیم.
روز یازدهم، هو شی مین سیتی
صبح خیلی زود بیدار شدیم تا بتونیم به موقع به فرودگاه دانانگ بریم. از اینجا به سمت آخرین شهری که قرار بود در این کشور ببینیم یعنی سایگون پرواز داشتیم. همونطوری که گفتم سرعت مجاز در جاده های بین شهری در این کشور پائینه و از طرفی بلیط هواپیما هم چندان گرون نیست و همین باعث می شه خیلی جاها استفاده از پرواز به صرفه تر باشه.
شهر سایگون که به خاطر هو شی مین قهرمان ملی ویتنامی ها، نام اون رو تغییر دادند و حالا اون رو با نام هو شی مین سیتی می شناسند، در جنوب ویتنام قرار داره. شهری که دلتای رودخانه مکونگ در نزدیکی اون مشهوره. همینطور تونل های کوچی و معبد کائو دای از دیگر دیدنی های حومه شهر هو شی مین هست که فرصت دیدنشون رو نداشتیم.
برای آخرین شب در ویتنام، سه تخت در یک اتاق ده تخته رزرو کرده بودیم. کمی استراحت کردیم و بعد برای دیدن خیابان های اطراف هاستل پیاده توی شهر قدم زدیم.
در شهر سایگون کلیسای نوتردام، مرکز پست، واکینگ استریت هو شی مین، کافه آپارتمان که پر از کافه های ویتنامی است، یکی از بازارهای سنتی این شهر و رودخانه سایگون که از وسط شهر عبور می کنه رو دیدیم.
سایگون هم مثل هانوی شهر شلوغی هست اما خیابان ها عریض تره و اصول شهرسازی کمی بهتر از هانوی هست و همین باعث می شه فضای شهر منظم تر به نظر برسه.
آخرین غروب ویتنام روی پل سو سیم(Thu Thiem) به تماشا ایستادیم و در نهایت صبح روز بعد سایگون رو به مقصد تایپه ترک کردیم.
هزینه های سفر من به ویتنام
به طور کلی ویتنام کشور خیلی ارزونی هست و حتی گاهی از ایران هم ارزون تر، مجموع هزینه های من در این سفر به این صورت هست:
- سیم کارت: ۱۲۰ هزار دونگ
- سه بار خشکشویی لباس ها: ۱۱۰ هزار دونگ
- حمل و نقل درون شهری:۳۷۰ هزار دونگ
- حمل و نقل برون شهری: ۷۳۰ هزار دونگ
- غذا، نوشیدنی، میوه: ۱۲۰۰ هزار دونگ
- ورودیه امکان دیدنی و تورها: ۹۵۰ هزار دونگ
- سوغاتی و یادگاری: ۹۰ هزار دونگ
- اقامت ها: ۱۲۳۰ هزار دونگ
- ویزا: ۱۱۵ دلار
- بلیط پرواز دانانگ به هو شی مین سیتی: ۴۴ دلار
- بلیط فیلیپین به هانوی: ۱۰۴ دلار
- بلیط سایگون به تایپه: ۸۸ دلار
با اینستاگرام در سفرها همراه من باشید. @safarnevesht
مجموع هزینه ها: ۴۸۰۰ هزار دونگ معادل ۲۰۸ دلار بعلاوه ۱۱۵ دلار ویزا و ۲۳۶ دلار پروازها
تاریخ سفر: آبان ۱۳۹۸
احمد خانی عاشق سفر و دیدن سرزمین های متفاوت
۲۳دیدگاه
سلام احمد جان سفر نامه هات رو من همیشه دنبال میکنم . اشنایی با سفرنوشت باعث افتخار منه . عالیه .
سلام همسفر
ممنون از لطفت
سلام ببخشید هنوز هم شرایط برای ویزای ویتنام مثل قبله؟ و ویزای انفرادی صادر نمیشه؟
سلام
بله متاسفانه
سلام و درود .من با کمک سفرنامه شما سال ۹۷سفری عالی و رویایی به چین داشتم..چقدر دوست دارم بشه با شما سفر رفت..به ویتنام حسابی مشتاق شدم ..سپاس
سلام محمد جان
خوشحالم برایت مفید بوده و امیدوارم به ویتنام زیبا و دوست داشتنی هم سفر کنی
سلام علیکم جناب خانی. بی صبرانه منتظر سفرنامه جدید هستم و مدت زیادی
هست سفرنامه جدیدی ننوشتید تمام سفرنامه های سایت رو خوندم و انصفا هر سفرنامه دایرة المعارف خوب و جامعی بود از فرهنگ و طبیعت و جغرافیای سیاسی هر کشور و سبک سفر کردنتون هم که بسیار میپسندم. از بی طرفی تون و گفتن حقایق موجود در کشور ها بدون ترسیدن از حملات کاربران هم بسیار متشکرم مانند سفرنامه لیبریا. امیدوارم بازهم با سفرنامه جدیدی ذهن ما رو با اطلاعاتی جدید پر کنید و با قلم زیباتون لبخندی بر صورت ما بکشید
سلام و سپاس از لطفتون دوست عزیز
سعی می کنم سفرنامه جدید هم بنویسم ولی بیشتر تمرکزم بر به روزرسانی ویزاه ها هست.
درود، احمد خان گل، دلمون برای سفرنامه نوشتنات تنگ شده حسابی. اگه تونستی لطفا بیشتر بنویس. از کشورهایی که رفتی و هنوز تو سایت نذاشتی. یه مطلبی که در مورد ویتنام باید بگم اینه که من به شخصه تجربه ای که از برخورد با ویتنامی ها تو آلمان داشتم، اصلا ندیدم مثل مردم تایلند و کشورهای اطرافش مهربون وگرم باشن! برعکس آدمای عبوس و خشکی هستن! خیلی سرد هستن! و بعضا بی ادب هم هستن! اصلا قابل قیاس با تایلندی ها نیستن! نمیدونم شما اینو متوجه شدید تو سفر به ویتنام یا نه! حالا شاید تو کشور خودشون بهتر باشن! نمیدونم! ولی اینجا که من دیدم نه! همچین دلچسب نبودن! حتی فیلیپینیا هم خیلی بهتر از اینا هستن!
سلام حسین جان
چشم سعی می کنم بقیه سفرنامه ها رو هم بنویسم.
سلام احمد جان، مثل همیشه عاااااااااااااااااااااااااالی ،ویتنام رو برای همیشه زندگی کردن مناسب میدونی؟ به نظرت میشه اقامتش رو راحت گرفت؟ لطفا اینم بنويس تو منطقه جنوب شرقی آسیا خودت طبق تجربه سفرهات، کدوم کشور رو مناسب برای زندگی و مهاجرت میدونی؟ ممنون از جوابی که میدی😇🌼
سلام حسین جان
اگر یک کشور مدرن و پیشرفته میخواهی، سنگاپور و تایوان توی اون منطقه مناسب هست.
احمد جان ممنونم از اطلاعات وسیع و جالبت... من خارج از ایران زندگی میکنم ولی هنوز گذرنامه ایرانی دارم. هرکاری میکنم سفارت ویتنام میگه که ما به ایرانی جماعت ویزا نمیدیم مگر از طریق اژانس اقدام کنی. اژانسها هم میگن که از دولت به ما گفته شده به ایرانی جماعت ویزا ندید. چه باید کرد؟ من کلافه شدم
سلام
فعلا قید ویتنام رو بزنید
من عاشق خلیج هالونگ شدم بی نهایت زیباست
ویتنام فوق العاده هست.
خسته نباشید، همیشه به گشت
جسارتا هزینه های محاسبه شده شامل پرواز از ایران و برگشتتون هم میشه؟ اگه نه که قیمت حدودی پرواز از/به تهران رو هم بگید بی زحمت
سلام
توی قسمت هزینه ها، هزینه پرواز هم نوشته شده که خوب پرواز من از ایران به ویتنام نبود.
راهنمای خرید بلیط ارزان رو ببینید، خودتون میتونید هزنیه بلیط رو در زمان مورد نظرتون محاسبه کنید.
سلام. من اتفاقی وبلاگتون رو دیدم و خواستم بگم جزو عالیترین سفرنامههاییه که دارم میخونم🥰 مرسی از به اشتراک گذاری این مطالب جذاب و زیبا😀🤞
سلام بهنازجان
به سفرنوشت خوش آمدید. امیدوارم از خواندن بقیه سفرنامه ها هم لذت ببرید 🙏👍🌸
سلام آقای خانی. ممنون بابت به اشتراک گذاری تجربه هاتون و همسفر کردن ما با خودتون.
سلام و سپاس دوست عزیز
بسیار زیبا و رویایی امیدوارم بتوانم در اینده به ویتنام سفر نمایم .