فلى ديشب ظاهرا وسط قلمرو مورچه ها بوده، توى هر چيزى كه بيرون پشه بند و ماشين بوده مورچه هاى رنگارنگ در سايزهاى مختلف نفوذ كرده بودند.
بعد از صبحانه توى اقيانوس شنا كردم تا حداقل مورچه ها از بدنم خارج بشند. آب هاى اطراف ساموا خيلى براى شنا مناسب نيست. چند تاماهى كوچك رنگى، بازى كردن با ستاره هاى دريايى لاجوردى و تلاش ناموفق براى كندن يك صدف گوشتى بزرگ كه ميتونست ناهار خوبى باشه، ارزش كمى زخم كف پا رو داشت 😊
رابين ترجيح داد امروز رو استراحت كنه. رسوندمش يك هتل توى آپيا پايتخت و خودم مشغول گشت زدن توى جزيره اوپولو شدم. هر جا جاده اى ميديدم كه روى گوگل مپ نيست ادامش ميدادم، البته تا جايى كه ماشين ميرفت 🚙
جاده هايى كه از ساحل به سمت مركز جزيره يعنى كوهستان ميرفتند در برگشت فوق العاده بودند. ديدن روستائيانى كه فارغ از هر اتفاقى كه در دنيا ميافته داخل فلى هاشون لم داده بودند و بچه هائى كه با ديدن ماشين ذوق ميكردند و دنبالش ميدويدند اينقدر مشغولم كرد كه نفهميدم كى عصر شد.
براى خواب رفتم به ساحل جنوب شرقى يعنى جايى كه اولين فلى رو اجاره كرده بودم. غذاهاش فوق العاده بود و دليل اصلى برگشتنم هم همين بود 😋
هفتاد تالا براى فَلى بعلاوه شام و صبحانه. شام امشب برنج، پاستا، خوراك مرغ و سبزيجات، صدف، سالاد و يك پيش غذا با سيب زمينى بود.
بعد از شام كه ساعت هفت سرو شد، تماشاى يكى از زيباترين غروب هاى ساموا و آماده شدن براى آخرين شب جزيره.
تاریخ سفر: پاییز ۱۳۹۵
احمد خانی عاشق سفر و دیدن سرزمین های متفاوت
۱دیدگاه
قیمت هر تلا چقدره/اکشوری با امنیت است/چقدر باید هزینه کنیم/در کدام فصل باید به دیدن این کشور برویم