کشور مولداوی رو وقتی بالکان رو میدیدم قصد داشتم بهش سفر کنم اما ویزاش کمی پیچیده بود و برای همین ناچار شدم یک سفر جداگانه بهش اختصاص بدم. مولداوی حتی توی خود اروپا هم شناخته شده نیست و بسیاری از اروپایی ها نمیتونند موقعیتش رو توی نقشه نشون بدهند. همراه من باشید در سفرنامه مولداوی تا این کشور کوچک عضو سابق اتحاد جماهیر شوروی رو نشونتون بدهم.
مختصری در مورد مولداوی
مولداوی همیشه بخشی از قدرت های بزرگ منطقه ای بوده نه یک کشور مستقل. زمانی بخشی از لهستان، زمانی هم جز امپراطوری اتریش و با اومدن عثمانی ها بین اروپا و عثمانی دست به دست میشد و نهایتا نصیب روسیه تزاری شد. بعد از انقلاب روسیه و فروپاشی روسیه تزاری، سرزمین مولداوی به کشور رومانی بزرگ پیوست. بعد از جنگ جهانی دوم مولداوی به شوروی پیوست و یکی از جمهوری های این کشور قدرتمند شد. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کشور مستقل مولداوی متولد شد. مولداوی از همون بدو تولدش با مشکلات جدایی ترانسنیستریا دست و پنجه نرم میکنه.
کشور مولداوی کنونی با مساحت سی هزار کیلومتر مربع قدری از استان کردستان ایران بزرگتره و بین دو کشور اکراین و رومانی در شرق اروپا قرار گرفته. مولداوی به آب های آزاد راه نداره و همین مساله اقتصاد این کشور رو تحت فشار قرار داده. البته مولداوی در جنوب خودش بندری را در ساحل رودخانه دانوب احداث کرده و از این طریق به دریای سیاه و آب های آزاد دسترسی نسبی داره. دانوب فقط در فاصله کوتاهی بین مرز رومانی و مولداوی جریان داره و وارد خاک مولداوی نمیشه.
جمعیت مولداوی ۲.۶ میلیون نفر هست که اکثرشون مسیحی ارتدکس هستند. بیش از ۷۵ درصد مردم کشور از نژاد مولداو هستند. البته بین نژاد مولداو و رومانیایی فرق چندانی وجود نداره و تقریبا یکسان هستند. زبان رسمی کشور هم مولداویایی هست ولی این زبان هم در حقیقت همون زبان رومانیایی هست که تغییرات بسیار جزیی کرده. نهایتا پس از کش و قوس های فراوان مجلس مولداوی تصویب کرد که زبان کشور رومانیایی هست.
اقتصاد مولداوی بسیار ضعیفه و فقیرترین کشور اروپاست. کشاورزی نقش مهمی در اقتصاد مولداوی داره و یکی از بزرگترین صادرکنندگان شراب در اروپا محسوب میشه. جوان های تحصیلکرده مولداوی تمایل بسیار زیادی برای مهاجرت دارند و این مساله هم اقتصاد کشور رو تحت فشار گذاشته. در حال حاضر بیشترین تبادل تجاری مولداوی با همسایه شرقیش یعنی اکراین هست.
بهترین زمان سفر به مولداوی
برای آب و هوای مطلوب و دیدن طبیعت زیبا، فصل بهار (اردیبهشت و خرداد) بهترین زمان سفر به مولداوی هست. بعد از اون اوایل پاییز زمان خوبی برای سفر به این کشور اروپای شرقی هست. مولداوی توریست زیادی نداره که بخوام بگم از فصل پر گردشگرش دوری کنید ولی ممکنه توی دسامبر گردشگر ها کمی زیاد بشه و در نتیجه قیمت پرواز و هتل ها هم افزایش داشته باشه.
پرواز به مولداوی
از ایران به مولداوی پرواز مستقیمی وجود نداره و باید از پروازهایی با یک توقف استفاده کرد. مناسبترین پروازها رو ترکیش با یک توقف در استانبول داره و قیمت پرواز رفت و برگشت تهران به کیشیناو پایتخت مولداوی از ۳۵۰ دلار شروع میشه. میتونید با مطالعه راهنمای خرید بلیط ارزان خودتون پروازهای مناسب ایران به مولداوی برای تاریخ مورد نظرتون رو پیدا کنید.
با اتوبوس و قطار هم میشه از اوکراین یا رومانی به مولداوی سفر کرد.
ویزای مولداوی
ما ایرانی ها برای سفر به مولداوی باید قبل از سفر ویزا بگیریم. متاسفانه مولداوی توی ایران سفارت نداره و برای دریافت ویزا باید به سفارت مولداوی در آنکارا مراجعه کنیم. البته سفارت مولداوی در بخارست هم نسبتا راحت به ایرانی ها ویزا میده. مولداوی جزو شینگن نیست ولی به شهروندان بعضی کشورها اجازه میده با داشتن ویزای شینگن چندبار ورود بهش سفر کنند ولی به ایرانی ها همچین اجازه ای نمیده!
خوشبختانه بصورت آنلاین میشه برای ویزای مولداوی اقدام کرد. علاوه بر مدارک عادی ویزا مثل تمکن مالی، رزرو هتل و پرواز و بیمه، نیاز به دعوتنامه رسمی هم داریم. این دعوتنامه کار رو سخت میکنه ولی در صورتی که ویزای شینگن معتبر توی پاسپورت میشه، میشه بجای دعوتنامه این ویزا رو ضمیمه کرد. هزینه ویزای مولداوی از طریق مراجعه به سفارت هاش ۶۰ یورو هست.
دو سال پیش که من اقدام کردم هزینه ویزای الکترونیکی مولداوی هشتاد یورو بود اما شش ماه بعدش شصت یورو شد. این هزینه باید با کارت اعتباری پرداخت بشه. برای ثبت نام به وبسایت ویزای الکترونیکی مولداوی مراجعه کنید.
مدت زمان ده روز برای من مشخص شده بود و قرار بود تو این مدت جواب ویزا رو بدهند اما روز دهم یک ایمیل اومد که نیاز به زمان بیشتری دارند و این زمان رو ده روز دیگه تمدید کردند. نهایتا چند روز قبل سفرم با ویزا موافقت کردند و ویزا رو ارسال کردند. ویزای مولداوی رو پرینت کردم و موقع ورود به ماموران مرزی نشون دادم. توی مدارک آپلود شده برای ویزا، رزرو پرواز گذاشته بودم ولی زمینی وارد مولداوی شدم. نگران بودم بخاطر این مساله اذیت کنند ولی هیچ مشکلی نبود.
ورود به مولداوی با قطار پرنده
پرواز من در یک روز پاییزی وارد فرودگاه بخارست رومانی شد. مامور مرزی رومانی وقتی فهمید قصد دارم همون روز به مولداوی برم سوال اضافه نپرسید و مهر ورود به رومانی رو در پاسپورتم زد. با اتوبوس های فرودگاه به ایستگاه قطار مرکزی بخارست رفتم و یک بلیط به مقصد شهر کیشیناو پایتخت مولداوی خریدم. قیمت بلیط ۹۰ لئو رومانی شد که اون زمان حدودا ۲۰ یورو بود. قطار ساعت ۱۹:۱۵ حرکت می کرد. از فرصتی که داشتم استفاده کردم و توی ایستگاه راه آهن بزرگ بخارست ناهار خوردم.
قطار ساعت ۷ عصر وارد ایستگاه شد و به موقع حرکت کرد. یک قطار قدیمی که بیرونش شبیه قطارهای زمان شوروی بود اما داخلش دکوراسیون جالبی داشت و کوپه¬ها مجزا بودند. مسافرهای قطار کم بودند و من توی یک کوپه تنها بودم. قرار بود ۹:۲۷ فردا صبح به کیشیناو برسم.
قطار بجز آب جوش چیز دیگری نداشت و از قبل برای خودم خوراکی آورده بودم. بیشتر مسیر قطار توی خاک رومانی بود.
ساعت ۴:۴۰ صبح قطار به مرز رومانی و مولداوی رسید. مرزبان های رومانی وارد قطار شدند و مهر خروج رو توی پاسپورت مسافرها زدند. بعد هم مرزبان های مولداوی وارد قطار شدند و پاسپورت ها و ویزای من رو گرفتند. کمی بعد برگشتند و پاسپورت و ویزا رو مهر شده تحویل دادند.
قبل از اینکه قطار دوباره حرکت کنه خوابیدم. خیلی زود با تکون های قطار بیدار شدم. از پنجره بیرون رو نگاه کردم و دیدم واگنی که من توش هستم پرواز کرده! واگن دو متر از زمین بلند شده بود. این اتفاق کمی بعد از مرزبانی مولداوی افتاده بود. بعد از کمی گیجی، فهمیدم چه اتفاقی داشت میافتاد. الان برای شما هم مفصل توضیح میدم.
عرض ریل های مولداوی با عرض ریل های رومانی با هم فرق داره. بنابراین وقتی قطار از رومانی وارد مولداوی شد اول وارد این ایستگاه تعویض بوژی (بوژی = چرخ قطار) شد. تمام واگن ها از هم دیگه جدا شدند و سپس هر واگن توسط جک های هیدرولیک قوی حدود دو متر از زمین بلند شد. چرخ (بوژی) با استاندارد رومانی (استاندارد اروپایی) از زیر واگن خارج شد و چرخ ها با عرض بیشتر (استاندارد روسی) زیر واگن ما قرار گرفت. بعد واگن به آرامی پایین آورده و روی چرخ های جدیدش قرار داده شد. همین کار برای بقیه واگن ها هم انجام شد و سپس واگن ها به هم متصل شدند.
حالا چرا عرض ریل های قطار مولداوی و رومانی با هم متفاوت هست؟ مولداوی بخشی از شوروی بود و در زمان شوروی وقتی شبکه عظیم راه آهن این کشور پهناور در حال ایجاد و گسترش بود، شوروی و استالین تصمیم گرفت از استاندارد اروپایی ها پیروی نکنه و استاندارد خودش رو داشته باشه. دلیل اصلی استالین کند کردن سرعت هرگونه حمله ای از خاک اروپا به شوروی بود. قطار اصلی ترین وسیله انتقال نفرات، مهمات، تجهیزات و آذوقه در جنگ بود و با قطع ارتباط ریلی، حمله برق آسا برای تصرف شوروی ممکن نبود. عرض ریل های شوروی ۱۵۲۰ میلیمتر و عرض ریل های اروپایی ۱۴۳۵ میلیمتر هست.
جالبه بدونید علاوه بر سایز ریل اروپایی و شوروی، چندین استاندارد ریل دیگه در دنیا هست. هند و پاکستان یک استاندارد واسه خودشون دارند، اسپانیا و پرتغال هم با بقیه اروپا متفاوته. جنوب شرق اروپا واسه خودش یک استاندارد خاص داره 😊
ریل های ایران شبیه استاندارد اروپایی و عرض ۱۴۳۵ میلیمتر هست. از همسایه های شمالی که بخشی از شوروی بودند فقط با ترکمنستان ارتباط ریلی داریم. تعویض بوژی قطارهایی که به ترکمنستان می روند توی مرز سرخس انجام میشه. خط آهنی هم که از خواف به هرات در حال ساخت هست کلا با استاندارد اروپایی ساخته میشه.
اما در جنوب شرق ایران و برای اتصال ایران به پاکستان، خط آهن از زاهدان تا میرجاوه در مرز پاکستان کلا با استاندارد ریل های پاکستان ساخته شده و تنها جایی در داخل ایران هست که با استاندارد اروپایی نیست. بنابراین قطارهای پاکستانی راحت تا شهر زاهدان میاند. توی زاهدان دیگه تعویض چرخ انجام نمیشه و بارها بصورت دستی از واگن های ایرانی به واگن های پاکستانی منتقل میشه.
تعویض بوژی های قطار در مرز رومانی و مولداوی حدود دو ساعت طول کشید و در این مدت مسافرها اجازه خارج شدن رو نداشتند. فکر کنم اگر تکنسین ها بیشتر بودند سریعتر چرخ ها عوض میشد.
کیشیناو پایتخت مولداوی
قطار به سمت کیشناو (چیسیناو) حرکت کرد. طبق برنامه و ساعت ۹:۳۰ به ایستگاه قطار مرکزی کیشیناو رسیدیم. ایستگاه بزرگ و خلوت بود و معماری شبیه ساختمان های شوروی داشت. جلوی ایستگاه قطار میدان سرسبز و بزرگی بود و چندین مجسمه و یادبود داشت.
پس از دیدن میدان پیاده به سمت هاستلی که رزرو کرده بودم حرکت کردم. قیمت یک تخت توی اتاق شش تخته هاستل آی کیو ۱۴۰ لئو شد. واحد پول مولداوی، لئو مولداوی هست و زمان سفر یک یورو حدودا ۲۰ لئو میشد.
تختم رو تحویل گرفتم، کوله پشتی رو گذاشتم توی اتاق و رفتم شهر کیشیناو پایتخت مولداوی رو ببینم. اول یورو به لئو تبدیل کردم و بعد برای غذا خوردن به رستوران “ماسا کا لا ماما آکاسا” رفتم. معنی اسم رستوران “غذای خانگی” میشد. داخل رستوران کسی انگلیسی بلد نبود و به سختی با کمی روسی که بلدم غذا سفارش دادم. شنیسل مرغ، پوره سیب زمینی و سوپ ۴۰ لئو شد. فضای رستوران بسیار ساده بود و فکر کنم از زمان شوروی همینطور مونده بود.
بعد از ناهار یک سیم کارت با ۵۰۰ مگابایت اینترنت و به قیمت ۶۰ لئو از کمپانی مولدسل خریدم.
کوچه ها و خیابان های کیشیناو من رو یاد تفلیسی که ده سال قبل دیده بودم میانداخت. شکل ساختمان ها، خانم های مسن دستفروش و فضای شهری به نظرم خیلی شبیه گرجستان بود.
به سمت مرکز شهر یعنی بازار حرکت کردم. سِنترالا به منطقه وسیعی که بازار اونجا واقع شده گفته میشه. بازار پنیر برای من خیلی جالب بود.
بعد از دیدن بازار پنیر به قسمت میوه و تره بار رفتم. مولداوی کشاورزی خیلی خوبی داره و از معدود زمینه هایی هست که حرف برای گفتن داره. زمان شوروی تولید اکثر شراب کشور به اون بزرگی بر عهده مولداوی بود. الان هم شراب زیادی تولید میکنه و بزرگترین سرداب شراب دنیا در نزدیکی کیشیناو و منطقه کریکوا هست. تخمین زده میشه این سرداب بزرگ بیش از یک و نیم میلیون بطری شراب داشته باشه و طول کانال هاش به ۵۰ کیلومتر برسه! کلا مردم مولداوی هم زیاد الکل مصرف می کنند و بعد از بلاروس رتبه دوم رو در دنیا دارند.
کیشیناو یک کتدرال سفید و زیبا توی مرکزش داره که توسط پارکی به همین نام (کتدرال پارک احاطه شده). دیدن کلیسای جامع تولد خدا و مردمی که مشغول شادی و گذراندن روزشون در پارک بودند لذت بخش بود. کتدرال یا همون کلیسای جامع تولد خدا در زمان جنگ جهانی دوم بمباران و تخریب شد اما در دوران شوروی هیچ اقدامی برای بازسازی اون انجام نشد. نهایتا در سال ۱۹۹۷ کلیسای جامع بازسازی شد.
جلوی کلیسا مجسمه استفان کبیر نصب شده که توی مولداوی بسیار محبوب هست. استفان کبیر در قرن ۱۵ حاکم این منطقه بوده و در حال حاضر هم عکسش روی اسکناس های لئو مولداوی هست.
عصر برای شرکت در تور شهرگردی کیشیناو رفتم. هوا کمی سرد بود و نم نم بارون میومد. پانزده دقیقه از شروع تور گذشته بود که بارون شدت گرفت و باد هم شروع به وزیدن کرد. لباس کم داشتم و سردم شده بود. از راهنما عذرخواهی کردم و برگشتم هاستل برای استراحت.
صاحب هاستل پیرمردی بود که اصلا انگلیسی بلد نبود. همه کارهای هاستل رو جسی انجام میداد. جسی اهل امریکا بود، چندین سال قبل از امریکا خارج شده بود، توی هر کشوری که اجازه اقامت طولانی بهش میداد زندگی میکرد و با کارهای ساده مثل کار در هاستل گذران زندگی میکرد. از امریکا متنفر بود و میگفت دیگه قصد نداره به امریکا برگرده حتی برای دیدن خانوادش.
صبح روز بعد به قسمتی از بازار رفتم که ماشین ون به مقصد تیراسپول پایتخت کشور ترانسنیستریا حرکت می کرد، سوار ون شدم و به سمت مرز نه چندان معتبر مولداوی و ترانسنیستریا رفتم. ادامه سفرنامه را در کشور ترنس نیستریا ببینید.
بازگشت دوباره به مولداوی
بعد از یک شب اقامت در تراسیپول پایتخت ترانسنیستریا که البته مولداوی اون رو بخشی از خاک خودش میدونه، دوباره به کیشیناو برگشتم. برای اینکه اقامتم تنوع داشته باشه به یک هاستل جدید رفتم. انتخابم کیشیناو چیل هاستل بود و برای یک تخت توی اتاق ده تخته ۱۰۰ لئو پرداخت کردم.
تقریبا همه قسمت های مرکز شهر رو دیده بودم، بنابراین به آرامستان شهر رفتم که بیشتر شبیه یک پارک بود. یک ساعتی توی آرامستان به گشت و گذار مشغول بودم و از دیدن سنگ قبرهای زیبا و فضای سبز و گل هاشون لذت بردم.
دوباره به مرکز شهر و اطراف کتدرال رفتم. روز شنبه بود و شهر شلوغ بود. علاوه بر این یک فستیوال موسیقی هم اونجا داشت برگزار میشد و صدای آهنگشون همه جا شنیده میشد. با اینکه فستیوال در فضای باز بود اما دورش رو حصارکشی کرده بودند و برای ورود باید بلیط تهیه می کردم. بلیطش ۱۱ یورو میشد. فستیوال دو روزه بود و برای من که قصد داشتم یکی دو ساعت برم ببینم چه خبره ارزش دادن این همه پول رو نداشت.
به گشت و گذار توی پارک ها ادامه دادم. شهر کیشیناو فضای سبز و پارک های زیادی داره و از این نظر امتیاز خیلی بالایی بهش میدم. چیزی که کم داره توریست و گردشگر هست. اگر کشورهای فسقلی اروپا رو کنار بذاریم، مولداوی کمترین تعداد گردشگر رو در اروپا داره. همچنین از لحاظ تعداد گردگشر سالیانه نسبت به جمعیتش، توی دنیا از آخر دوم هست! سال های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ تعدادی بلاگر اروپایی به مولداوی رفتند و با نشان دادن خرابی های این کشور سعی داشتند برای خودشون مخاطب جذب کنند اما با این کارشون ضربه بزرگی به وجه مولداوی در اروپا زدند.
مولداوی مردم خوب و مهربانی داره و توی برخوردهای کوتاهی که باهاشون داشتم لبخند بر لب داشتند. زبان رسمی کشور رومانیایی هست اما خیلی ها روسی صحبت می کنند. بین مردم یک دوگانگی طرفداری از غرب و طرفداری از روسیه وجود داره و این دوگانگی توی رفتار سیاستمدارهاشون هم دیده میشه. زمان سفر من دولت طرفدار غرب سر کار بود و همه جا پرچم مولداوی در کنار پرچم اتحادیه اروپا دیده میشد. پرچم مولداوی خیلی شبیه رومانی هست و با مردم هم که صحبت می کردم خودشون و رومانی رو یکی میدونستند. اصلا دو تا کشور مولداوی و رومانی مثل دو تا برادر دوقلو هستند که دو تا مدرسه متفاوت رفتند.
شام رو در یک رستوران معروف که غذاهای مولداویایی با قیمت مناسب داره خوردم. اسم رستوران لا سزواتوره بود.
بعد از شام هم کمی از شب های کیشیناو لذت بردم و پیاده به هاستل برگشتم. اتوبوس برقی های شهر کیشیناو ۲ لئو و خیلی ارزان بودند ولی پیاده روی شبانه رو ترجیح دادم.
بازگشت به رومانی با قطار
صبح روز آخر به کلسیا رفتم و مراسم دعا و نیایش روز یکشنبه در صومعه ارتدکس سیوفلا رو تماشا کردم.
به ایستگاه قطار رفتم، بلیط به مقصد بخارست به قیمت ۴۴۰ لئو مولداوی (۲۲ یورو) خریدم. ساعت حرکت قطار ۱۶:۴۵ بود. فرصت داشتم توی شهر باز هم پیاده روی کنم و به همون رستوران شب قبل برای ناهار خوردن برم. بعد هم کمی در هاستل استراحت کردم و پیاده به سمت ایستگاه قطار رفتم.
قطار همونی بود که باهاش از رومانی اومده بودم. اینبار قطار حتی از دفعه قبل هم خلوت تر بود. توی واگنی که من داخلش بودم کلا دو تا کوپه مسافر داشت. من با یک خانم مسن هم کوپه بودم و کوپه کناری هم یک مادر و دختر بودند.
خانم هم کوپه من اسمش یولیا بود. مدرس ادبیات روسیه در دانشگاه کیشیناو بود و از باد خوشش نمیومد. من یک ساعت اول رو در راهر ایستاده بودم و بیرون رو تماشا می کردم و یولیا زیر لب غر میزد از اینکه پنجره بازه و باد داخل واگن میاد 😊
رئیس واگن اومد بلیط ها رو چک کنه و مشغول صحبت کردن با یولیا شد. فهمیدم بهش پیشنهاد داد بره یک کوپه دیگه که تنها باشه و راحت بخوابه، اما یولیا گفت نه! بعد از رفتن رئیس واگن، یولیا گفت بهم پیشنهاد داد واسه امنیت و راحتی بیشتر برو یک کوپه دیگه تنها باشم، منم بهش گفتم اینجا نگهبان دارم و امنیتم تضمین شده تا صبح (با دست اشاره به من کرد). با حرفی که یولیا زد منم دیگه روم نمیشد برم یک کوپه دیگه! نگران خر و پف هاش بودم.
دختر کوچولو کوپه بغلی هم با من رفیق شده بود و همش کوپه ما بود. خیلی بانمک و دوست داشتنی بود. من معمولا خیلی زود از بازی کردن با بچه ها خسته میشم اما این وروجک خیلی خوب بود.
ساعت ۱۹:۲۰ به مرز زمینی مولداوی و رومانی رسیدیم. اول قطار وارد ایستگاه تعویض بوژی شد و حدود دو ساعتی طول کشید تا چرخ های قطار عوض شد. کمی جلوتر ماموران مرزی مولداوی وارد قطار شدند، پاسپورت ها رو جمع کردند و بعد از ۱۵ دقیقه مهر خروج زده تحویل دادند. در مورد فاسد بودن پلیس مولداوی و مرزبان هاش و اینکه درخواست رشوه میکنند شنیده و خونده بودم. اما همشون عالی و خوش برخورد بودند و تجربه من ازشون کاملا مثبت بود.
موقع خواب همونطور که انتظار داشتم یولیا حسابی خر و پف کرد اما صدای قطار اونقدر زیاد بود که خر و پف مزاحمم نباشه و قبل از رسیدن به راه آهن بخارست بتونم بخوابم.
هزینه های سفر مولداوی
مولداوی کشور نسبتا ارزانی هست و مساله اصلی رسیدن به این کشور هست که هزینه بر هست. هزینه های من توی ممولداوی شامل موارد زیر میشه:
- دو شب اقامت در هاستل: ۲۴۲ لئو
- اتوبوس داخل شهری: ۱۰ لئو
- سیم کارت و اینترنت: ۶۰ لئو
- غذا و خوراکی: ۱۷۲ لئو
کل هزینه های من ۴۸۴ لئو معادل ۲۴ یورو بعلاوه ۲۰ یورو قطار رومانی به مولداوی و ۲۲ یورو قطار برگشت شد. در زمان سفر یک یورو ۱۶۰۰۰ تومان بود.
تاریخ سفر: پاییز ۱۳۹۷
احمد خانی عاشق سفر و دیدن سرزمین های متفاوت
۳۶دیدگاه
سلام جناب احمدی.
سفرنامه تون بسیار عالی بود.
تو این سفرنامه اشاره ای به اسکناس های کشور مولداوی نکردید؟؟
سلام دوست عزیز
خانی هستم اسم کوچکم احمد
یک تصویر از اسکناس های لیٔو مولداوی در اوایل سفرنامه قرار دادم.
ممنون از اشتراک تجربه تون، من دارم ویزای مولداوی میگیرم که بعد چند سال برم مزار برادرم که به خاطر کرونا از دنیا رفت. هیچ چی از مولداوی نمیدونستم و خیلی بهم کمک کرد ، امیدوارم بتونم تو این شرایط بالاخره به این سفر برم
سلام دوست عزیز
روح برادرتون در آرامش باشه. امیدوارم به راحتی ویزای مولداوی را بگیرید.
سپاسگزارم، مهلت ده روزه تمام شده و هیچ ایمیلی هم دریافت نکردیم ، امیدوارم بالاخره ویزا بدن
باسلام، ایا به ویزای ترانزیت کشور رومانی احتیاج داشتین برای عبور به سمت مولداوی از خاک رومانی یا فقط برگه ویزای مولداوی کافی بوده برای پلیس رومانی؟ و اینکه داشتن بیمه مسافرتی و بلیط رفت و برگشت و رزرو هتل در مولداوی و یک مبلغی کاش در جیبتی شما رو نجات میدهد اگه سخت گرفتن باهاتون پلیس رومانی؟؟؟
سلام، من چون ویزای شینگن مولتی داشتم نیاز به ویزای ترانزیت رومانی نداشتم، وگرنه باید ویزای رومانی یا ویزای ترانزیت رومانی را میگرفتم قبلش.
همیشه از خواندن مطالب شما لذت میبرم امیدوارم روزی همسفر شما باشم
سلام و سپاس دوست عزیز
احمد عزیز
سلام
در مورد آداب و رسوم اجتماعی و خانوادگی، تاریخ و تمدن، ادبیات و... اشاره چندانی نشده بود.
باز هم ممنون
مثل سایر سفرنامههای شما لذت بردم.با اینکه فقیرترین کشور اروپاست اما عکسها نشون میده شیک و ترو تمیزه.
سپاس امیدجان
درود بر شما احمد جان
مثل همیشه عالی و چنان با جزئیات تعریف کردی که که انگار همسفرت بودم 😊👌
سلام بیتاجان، سپاس از لطفتون
ممنون برای تقسیم تجربیات سفرهاتون
خواهش می کنم همسفر
سلام. وبلاگ شما بسیار زیبا و جذاب هست. واقعا سپاسگذارم. من هم قصد دارم یک وبلاگ مثل وبلاگ شما در زمینه روانشناسی با سیستم هوگو داشته باشم. سوالی که از شما دارم این است که شما از چه سیستمی برای کامنت ها استفاده می کنید؟ و فرم تماس؟ چطور وبلاگتون رو مدیریت می کنید؟ از forestry یا چی؟ چطور عکسهارو بلورلودینگ کردید؟
مرسی
سلام و سپاس دوست عزیز
سفرنوشت از قالب های آماده استفاده نکرده، کدنویسی شده.
سپاس. سیستم کامنت هم کدنویسی شده؟ منم می تونم داشته باشم؟
بله، کامنت هم از قالب آماده استفاده نشده
مثل همیشه بسیار عالی + ایجاد احساس عین سفر برای خواننده
سپاس همسفر عزیز
سلام. سفرنامه تون خیلی خوب بود. ولی یک نکته اینکه راه آهن ایران علاوه بر سرخس در اینچه برون با ترکمنستان و در جلفا با آذربایجان اتصال داره و ایستگاه های تعویض بوژی در این سه نقطه فعاله. ضمنا کشور های آفریقایی و آمریکای مرکزی و همچنین جنوبی هم پیرو استاندارد های ۱۰۰۰، ۱۰۶۷ و ۹۱۵ هستند. ممنون.
سلام
سپاس از توضیحاتتون
ارتباط ریلی در جلفا تا جایی که میدونم خیلی سال که فعال نیست.
احمد جان بسیار زیبا، از موقعی که به اشتراک گذاشتی سه بار خوندم،خیلی منتظر سفرنامه افغانستان و قرقیزستان و قزاقستان و ازبکستان با قلم خودت هستم و باقی مونده کشور های اروپایی که هنوز ننوشتیشون ، اگه میشه با فاصله کمتر برامون بنویس،خسته نباشی احمدجان🌹❤️
سلام مهدی جان
سپاس از لطفت، تلاشم رو می کنم.
مثل همیشه عالی.خصوصا مطالب مربوط به تعویض بوژی و علت اختلاف عرض ریل ها در کشورهای مختلف دنیا. چه خوبه که یه شهر پر از درخت و پارک باشه.
سپاس مازیار عزیز
درود فراوان احمد جان
مولداوی هم برا خودش داستان جالبی بود
ممنون
سلام مرتضی عزیز
آره سفر خاصی بود
بسیار عالی احمد جان،یه سوال:مولداوی شهر دیدنی دیگه ای نداشت که نرفتی یا به خاطر کمبود وقت فقط به دیدن پایتختش قناعت کردی؟؟ منظورم اون کشور کوچیک با اسم عجیب غریب ک رفتی نیستا ، خود مولداوای شهر های دیگه نداره ک دیدنی باشه؟؟؟؟
سلام مهدی جان
چرا جاهای دیدنی داره ولی با حمل و نقل عمومی زمان زیادی نیاز داره.
سلام احمد جون. مثل همیشه خیلی عااااالی ،واقعا اون قسمتی که درباره اون خانم آمریکایی نوشتی که تو هاستل کار میکرد، به آشغال بودن آمریکا و کانادا بیشتر برای زندگی پی بردم. مخصوصا آمریکا با اون بیمه داغونش! و بی خانماناش که هر ماه زیادترم میشن! . ببین آمریکا چیه که این خانم مولداوی فقیر رو به کشورش ترجیح داده! خودت که میدونی من ساکن آلمان هستم. ولی بعد هفت هشت سال زندگی تو این کشور به این نتیجه رسیدم که آب و هوا و مهربون و خونگرم بودن مردم یه کشور خیلی مهمه و باید ملاک انتخاب یه کشور باشه. چیزی که تو اروپا و کشورهای غربی کمتر میبینی! امنیت مولداوی برای سفر خوب بود؟! مخصوصا تو شب؟ارزش داره مثلا یه هفته بریم برای سفر؟ ممنون میشم که جواب بدی 😇
سلام حسین جان
ممنون از لطفت. امنیتش خیلی خوبه.
جاهای زیباتری در شرق و جنوب اروپا برای دیدن هست. بالکان به مراتب جذاب تره.
بسیار عالی من همه سفرنامه هاتون رو خوندم.خیلی خوب هستند.امیدوارم منم بتونم روزی جهانگردی کنم.:-)
سلام و سپاس دوست عزیز
ایشالا