توی سفرم به آمریکای مرکزی مکزیک کشوری بود که همش لحظه شماری میکردم بهش برسم. با وجود اینکه شنیده بودم مکزیک و مردمش خیلی دوست داشتنی هستند اما از این هم فراتر رفت و یک تجربه عالی توی این کشور آمریکای لاتین داشتم. سفر به دو بخش تقسیم شد، ابتدا با ورود از بلیز، شرق مکزیک، سواحل رویاییش، سنوته ها و بقایای تمدن مایا رو دیدم. بعد از شرق، سفری به کوبا داشتم و از اونجا به مرکز مکزیک پرواز کردم. در بخش دوم سفر جاهایی رو دیدم که کمتر توریستی بود و تونستم بیشتر زندگی مردم عادی رو نظاره گر باشم. اگر میخواستم سفرنامه مکزیک رو مفصل بنویسم چندین برابر این میشد و علاوه بر وقتگیر بودن نوشتنش ممکن بود برای شما هم خسته کننده بشه. سعی کردم علاوه بر اشاره به اتفاقات روزانه، هر گونه اطلاعاتی رو که برای مسافران ایرانی این کشور مفید باشه بنویسم.
سفر مکزیک در ادامه سفر آمریکای مرکزی و کارائیب و پس از دیدن کشورهای هائیتی، جمهوری دومینیکن، کاستاریکا، پاناما، نیکاراگوئه، هندوراس، السالوادور، گواتمالا و بلیز بود.
ویزای مکزیک
کشور مکزیک توی تهران سفارت داره و با کمی سختگیری به ایرانی ها ویزای توریستی میده. اول باید یک ایمیل به آدرس consularesirn@sre.gob.mx شامل مشخصات خودتون ارسال کنید و درخواست وقت مصاحبه کنید. توی ایمیل ذکر کنید که همه مدارک رو دارید. مدارکی که روز مصاحبه باید تحویل بدید شامل موارد زیر میشه:
- فرم ویزا که میتونید از اینجا دریافت کنید.
- پاسپورت با حداقل ۶ ماه اعتبار بعد از تاریخ ورود به مکزیک به همراه کپی از همه صفحات و پاسپورت های قبلی و کپی اون ها
- یک عکس رنگی با زمینه سفید
- شناسنامه
- گواهی اشتغال به کار و سه فیش آخر حقوقی
- گواهی تمکن مالی و گردش ۶ ماهه آخر حساب بانکی
- رزرو هتل و رزرو بلیط رفت و برگشت به مکزیک
- سند ملکی در صورت موجود بودن.
- ۳۶ دلار هزینه ویزا
کلیه مدارک فارسی باید به انگلیسی یا اسپانیایی توسط دارالترجمه رسمی ترجمه شوند و نیازی به مهر دادگستری و وزارت امور خارجه نیست. از همه مدارک هم یک کپی تهیه شود. توی وبسایت سفارت نوشته که با هیچ آژانسی کار نمی کنند، بنابراین دادن پول اضافی به آژانس اصلا منطقی نیست.
با اینستاگرام در سفرها همراه من باشید. @safarnevesht
دارندگان پاسپورت ایرانی که ویزای معتبر یکی از کشورهای امریکا، کانادا، ژاپن، انگلستان و یا ویزای شینگن داشته باشند میتونند بدون ویزا و به مدت ۱۸۰ روز به مکزیک سفر کنند. من هم از این قانون استفاده کردم. جایی اشاره نشده که این ویزا استفاده شده باشه یا نه ولی توصیه من اینه که قبل از ورود به مکزیک یکبار از ویزاهایی که بالا اشاره شد استفاده کنید.
آدرس سفارت مکزیک در تهران خیابان نلسون ماندلا (جردن)، خیابان گلفام شماره ۱۲ و تلفن سفارت ۰۲۱۲۲۰۵۷۵۸۶ هست. برای دیدن وبسایت سفارت مکزیک در تهران هم اینجا کلیک کنید.
اطلاعات کلی و مسیر سفر من در مکزیک
کشور مکزیک با حدود ۲ میلیون کیلومتر مربع از ایران بزرگتره و بعضی از تقسیم بندی ها اون رو جزو آمریکای شمالی و بعضی دیگه جزو آمریکای مرکزی قرارش دادند. بدلیل وسعت زیادش تنوع اقلیمی زیادی داره و همه جور آب و هوا و طبیعتی میشه در مکزیک پیدا کرد. مکزیک با ۱۲۷ میلیون جمعیت تنوع قومی زیادی هم داره و غذاهای مناطق مختلفش با هم متفاوته و اون رو جزو مقاصد محبوب شکمگردها قرار داده.
این سرزمین مهد تمدن های زیادی از جمله مایاها Maya و آزتک ها Aztec ها بوده که بعد از رسیدن اسپانیایی ها به اینجا تقریبا همشون منقرض شدند ولی آثارشون که بیشتر به صورت هرم و زیگورات هست جاهای مختلف مکزیک باقی مونده. حدود ۲۰۰ سال پیش مکزیک از اسپانیا استقلال پیدا کرد ولی بعدها قسمت های بزرگیش توسط کشور امریکا اشغال شد و برای همیشه به امریکا ضمیمه شد. نمیشه فصل خاصی برای سفر به مکزیک پیشنهاد کرد چون همه سال همه جور آب و هوایی داره ولی در کل پاییز و بهار فصل های بهتری هست. فستیوال و جشنواره های متعددی در طول سال در مکزیک برگزار میشه که در عین جذاب بودن، با جمعیت زیادی از توریست های داخلی و خارجی هم مواجه میشید. زبان اصلی مردم مکزیک اسپانیایی هست و در شهرهای کوچک و غیر توریستی پیدا کردن کسی که انگلیسی صحبت کنه خیلی سخته.
در طول سفر دو هفته ای به مکزیک قسمت هایی از شرق مکزیک و ایالت یوکاتان Yucatan شامل شهرهای تولوم، وایادولید، مریدا، هومون، کنکون، جزیره زنان و سپس مرکز مکزیک و شهرهای مکزیکوسیتی، پوئبلا و گواناخواتو رو دیدم که در نقشه زیر مشخص شده:
روز اول؛ ورود از مرز دریایی چتومال
نزدیک ظهر بود که قایق از مرز آبی بلیز و مکزیک عبور کرد و در شهر بندری چتومال Chetumal کشور مکزیک Mexico پهلو گرفت. عملیات کنترل مسافرهای قایق کمی کند ولی نسبتا منظم انجام شد. برای ورود به مکزیک از مرز زمینی یا دریایی باید مبلغ ۵۰۰ پزوی مکزیک یا ۳۵ دلار امریکا بصورت نقد و بعنوان عوارض ورود پرداخت کرد. پلیس مرزی مکزیک پاسپورتم رو کنترل کرد و با دیدن ویزاهای شینگن و کانادا که هر کدومش به تنهایی برای ورود به مکزیک کافی بود، مهر ورود به مکزیک با مدت اقامت ۱۸۰ روز رو توی پاسپورتم زد.
بلواری به طول ۲۰۰ متر اسکله و ساختمان مرزبانی رو به شهر چتومال وصل می کرد. بلواری با عرض زیاد، درختکاری و گلکاری زیبا در وسطش و وای فای مجانی! از اینکه بعد از هفته ها به کشوری اومده بودم که امکانات زیادی داشت اینقدر خوشحال بودم که همه طول بلوار رو رقصیدم. حسی شبیه وقتی از ونزوئلای ناامن وارد برزیل شده بودم رو داشتم و مکزیک حداقل در این نگاه اول خیلی شبیه برزیل بود.
با اینستاگرام در سفرها همراه من باشید. @safarnevesht
پیاده توی شهر راه افتادم و بعد از دو سه تا تلاش نهایتا یک خودپرداز پیدا کردم که ویزا کارت من رو قبول کرد و ۶۰۰۰ پزو پول ازش گرفتم. واحد پول مکزیک پزو با علامت اختصاری MXN هست و هر دلار آمریکا در زمان سفر ۱۸.۸ پزوی مکزیک میشد.
پولدار شده بودم و میتونستم تاکسی بگیرم. با زبون اشاره و کمی چونه زدن یک تاکسی به قیمت ۲۰ پزو گرفتم تا من رو به ترمینال اتوبوسرانی ببره. اونجا یک بلیط اتوبوس به شهر تولوم Tulum به قیمت ۱۹۸ پزو خریدم. تا ساعت ۱۴ که حرکت اتوبوس بود یک ساعتی وقت داشتم و توی بازاری که نزدیک ترمینال بود گشت زدم و ناهار یک دیس برنج و مرغ و پاستا و نوشابه به قیمت ۴۹ پزو خوردم.
اتوبوس قدیمی که همه مسافرهاش بجز من اهل مکزیک بودند، بعد از ۴ ساعت حرکت به سمت شمال به شهر تولوم در فاصله ۲۵۰ کیلومتری رسید. حمل و نقل در مکزیک گرونه و برای مسیر های خیلی طولانی احتمالا بشه پرواز با قیمت ارزونتر پیدا کرد. اتوبوس ها هم کلاس های مختلفی دارند. کلاس های ارزون توقف زیادی دارند و ممکنه شما صندلی هم نداشته باشید و مجبور باشید مسیر طولانی رو توی اتوبوس بایستید یا کف اتوبوس بشینید.
هاستلی که انتخاب کرده بودم کاسا جکوس Casa Geckos Hostal Tulum بود. قیمت یک تخت در اتاق ۶ تخته ۲۳۸ پزو به همراه صبحانه بود. با اینکه دو تا سگ جیغ جیغو داشتند و اذیت بکن بودند ولی بدلیل صاحب دوست داشتنی هاستل که فرد دنیا دیده ای هم بود، اقامت خوبی داشتم.
شب گشتی توی شهر تولوم که به نظر خیلی توریستی میومد زدم. بعد از مدت ها شهری میدیدم که اینقدر شبش روشنه و چراغ داره و احساس اومدن به تمدن داشتم. شام تاکو که غذای معروف مکزیکی هست رو برای اولین بار در مکزیک خوردم. تاکو یک نان گرد کوچکه که روش هرچیزی میتوان قرار داد! شاید به تعداد مکزیکی ها انواع تاکوهای مختلف وجود داشته باشه. تاکو رو با دست می خورند. قیمت یک تاکو از ۵ تا ۱۵ پزو هست. یک سیم کارت اپراتور تِل سِل Telcel هم به قیمت ۱۰۰ پزو خریدم و ۵۰ پزو برای ۱۰۰ مگابایت اینترنت یک هفته ای پرداخت کردم.
روز دوم؛ شهر باستانی تولوم، گران سنوته، وایادولید
صبحانه هاستل که مختصر ولی خوشمزه بود رو خوردم و از صاحب هاستل در مورد کرایه دوچرخه سوال کردم. گفت میتونی دوچرخه هاستل رو مجانی ببری! یک دوچرخه بسیار ابتدایی که نمیدونم چطوری ۱۵-۲۰ کیلومتری توی جاده های اطراف تولوم و زیر آفتاب باهاش دوچرخه سواری کردم. هم فان بود هم بسیار خسته کننده و کمی هم ترسناک.
اولین جایی که رفتم گران سنوته El Gran Cenote در فاصله ۵ کیلومتری بیرون از شهر تولوم بود. سنوته ها به غارها و تونل های زیرزمینی گفته میشه که در محل رسیدنشون به سطح زمین آب باران رو توی خودشون جمع می کنند و محل تهیه آب شرب و آب تنی مایاها بودند. امروزه تعداد بسیار زیادی سنوته در شبه جزیره یوکاتان Yucatan در شرق مکزیک هست و یکی از جاذبه های گردشگری این منطقه محسوب میشند.
ورودی گران سنوته که یکی از محبوب ترین سنوته هاست ۱۸۰ پزو و کرایه یک کمد کوچک برای قرار دادن وسایل هم ۳۰ پزو بود. اولین تجربه شنا در سنوته جالب بود و خستگی دوچرخه سواری زیر آفتاب در رفت.
بعد از سنوته رکاب زدم تا به شهر باستانی تولوم Tulum ruins رسیدم. ورودی ۷۰ پزویی رو پرداخت کردم و حدود ۱ ساعت بین خرابه ها که پر از توریست هم بود قدم زدم. خرابه های تولوم تنها شهری از مایا ها هست که کنار دریا ساخته شده و بقیه آثار مایاها بین جنگل هست. علتش هم اینه که این قسمت محل ورود محلی های جزایر کوبا، جامائیکا و پورتوریکو بوده در نتیجه نقطه خوب برای تجارت. علاوه بر آثار باقیمانده از خانه ها و قصرها، ساحل زیبا و ایگوانا هایی که اونجا بودند هم دیدنی بود.
با دوچرخه به سمت آ د او ADO یا ترمینال مرکزی شهر تولوم حرکت کردم. توی مکزیک با پرسیدن آ د او خیلی راحت میشه ترمینال مرکزی هر شهر رو پیدا کرد. اونجا یک بلیط برای مقصد بعدیم یعنی شهر وایادولید Valladolid به قیمت ۱۲۶ پزو خریداری کردم. برگشتم هاستل، دوچرخه رو تحویل دادم و با کوله پشتی به سمت آ دی او راه افتادم. سه ساعت طول کشید به وایادولید برسم.
هاستل تونیچ ناژ Hostal Tunich Naj رو انتخاب کرده بودم که قیمت تخت در اتاق ۸ تخته ۱۷۵ پزو بود. هاستل یک باغ زیبا داشت و کارکنانش هم مثل اکثر مکزیکی ها دوست داشتنی و مهربون بودند.
لباس هام رو تحویل یک لباس شویی خونگی دادم و چند ساعتی توی شهر پیاده روی کردم. مرکز شهر حالت مستعمراتی و کولونیال داشت با دو تا میدون نسبتا بزرگ و زیبا. وایادولید من رو یاد شهر کوزکو پرو میانداخت و خیلی دوسش داشتم.
شب هم روی دیوار صومعه قدیمی شهر، فیلم زیبایی از تاریخ شهر و شبه جزیره یوکاتان به دو زبان اسپانیایی و انگلیسی نمایش داده شد. بعدش رفتم توی میدان اصلی شهر هم که موسیقی زنده و جشن برپا بود. این مکزیکی ها هر آخر هفته دلیلی برای خوشحالی و جشن پیدا می کنند.
روز سوم؛ هرم چیچن ایتزا یکی از عجایب هفتگانه جدید
بعد از خوردن صبحانه به ترمینال شهر رفتم تا از اونجا به دیدن هرم چیچن ایتزا Chichen Itza برم. کالکتیوو (تاکسی های اشتراکی در مکزیک) که توی اون مسیر میرفت ۵ دقیقه ای بود که رفته بود و باید ۱ ساعت صبر می کردم. به همراه دو تا دختر سوئیسی که اونها هم توی هاستل من بودند یک تاکسی به قیمت ۲۴۰ پزو گرفتیم که برای مسیر ۱ ساعتی زیاد نبود.
ورودی چیچن ایتزا ۲۴۲ پزو بود. این اثر که شامل یک هرم بزرگ و بقایای پایتختی از مایاهاست جزو میراث جهانی یونسکو ثبت شده. زیباترین قسمت مجموعه، هرم ال کاستیلو هست که باستان شناسان معتقدند متعلق به خدای آسمان بوده و هزار سال قدمت داره. چیچن ایتزا جزو میراث جهانی یونسکو ثبت شده.
روز یکشنبه بود و اون روز دیدن هرم و مجموعه چیچن ایتزا برای مکزیکی ها رایگان بود. واسه همین خیلی شلوغ شده بود و بهترین کار همون بود که صبح زود اومدم. یک سنوته خیلی زیبا هم نزدیک اونجا بود ولی بدلیل شلوغی بسیار زیاد منصرف شدن از رفتنش و با کالکتیوو ساعت ۱۰:۳۰ برگشتم به وایادولید.
پس از تحویل گرفتن لباس ها از لاندری، حمام، تحویل دادن هاستل و ناهار خوردن، رفتم ترمینال و بلیط ساعت ۱۴:۳۰ به مقصد شهر مریدا Merida مرکز استان یوکاتان رو به قیمت ۲۰۴ پزو خریدم.
کمی قبل از غروب آفتاب به مریدا رسیدم. بیست دقیقه ای توی خیابان های خلوت و کمی ترسناک عصر یکشنبه مریدا پیاده روی کردم تا به هاستل زاکول کاسا Zakul Casa برسم. قیمت یک تخت در اتاق ۵ تخته ۲۰۰ پزو بود و هاستل بعلاوه پسر و دختری که اونجا رو اداره می کردند خیلی خیلی خوب بودند فقط کمی از میدان مرکزی شهر دور بود.
روز چهارم؛ روز سنوته ها
صبحانه هاستل عالی بود. انواع میوه و مربا و شیر و تخم مرغ و خیلی مخلفات دیگه بسیار بهتر از استانداردهای یک هاستل بود. بعد از صبحانه حرکت کردم به قسمتی از شهر که تاکسی کالکتیوو برای مقصدم داشت. مرکز شهر مریدا تاریخیه و بزرگتر از بقیه شهرهایی که توی مکزیک دیده بودم. توی مسیر به کارناوالی برخورد کردم که از شرکت کنندگانش دانشجوها و گروه های مختلف از دانشگاه های ایالت یوکاتان بودند. با پرس و جو فهمیدم امروز روز استقلال مکزیک هست و جشن به همین دلیل برگزار میشه. یک ساعت از دیدن رقص و شادی دانشجوها لذت بردم.
تاکسی های خطی به سمت شهر هومون Homun وقتی پر میشدند حرکت می کردند. یک پسر مکزیکی به اسم خاویر توی ون بود که حدس زدم اون هم مثل من توریسته. سر صحبت رو باز کردم و حدسم درست در اومد. خاویر هم مثل من برای دیدن سنوته های متعددی که اطراف هومون بود می رفت. اطراف هومون صدها سنوته وجود داره.
وقتی توی هومون از تاکسی پیاده شدیم راننده های زیادی اومدن سمتمون و من دیگه خیالم راحت بود که خاویر گزینه مناسب رو پیدا میکنه. نهایتا با یک راننده برای دیدن چهارتا سنوته به قیمت نفری ۱۰۰ پزو توافق کرد. ورودی چهارتا سنوته که میانگین ۳۰ پزو بود بر عهده خودمون بود. وسیله ای که بهش موتو تاکسی میگفتن شبیه توک توک بود ولی قسمتی که مسافر می شینه جلو بود و راننده عقب! این وسیله برای خاویر هم جالب بود و می گفت جای دیگه مکزیک مشابهش رو ندیده. این وسیله ظاهرا هیچ فنر و سیستم تعلیقی نداشت و سر و کمر توی جاده های خاکی و سنگی نابود شد! چهارتا سنوته رو به ترتیبی که دیدیم عکس هاش رو میزارم.
بعد از دیدن سنوته ها با یک تاکسی کالکتیوو برگشتیم به مریدا. توی بازار مریدا نوع جدیدی از تاکو رو همراه خاویر خوردم و از هم خداحافظی کردیم. هدف اصلی خاویر از اومدن به مریدا این بود که کنسولگری آمریکا در مریدا نوبت زودتری برای درخواست ویزا و مصاحبه داشته. ظاهرا گرفتن ویزای امریکا برای مکزیکی ها به همون سختی هست که ویزای شینگن برای ما ایرانی ها.
۱ ساعتی تا غروب آفتاب وقت داشتم. توی مرکز مریدا و میدون هاش قدم زدم و قبل از رفتن به هاستل از سوپرمارکت سبزیجات لازم برای درست کردن شام که سالاد بود خریدم.
روز پنجم؛ رفتن به شهر کانکون
تا ساعت ۱ ظهر که چک اوت هاستل بود اونجا بودم و از امکانات هاستل استفاده می کردم. فقط صبحانه خوردنم حداقل ۱ ساعت طول کشید. ساعت ۱۳:۳۰ یک اوبر برای آ دی او یا همون ترمینال گرفتم و بلیط ساعت ۲ به مقصد شهر کنکون Cancun رو خریدم. طول مسیر ۴ ساعت بود ولی از اونجایی که کنکون و مریدا ۱ ساعت اختلاف زمانی دارند، ساعت ۷ شب رسیدم.
از ترمینال کنکون تا هاستل مانکی مایان Monkey Mayan Hostel فقط ۵ دقیقه پیاده راه بود. قیمت هر تخت در اتاق ۶ تخته ۱۲.۵ دلار بود. هاستل مانکی مایان یک هفته بود که راه افتاده بود و همه چیزش عالی و نو و تمیز و سرعت اینترنتش هم فوق العاده بود. استخر و بار و رستوران روی پشت بام محل مناسبی برای گپ زدن بود. این قیمت صبحانه و شام عالی رو هم شامل میشد. آشپز هاستل غذاهایی درست می کرد که طعم غذای خونگی رو میداد و روز دوم و سوم دیگه میدونست من با یک پرس سیر نمیشم و خودش پرس دوم رو میاورد.
از شهر کنکون بگم که خیلی مورد علاقه من نبود. خود شهر مدرن هست و همه جور امکاناتی داره. امکانات سرگرمی و تفریحی هم چیزی کم نداره. بیشتر توریست ها به منطقه هتل ها Hotel Zone میرند که بیرون شهر و کنار ساحله و چندین کیلومتر هتل کنار هم ساخته شده. بخوام یک مقایسه ساده داشته باشم میشه گفت کنکون آنتالیای آمریکایی هاست.
روز ششم، جزیره زنان
اطراف کنکون جزایر زیادی وجود داره که یکی از اون ها ایسلا موخِرِس Isla Mujeres هست که معنیش میشه جزیره زنان. البته که همه میتونند به این جزیره سفر کنند و فقط اسمش متعلق به زنان هست. رفتن به این جزیره که مسکونی هم هست زیاد سخت نیست و هر یک ساعت یک کشتی فاصله نیم ساعتی بین کنکون و ایسلا موخرس رو میره. بلیط رفت و برگشت ۳۰۰ پزو شد و از اون جاهایی بود که بلیط برای مکزیکی ها خیلی ارزونتر بود. تعداد زیادی بک پکر دیدم که برای اقامت چند روزه داشتند به این جزیره می رفتند ولی من فقط قصد داشتم چند ساعتی اونجا بمونم.
روی عرشه اتوبوس دریایی چند نفر موسیقی زنده اجرا می کردند که باعث شد مسیر خیلی لذت بخش بشه. از اسکله جزیره که در شمال هست یک تاکسی به قسمت جنوبی جزیره و پونتا سور گرفتم. یک منطقه حفاظت شده و پر از ایگوانا که برخورد موج های دریا به صخره ها مناظر زیبایی خلق می کرد.
بعد از یک ساعتی که خواستم به قسمت شمالی جزیره برگردم از تاکسی خبری نبود. اکثر توریست ها با گلف کارت هایی که اجاره کرده بودند اومده بودند. من هم کنار پارکینگ ایستادم و با هیچ هایک یکی از همین گلف کارت ها به قسمت شمالی اومدم. زوج دوست داشتنی مکزیکی که برای تعطیلات اومده بودند سوارم کردند و توی قسمت شمالی و ساحل های ماسه ای اون هم گشتی با هم زدیم.
نهایتا قبل از غروب آفتاب سوار کشتی برگشت شدم و از تماشای غروب آفتاب به همراه موسیقی زنده لذت بردم. مابین ایسلا موخرس و کنکون یک موزه زیر آبی هست که شامل حدود ۴۰۰ تا مجسمه میشه که به ابتکار یک هنرمند چند سال پیش اونجا قرار داده شده و تبدیل به یک جاذبه گردشگری شده. تورهای غواصی و اسنورکلینگ برای دیدن این موزه زیر آب هست که با توجه به قیمت هاش که از ۵۰ دلار به بالا میشد، توی لیست من قرار نگرفت.
روز هفتم؛ اسنورکلینگ در دیواره مرجانی
یک تور اسنورکلینگ به قیمت ۳۵ دلار خریداری کرده بودم. قرار بود توی شمالی ترین دیواره مرجانی مزو امریکن Mesoamerican Barrier reef که قبلا در بلیز دیده بودمش شنا کنم. البته اینجا توی مکزیک دیواره مرجانی مایا Mayan reef بهش میگند. ساعت ۹ صبح مینی باس تور از جلوی هاستل سوارم کرد و بعدش ۴۰ دقیقه داشت دنبال هاستل نفر بعدی می گشت تا آخر من با استفاده از نقشه به راننده که اسمش مارکو بود کمک کردم آدرس رو پیدا کنه. وقتی همه نفرات سوار شدند ۳۵ دقیقه به سمت جنوب کنکون و جایی که سایت اسنورکلینگ بود رفتیم.
با اینستاگرام در سفرها همراه من باشید. @safarnevesht
دو تا اسنورکلینگ ۴۵ دقیقه ای داشتیم که حتما باید به همراه راهنما می رفتیم و اجازه دور شدن از گروه رو نداشتیم. پوشیدن جلیقه نجات هم الزامی بود که خیلی اذیت کننده شد. ۹۰ پزو هم برای ورود به پارک ملی آبی باید پرداخت می کردیم که جدا از هزینه تور بود.
تعداد زیادی ماهی و مرجان با شکل های زیبا دیدم بعلاوه یک سفره ماهی خال خالی و یک شاه میگو. موقع سوار شدن به قایق هم یک ماهی که احتمالا فکر کرده بود میخوام بهش غذا بدم نوک انگشتم رو گاز گرفت و زخم کرد. البته گازش بیشتر بامزه بود تا دردناک. در کل یک اسنورکلینگ معمولی بود و اصلا قابل مقایسه با اسنورکلینگ بلیز نبود. با نداشتن دوربین و موبایل ضد آب هم معلومه چرا عکسی از اون زیر ندارم.
بعد از برگشتن به خشکی ناهار خوردیم و راهی کنکون شدیم. چند تا مکزیکی هم توی ماشین بودند که با جک هاشون حداقل من رو سرگرم کرده بودند.
عصر رو بجز استفاده از اینترنت عالی هاستل کار خاصی نکردم و موقع شام برای تشکر از آشپز که این چند روز خیلی با غذاش حال کرده بودم یک پارچه قلمکار بهش دادم.
صبح روز بعد که قصد داشتم با اوبر برم فرودگاه، دیدم بدلیل ترافیک صبحگاهی قیمتش ۳۴۰ پزو و سه برابر شده و دوان دوان خودم رو به ترمینال رسوندم تا با اتوبوس ۷۲ پزویی برم فرودگاه. با ایرمکزیکو یک پرواز ۱ ساعته به کوبا داشتم و قسمت اول سفر مکزیکم به پایان رسید.
روز هشتم؛ ورود دوباره به مکزیک
بعد از دیدن یوکاتان مکزیک و رفتن به کوبا، دوباره به کنکون برگشتم و با یک پرواز ۲ ساعتی به شهر مکزیکوسیتی Mexico city پایتخت کشور مکزیک اومدم. ورود به کشور مکزیک اینبار هم بدلیل داشتن ویزاهای شینگن و کانادا ساده بود.
ساعت ۴ عصر بود که توی فرودگاه مکزیکوسیتی دنبال بلیط اتوبوس به شهر پوئبلا Puebla بودم و فهمیدم ساعت ۵ عصر یک اتوبوس از ترمینال اتوبوسرانی فرودگاه مستقیم به پوئبلا میره، از این بهتر نمیشد. یک بسته ۶۰۰ مگابایتی اینترنت سیم کارت به قیمت ۱۵۰ پزو خریدم و رفتم به سمت ترمینال که خیلی نزدیک بود. اتوبوس فرودگاه به پوئبلا از اون اتوبوس های لوکس بود و بلیطش ۲۹۶ پزو شد.
کمی بیش از ۱ ساعت طول کشید تا به شهر تاریخی پوئبلا برسم. از ترمینال تا هاستلی که انتخاب کرده بودم بیست دقیقه بیشتر راه نبود ولی هوا تاریک بود و خیابون ها خلوت، با اتوبوس شهری خودم رو به هاستل پوسادا وی یو Posada Vee Yuu رسوندم. اتاق های هاستل رو دیدم و نهایتا اتاق ۴ تخته به قیمت ۲۳۰ پزو به همراه صبحانه رو انتخاب کردم. ساختمان هاستل یک خانه حداقل ۱۵۰ ساله بود که معماری زمان استعمار یا همون کولونیال رو داشت.
با اینکه خسته بودم ولی دوست داشتم شب شهر رو ببینم. میدان مرکزی شهر یا زوکالو Zocalo پر از جنب و جوش بود و همه خستگی کوبا تا پوئبلا رو از تنم بیرون کرد. چراغانی و نورپردازی هم نشون میداد که از اوایل دسامبر همه به استقبال سال نو و کریسمس رفتند.
روز نهم؛ پوئبلای زیبا و دوست داشتنی
کمی دیر بیدار شدم، صبحانه هاستل رو خوردم و از فضای هاستل لذت بردم.
تقریبا تا ظهر توی هاستل استراحت کردم و بعد از چک اوت تازه رفتم که شهر رو ببینم. چندین کلیسا و میدان زیبا و همینطور تپه تاریخی که محل نبرد مکزیکی ها و فرانسوی ها بوده و در تاریخ استقلال مکزیک خیلی مهمه. کتابخانه قدیمی و زیبای پوئبلا هم متاسفانه اون روز تعطیل بود.
پوئبلا با ۲ میلیون جمعیت چهارمین شهر بزرگ کشور مکزیکه و بافت تاریخی و کلونیال اون به همراه صنایع دستی زیباش توریست های زیادی از مکزیک و سایر کشورها رو به اینجا جذب میکنه. کل مرکز شهر پوئبلا توی لیست میراث جهانی یونسکو ثبت شده. یک شهر کوچک زیبا به اسم چولولا Cholula هم در فاصله ۱ ساعتی هست که من فرصت نکردم ببینمش.
نهایتا ساعت ۱۰ شب با اتوبوس شرکت فوتورا و بلیط ۸۰۶ پزویی پوئبلا رو به مقصد شهر بعدی یعنی گواناخواتو Guanajuato ترک کردم.
روز دهم؛ گواناخواتوی رنگارنگ و فوق العاده زیبا
ساعت ۵:۱۵ صبح اتوبوس رسید به ترمینال گواناخواتو که از شهر فاصله داره. خوشحال بودم که توی اتوبوس خوابیدم و میتونم از روزم استفاده خوبی بکنم. تا ساعت ۷ روی صندلی های فلزی سرد ترمینال نشستم تا هوا روشن بشه. سوار اتوبوس هایی که هر پنج دقیقه به مرکز شهر می رفتند و کرایشون ۵ پزو بود شدم و بیست دقیقه بعد جلوی بازار پیاده شدم. شهر داشت از خواب بیدار میشد و مردم در جنب و جوش رفتن سر کار بودند. نیم ساعتی خودم رو مشغول کردم تا ساعت ۸ برسم درب هاستل. همین نیم ساعت کافی بود که عاشق گواناخواتو بشم. شهرهای مکزیک همشون زیبا بودند ولی شاید گواناخواتو زیباترین شهر مکزیک بود.
هاستل کورال د کومدیاس Corral d Comedias Hostel یک ساختمان بسیار قدیمی بود که قبلا تاتر بوده و توسط چند تا جوان مکزیکی خیلی باحال اداره میشد. قیمت تخت در اتاق ۶ تخته ۲۲۰ پزو شد. با اینکه روز ورود صبحانه نداره ولی صبحانه خوشمزه هاستل رو هم خوردم و ساعت حدود ۱۱ تختم رو تحویل گرفتم.
رفتم که شهر زیبا و رنگی رنگی رو ببینم. گواناخواتو حدود ۵۰۰ سالی قدمت داره و روی تپه های مشرف بر یک دره ساخته شده. زمانی این شهر یکی از قطب های نقره دنیا بوده و هنوز هم معدن های نقره فعال اطراف شهر هست، معدن هایی که میشه تورهای چندساعته برای بازدیدشون خریداری کرد.
کوچه ها و خیابان های باریک شهر پر از پیچ و خمه و همین زیباترش کرده. چند تا میدان کوچک باحال، ساختمان های تاتر و سینمای قدیمی، کلیساهای تاریخی و غذاهای خیابانی همه و همه دست به دست هم دادند تا یک شهر مستعمراتی زیبا ساخته بشه. حتی زیر شهر هم واسه خودش دنیاییه. تونل های زیادی در زیر شهر گواناخواتو هست و کسی علت دقیق ایجاد این شهر زیرزمینی رو نمیدونه. امروزه این تونل ها بخشی از ترافیک و حمل و نقل شهر رو انجام میده.
گواناخواتو یک دانشگاه قدیمی، بزرگ و زیبا داره که چون درب ورودیش نگهبان نداشت من هم رفتم داخلش و گشتی توی کلاس هاش زدم. دانشگاه نیمه تعطیل بود و به نظر میومد فصل امتحانات باشه.
شهر یک مارکت باحال و معروف به اسم مرکادو هیدالگو Mercado Hidalgo داره که طبقه اولش خوارکی و میوه و رستوران های کوچکه و طبقه دومش که دورتادور فضای اصلی هست مغازه های صنایع دستی قرار گرفته. یک سوپ دریایی فوق العاده خوشمزه با انواع موجودات دریایی از صدف و هشت پا و میگو و … برای ناهار خوردم. ۸۰ پزو برای این سوپ عالی قیمت کمی بود.
برای دیدن غروب آفتاب رفتم روی تپه ای که به شهر اشراف کامل داشت و بنای یادبود پیپیلا Pipila اونجاست. حداکثر ۲۰ دقیقه طول کشید تا از کوچه های باریک و شیب دار برسم اون بالا و به تماشا و تحسین این شهر زیبا بشینم.
وقتی خواستم بیام پایین از اونجایی که هوا رو به تاریکی رفته بود ترجیح دادم تنهایی از این کوچه ها عبور نکنم. یک زوج که شروع به پایین رفتن کردند دنبالشون راه افتادم. وسط های مسیر حس کردند تعقیبشون می کنم و بقیه مسیر رو تا پایین دویدند 😆
مرکز شهر توی شب شلوغ بود و کاملا امن. از قدم زدن توی شهر سیر نمیشدم و دلم نمی خواست برگردم به هاستل و بخوابم. یک گروه موسیقی جلوی تاتر معروف شهر مشغول اجرای زنده بود و عده ای هم مردم رو دعوت به خرید بلیط و دیدن نمایش داخل ساختمان زیبای تاتر می کردند.
شب توی اتاقم تنها بودم و اتاق سقف بلند و قدیمی بیش از تحمل من سرد بود. پتوی چند تا تخت دیگه رو هم برداشتم و تونستم زیر چند لایه پتو خواب راحتی داشته باشم.
روز یازدهم؛ از گواناخواتو به مکزیکوسیتی
بعد از خوردن صبحانه هاستل و گپ زدن با بقیه مسافرها تصمیم گرفتم زودتر به سمت مکزیکوسیتی برم. بلیطم رو قبلا برای ساعت ۱۵:۳۰ دقیقه خریده بودم و حالا می خواستم با اتوبوس ۱۲:۴۰ برم. دکه بلیط فروشی توی میدون نزدیک هاستل بسته بود و تا ترمینال هم راه زیادی بود. پسر و دختری که توی هاستل کار می کردند ۲۰ دقیقه ای مشغول تلفن زدن بودند تا نهایتا موفق شدند بلیط من رو عوض کنند.
با همون اتوبوس های شهری معمولی تا ترمینال رفتم و ساعت ۱۲:۳۰ بعد از بررسی کوله پشتی، سوار اتوبوس شدم. بلیط اتوبوس برای مسیر ۵ ساعته ۵۸۱ پزو شده بود. بجز من ۴ نفر مسافر دیگه توی اتوبوس بودند. این بهترین اتوبوسی بود که توی مکزیک سوار شدم. همه صندلی ها مانیتور داشتند، وای فای با اینترنت خوب، پذیرایی و نکته جالب دو تا سرویس بهداشتی تمیز در انتهای اتوبوس بود، یکی برای خانم ها یکی برای آقایان.
به ترمینال شمال مکزیکوسیتی که رسیدم نقشه متروی عظیم مکزیکوسیتی رو دانلود کردم و با دو بار عوض کردن خط به هاستل-هتل لا سلوا Hotel La Selva رسیدم. لا سلوا هتلی بود که بعضی از اتاق هاش رو به صورت دورم و اشتراکی تجهیز کرده بود. یک تخت در اتاق ۴ تخته ۲۲۰ پزوی مکزیک شد. بعد از تحویل گرفتن تختم و آشنایی با سه تا هم اتاقی هلندیم که فقط در مورد بیت کوین حرف می زدند، از هتل رفتم بیرون تا با دو ایستگاه مترو خودم رو به میدان مرکزی مکزیکوسیتی یا زوکالو Zocalo برسونم. زوکالو قلب تپنده این ابر شهر محسوب میشه. قدم زدن توی میدون و کوچه های اطرافش و دیدن آدم هایی که برای سال نو آماده میشند یکی دو ساعتی مشغولم کرد.
روز دوازدهم؛ اهرام تئوتیهواکان
هتل لا سلوا قرار بود ساعت ۷:۳۰ صبحانه سرو کنه ولی تا ۷:۵۰ هیچ خبری نشد. منم رفتم بیرون و از دکه های غذای خیابانی کنار مترو چند تا تاکو برای صبحانه گرفتم. یکی از جاذبه های مکزیکوسیتی به نظر من این غذا فروشی درب ورودی متروهاست که از ۵ صبح کارشون رو شروع می کنند، غذاهاشون ارزون و متنوع و خوشمزه هست.
بعد از صبحانه با مترو رفتم ترمینال شمال شهر. متروهای مکزیکوسیتی از متروی تهران اوضاعش خرابتره و توی ایستگاه ها و داخل واگن ها پر از دستفروشه! مترو بهشت جیب بر ها هم هست که توی این شلوغی خوب کارشون رو بلدند. پسری که توی پذیرش هتل کار می کرد چندین بار بهم تاکید کرد توی مترو مراقب باشم چون تقریبا هر هفته یکی دو تا از مسافرهاش گوشی موبایلشون رو توی مترو میزنن.
به ترمینال که رسیدم بلیط رفت و برگشت به تئوتیهواکان Teotihuacan رو به قیمت ۱۰۰ پزو خریدم. با ترافیک ۱ ساعتی طول کشید تا به ورودی مجموعه برسم. بلیطش ۷۰ پزو بود که برای مجموعه ای به اون بزرگی و جزو میراث جهانی یونسکو منطقی بود.
تئوتیهواکان یا شهر خدایان، شهری بسیار بزرگ در دوران باستان بوده که در دوران اوجش که قرن ۴ میلادی بوده حداقل ۱۵۰ هزار نفر جمعیت داشته! چندین هرم کوچک و بزرگ توی مجموعه هست که بزرگترینش معبد یا هرم خورشید Temple of Sun و هرم ماه Temple of Moon هست. کل شهر بنا به دلایل نامشخص در قرن هشتم میلادی و بسیار قبل از اومدن اسپانیایی ها خالی از سکنه شده. یک عالمه حقایق جالب در مورد تئوتیهواکان وجود داره ولی چیزه که از نظر من شگفت انگیزه ساختن اهرام در خاورمیانه و قاره امریکا در دوران باستان هست بدون اینکه این تمدن ها هیچ ارتباطی با هم داشته باشند!
دیدن مجموعه حداقل ۳ ساعت زمان نیاز داره و حتی میشه یک روز کامل رو هم بهش اختصاص داد. بهترین قسمت برای من نشستن بالای هرم خورشید و تصور کردن این شهر با جمعیتش بیش از هزار سال قبل بود. از اهرام دل کندم و به مکزیکوسیتی برگشتم و با چرخیدن توی زوکالو به این فکر می کردم ۱۰۰۰ سال دیگه کسانی توی خرابه های این شهر قدم میزنند و بگند این شهر ۲۰ میلیون جمعیت داشه ها!
روز سیزدهم؛ مکزیکوسیتی
صبح جمعه از توی تختم در هتل لا سلوا بلند شدم و میدونستم تا چند روز دیگه روی زمین و تخت نخواهم خوابید. صبحانه خوردم، دوشی گرفتم و کوله پشتیم رو تحویل رسپشن هتل دادم. خودم رو به تور پیاده روی مجانی مکزیکوسیتی که ساعت ۱۱ از جلوی کلیسای جامع متروپولیتن شروع میشد رسوندم. میگل راهنمای تور پسر باحالی بود و با اینکه توی ۲-۳ ساعت تقریبا همون جاهایی که خودم دیده بودم رو نشونمون داد ولی توضیحاتش خوب و شیرین بود.
مکزیکو سیتی پرجمعیت ترین کلان شهر نیمکره غربی و همینطور بزرگترین شهر اسپانیایی زبان دنیاست. با داشتن بیشترین تعداد موزه های شهری در دنیا و میدان ها و بناهای تاریخی و پارک ها و فستیوال ها و … این شهر میتونه روزها شما رو سرگرم کنه. به پیشنهاد میگل برای ناهار به رستوران زنجیره ای لا کاسا د تونیو La Casa De Tono رفتم و یک سوپ خیلی خوشمزه به اسم پوزوله به همراه نوشیدنی تمبر هندی سفارش دادم.
بعد از ناهار به معروف ترین شیرینی فروشی مکزیکوسیتی رفتم و چندتا شیرینی و نان واسه شام ازش خریدم. آخرین جایی که توی مکزیکوسیتی دیدم بازار بزرگ صنایع دستی بود.
عصر به هتل برگشتم و کوله پشتی رو برداشتم تا به فرودگاه برم. پذیرش هتل باز هم تاکید کرد با این همه بار خیلی توی مترو مراقب باش و کشور مکزیک رو با خاطره خوب ترک کن.
از ایستگاه آخر مترو تا فرودگاه بیست دقیقه از بین یک مارکت باید عبور می کردم و هی حسرت می خوردم که چرا سیر هستم و نمیتونیم از غذاهای خوشمزه مکزیکی بخورم.
چون مقصدم کانادا بود و من هم پاسپورت ایرانی داشتم نتونسته بودم آنلاین چک این کنم. کارمند ایرمکزیکو ویزای کانادا رو کنترل کرد و بعد کارت پرواز رو بهم داد. اصرار داشت که کوله پشتی رو تحویل بار بدم. بهش گفتم سایزش در محدوده بار کابین هست. کوله رو وزن کرد و گفت ۱۳.۵ کیلو هست، بار مجاز کابین فقط ۱۰ کیلوگرم باید باشه. بهش گفتم خیلی میوه و خوراکی دارم و قول دادم قبل پرواز بخورمشون تا وزنش کم بشه. خوشبختانه قبول کرد و مجبور نشدم تحویل بار بدم.
ساعت ۱:۱۰ بامداد شنبه پرواز ایرمکزیکو فرودگاه مکزیکوسیتی رو ترک کرد و هفت صبح به تورنتو کانادا رسیدم. ورود به کانادا این بار هم ساده بود و مشکلی پیش نیومد. توی شهر سرد و باد و بورانی تورنتو گشتی زدم و برگشتم فرودگاه تا منتظر پرواز بعدیم به لندن بشم.
ساعت ۲۲ پرواز هواپیمایی بریتیش ایرویز تورنتو رو ترک کرد و ساعت ۱۰ صبح روز بعد توی فرودگاه هیترو لندن به زمین نشست. تا ساعت ۲۱:۳۵ که پرواز بعدیم به تهران بود باید توی فرودگاه خودم رو مشغول می کردم. فرودگاهی بسیار شلوغ با صندلی های ناراحت و اینترنت ضعیف و منی که از شدت بی خوابی داشتم بیهوش می شدم. همه این ها در برابر اتفاقی که قرار بیفته هیچ بود. عصر یک برف بسیار سبک بارید و در حالیکه اصلا روی زمین سفید هم نشد، فرودگاه شروع کرد همه پروازها رو کنسل کردن. صف های طولانی در سالن ترانزیت و مسوولینی که اصلا جوابگو نبودند.
این پروسه سردرگمی تا روز بعد یعنی دوشنبه هم ادامه داشت و من به قدری بی نظمی دیدم که شاید توی ترمینال اتوبوس یک شهر دورافتاده هم انتظار دیدنش رو نداشتم. اینکه اون شب چه بر من گذشت بماند.
نهایتا ساعت ۱۱ صبح دوشنبه موفق شدم خودم رو به باجه ریبوکینگ بریتیش برسونم و اپراتور از بین گزینه هایی که درخواست دادم، تونست پرواز ساعت ۱۴:۲۰ قطری رو برام بگیره. به سرعت خودم رو رسوندم به ترمینالی که پرواز قطر از اونجا بود و خوشبختانه به پرواز رسیدم. یک هواپیمای ایرباس A-380 که صندلیش اونقدر راحت بود که همه پرواز رو تا دوحه خوابیدم.
ساعت ۰۰:۲۰ بامداد سه شنبه هواپیما توی دوحه به زمین نشست. در حالیکه مطمئن بودم پرواز ساعت ۰۰:۵۵ دوحه-تهران رو ازد دست میدم ولی خوشبختانه به اون پرواز رسیدم و حدود ۴ صبح به فرودگاه امام خمینی رسیدم.
در حالیکه صبح جمعه توی مکزیکوسیتی از خواب بیدار شده بودم، ساعت ۸ سه شنبه توی ایران روی زمین دراز کشیدم و خوابم برد.
هزینه های سفر به مکزیک
کشور مکزیک از نظر خورد و خوراک کشور ارزونی هست و من پرتغال کیلویی ۴ پزو (حدود ۱۰۰۰ تومان) هم توی سوپرمارکت دیدم. اما حمل و نقل در مکزیک گرون هست و اگر مثل من جابجایی زیاد داشته باشید هزینه هاتون زیاد میشه. برای مسافت های طولانی اگر زود بلیط هواپیما خریداری کنید ارزون تر از اتوبوس میشه. کلیه هزینه های من در سفر مکزیک شامل موارد زیر میشه:
- غذا و نوشیدنی و تنقلات: ۱۶۳۸ پزو
- حمل و نقل داخل شهری و بین شهری و یک بلیط هواپیمای داخلی: ۴۴۴۱ پزو
- ۱۱ شب اقامت در هاستل: ۲۳۳۶
- ورودیه ها و تورها: ۱۵۲۰
- سایر موارد شامل عوارض ورود به مکزیک، لاندری، سیم کارت و …: ۱۰۴۲
با اینستاگرام در سفرها همراه من باشید. @safarnevesht
کلیه هزینه های سفرم به شرق و مرکز مکزیک ۱۰۹۷۷ پزو که با محاسبه هر دلار ۱۸.۸ پزو میشه ۵۸۴ دلار آمریکا. در زمان سفر هر دلار ۴۱۵۰ تومان بود که با این حساب هزینه های سفرم به مکزیک میشه ۲،۴۲۴،۰۰۰ تومان. البته این بجز هزینه ورود من از بلیز به مکزیک و خروجم از مکزیک به کانادا هست.
پرواز به مکزیک
از ایران به مکزیک هیچ پرواز مستقیمی وجود نداره که خوب خیلی هم غیر طبیعی نیست چون مسافر زیادی بین ایران و مکزیک رفت و آمد ندارند. ارزونترین پروازهایی که میشه از ایران پیدا کرد به مقصد شهر کنکون هست با حداقل ۲ توقف در اروپا و در نتیجه نیاز به داشتن ویزای شینگن. قیمت این پرواز ۱۱۰۰ تا ۱۳۰۰ دلار هست.
هواپیمایی امارات از ایران به مکزیکوسیتی پرواز داره ولی این پرواز توی امریکا هم توقف داره و تقریبا از لیست همه ایرانی ها حذف میشه.
در صورتیکه با پروازهای ارزان چارتری به استانبول برید از اونجا گزینه های بهتری هست. پرواز استانبول به مکزیکوسیتی و یا کنکون از ۷۰۰ دلار شروع میشه. این پرواز نسبتا ارزان یک توقف در اروپا داره و باید ویزای ترانزیت فرودگاهی شینگن رو بگیرید (نه مثل حالت قبلی که ویزای شینگن نیاز بود).
و در نهایت اگر اصلا قصد رفتن سمت شینگن رو ندارید، پرواز استانبول به مکزیکوسیتی با ترکیش که توی کلمبیا و پاناما توقف داره (هیچکدوم نیازی به ویزای ترانزیت ندارند) رو با قیمت ۱۷۰۰ دلار خریداری کنید. همه قیمت هایی که گفته شد برای پروازهای رفت و برگشت هستند.
برای پیدا کردن بلیط های ارزان به مکزیک در تاریخ مدنظر خودتون می تونید به راهنمای خرید بلیط ارزان مراجعه کنید.
یک سوالی که زیاد پرسیده میشه در مورد ترکیب مکزیک و برزیل توی یک سفر به قاره آمریکا هست. این دو کشور درسته که هردو اونور کره زمین هستند ولی به همدیگه نزدیک نیستند و یک پرواز مستقیم بینشون حدود ۱۰ ساعت طول میکشه. پرواز رفت و برگشت بین این دو کشور هم حداقل ۷۰۰ دلار هست. بنابراین ترکیبشون در یک سفر کوتاه خیلی منطقی نیست.
تاریخ سفر: پاییز ۱۳۹۶
احمد خانی عاشق سفر و دیدن سرزمین های متفاوت
۱۱۱دیدگاه
سلام احمد جان. میخواستم یه راهنمایی از شما بگیرم.
من الان کانادا هستم با ویزای توریستی و احتمالا سفری به مکزیک داشته باشم. چون شما هم احتمالا با این ویزا یا شاید هم ویزای شنگن به مکزیک سفر کردی، میخواستم تجربه شما رو موقع ورود بدونم. که آیا نیاز به داشتن رزرو هتل/هاستل و بلیط پرواز برگشت هست همچنان؟ یا با ویزای کانادا این مدارک در ورود به مکزیک نیاز نیست و چک نمیشه؟. آیا مورد دیگه ای هم هست که باید بدونم؟ مرسی
سلام دوست عزیز
از من نخواستند ولی بهتره همراه داشته باشید.
سلام ممنون از زحمتی که برای نوشتن این مطلب کشیدید. با داشتن برگه شینگن توی پاسپورتهای منقضی شده هم میشه از این مزیت استفاده کرد؟ متشکرم.
سلام
اگر ویزای شنگن یا کانادا هنوز اعتبار داشته میشه ازش برای ورود به مکزیک استفاده کردُ اینکه در پاسپورت قبلی باشه مهم نیست.
من اهل سفرم تا بحال بیست هشت کشور رفتم مکزیک شما عالی بود شما تی گوانا نرفتین یا رفتین اگه رفتین خوب بود
سلام دوست عزیز
نه نرفتم. تیخوانا در مرز مکزیک و آمریکاست و به همین دلیل رفتن به اونجا برای شهروندان ایران و کلا خاورمیانه راحت نیست.
دوست عزیز ممنون از تو ضیحات جامع و کاملتون و تجربیات رایگانی که د. اختیار دیگران قرار میدهید.فقط در خصوص اینکه چه طور میشه با ویزای ژاپن به مکزیک رفت ممنون میشم چون بنده حدود ۱ ماه دیگه عازم ژاپن هستم میخوام ببینم چه گونه بدون ویزای مکزیک سفر بعدیم به کشور مکزیک باشه؟
سلام دوست عزیز
ویزای مولتی ژاپن که حداقل یکبار باهاش به ژاپن سفر کرده باشید و در طول سفر به مکزیک همچنان اعتبار داشته باشه.
سلام .خیلی عالی بود خیلی لذت بردم از خوندن سفرنامه مکزیک
سلام و سپاس دوست عزیز
برگشتین ایران؟ من از سفرنامه سفر به هاییتی شروع کردم به خوندن و رسیدم به اینجا. واقعا جذاب بود. فقط چرا از اون اول فکر کردم ساکن کانادا هستین؟🤔
سلام دوست عزیز
بله بعد از مکزیک برگشتم ایران
بسیار عالی و جالب . ممنون از اطلاعات خوبتون. بنده هم سال 1997 به مدت 8 ماه در کوبا زندگی کردم . که پر از داستان های جالب برام بود . بازم ممنونم .
سلام ،ممنون از اشتراک گذاری تجارب سفر ،
یک سوال داشتم امنیت جاهایی که رفتیم در مکزیک چطور بود ؟
سلام دوست عزیز
من جایی احساس نا امنی نکردم
سلام، اطلاعاتی که گذاشتید خیلی عالی بودن
ما هم قصد سفر به مکزیک رو داریم و بلیت هم تهیه کردیم، یک ویزای 6 ماهه شینگن هم گرفتیم، فقط تاریخ رسیدنمون به مکزیک 2 روز زودتر از تاریخ شروع ویزامون هستشف فکر می کنید این مشکلی ایجاد کنه؟ تاریخ صدور ویزامون 5 روز قبل از تاریخ رسیدنمون هستش. ممنون میشم راهنمایی کنید
سلام دوست عزیز
بله اگر مرزبانی دقت کنه احتمالا دچار مشکل بشید. همیطور اگر از ویزای شنگن استفاده نکرده باشید باز هم ممکنه اجازه ورود ندهند.
سلام ممنونم از این سایت خوبی که ایجاد کردید. واقعا لذتبخشه خواندن سفرنامه هاتون، فقط لطفا تاریخ سفرهاتون را بنویسید.
سلام و سپاس دوست عزیز
زمان سفر همه سفرنوشت ها در آخر سفرنامه نوشته شده.
بسیار عالی سپاس
سلام. احمد جان توی توضیحات سفر به مکزیک خوندم که کارتی همراه داشتی مه تونستی بعد از ورود به مکزیک از ATM پول برداشت کنی. آیا در ایران میشه همچین کارتی و تهیه کرد؟ و با چه نامی؟ چه شرکتی ؟ و کدام معتبرتر هست؟ سوال من در مورد مشخصا مکزیک هست و اینکه به خاطر امنیت بیشتر بتونم به جای پول بیشتر از کات استفاده کنم.
سلام هومن عزیز
اون کارت را من توی سفرم به استرالیا گرفتم. توی ایران بعضی شرکت ها این کار را انجام میدن ولی من شناختی ندارم.
سلام احمد دوست داشتنی :) واقعا سایت شما یک پدیده ی منحصر به فرد و بسیار مفیده... دمت گرم به خاطر این که آگاهی ما رو بالا میبری . من همه سفرنامه های شما رو خوندم و بسیار لذت بردم . امیدوارم روزی بتونم به برزیل و چین که از همه بیشتر سفرنامه هاش رو دوست داشتم سفر کنم . ضمنا دوست دارم بدونم یه روز سفرنامه ی مفصلی از کشور های اروپای غربی و ایالات متحده خواهی نوشت؟! و این که قصد برگزاری تور در آینده رو داری؟
سلام علیرضا عزیز
ممنون از لطف شما. اگر فرصت کنم سفرنامه همه رو خواهم نوشت. تور احتمالا سالی یک یا دو تا
عالی بود ممنون ازتوضیحاتتون
سلام دوستان ایا برای ونزوئلا چه جوری میشه رفت ویزا میخواد از اونجا پاسپورت ایرانی تا کجا میشه رفت
سلام
خوب سفرنامه ونزوئلا رو بخونید
سلام آقای خانی
ممنونم از سفرنامه های عالی تون
سوال داشتم برای ورود به مکزیک،،منظور از ویزای معتبر شینگن،ویزایی که هنوز اعتبار داره؟؟
و اینکه شینگن حتما باید مولتیپل باشه؟؟
ممنونم
سلام دوست عزیز
بله
بله
سلام ممنون از توضیحاتتون
یک سوال داشتم از تورنتو فقط هوایی میشه رفت کانکون؟ من میخوام چند روز تورنتو باشم بعدش برم کانکون. با توضیحات شما نگران شدم برم گردونن. البته فقط 3 شب میخوام بمونم نه بیشتر. میخوام بدونم زمینی میشه رفت؟
سلام دوست عزیز
بله زمینی هم میشه رفت از کانادا رفت مکزیک ولی هزینه ش بیشتر از پرواز میشه و به ویزای امریکا هم نیاز دارید.
متاسفانه مکزیک به هیچ عنوان ایرانی راه نمیده سفارت مکزیک در ایران فقط برای کسب درآمد و کلاشی ویزا صادر میکند چون خودش هم میدونه پلیس فرودگاه ایرانیها را دیپورت میکنه من با هزینه زیاد و با مدارک کامل بهمن ماه به مکزیک سفر کردم ولی پلیس بی ادب و بیشعور با وجود مدارک کامل و توضیحاتم من را بازداشت کرد انگار قاتل بودم یا مواد داشتم و در یک اتاق با دیگر ملیت ها در جای بد نگه داشتند و بعد به ترکیه دیپورت شدم و در فرودگاه استانبول هم پاسپورتم را ندادن و آنها بدتر رفتار کردند احمقهای نفهم انگار من یک خلافکارم و بعد از یک روز بلاتکلیفی در فرودگاه استانبول به ایران برگشتم و بعد از کلی علافی و توضیحات در فرودگاه تهران بالاخره پاسپورتم گرفتم تجربه بسیار بدی بود
سلام دوست عزیز
متاسفم همچین تجربه تلخی داشتید. مکزیک بسیار سختگیر شده برای ورود ایرانی ها.
مرسی. خیلی خوب نوشتی.
بیشترین سفری که به من خوش گذشته مکزیک بوده. اصلا مردمش و فضاش یک انرژی خاصی داره. کنکون اگر اهل ساحل و پارتی و دیسکو باشی بهشته. وگرنه زیاد چیزی برای عرضه نداره. همون قسمت هتلها یک موزه و یک کلیسای خیلی جالب هم داره. ولی این شهر گواناخواتو رو من نرفتم. پسر چقدر زیباست! به خاطر این شهر هم که شده باید دوباره برم.
تعریف جشنواره مردگان رو هم زیاد شنیدم. یکی از رفیقهام زنش مکزیکیه و باهاش رفته بود توی جزیرهای که جشنواره اصلی برگزار میشه. عکس و فیلمهاش خیلی جالب بود. ظاهرا توریستها رو راه نمیدن و این هم به واسطه خانمش تونسته بود بره. ولی نسخههای مشابهش توی خیلی از شهرهای دیگه هم برگزار میشه که برای توریستها آزاده.
مرسی مهدی جان
منم باید یبار جشن مردگان رو از نزدیک ببینم. انیمیشن کوکو خیلی بهم چسبید، اگر ندیدی ببین حتما.
اگر فقط به یک چیز کسانی که کانادا زندگی می کنند حسودی کنم، نزدیکیشون به آمریکای لاتین هست :))
واقعا روان و عالی نوشته بودین من عاشق این کشور هایی هستم که رد پای تمدن مایا در آنها هست ولی حیف که قیمت دلار مانع از سفر به اونها میشه!!
سلام و سپاس دوست عزیز
امیدوارم بتونید بهش سفر کنید و از نزدیک ببینیدش
سلام میشه بپرسم ماچو پیچو رو چرا از برنامه تون حذف کردین؟ ممنون
سلام علی جان
ماچوپیچو در پرو هست نه مکزیک. سفرنامه کامل پرو و ماچوپیچو در وبسایت سفرنوشت هست.