سفر به غرب آفریقا از موریتانی شروع شد. از ۲ سال قبل که توی ذهنم اومده بود همش فکر میکردم سفر به این منطقه از مراکش شروع بشه ولی تغییر سیاست مراکش و قطع رابطه کاملش با ایران گرفتن ویزای مراکش رو غیر ممکن کرد. سفر به منطقه ای که احتمالا فقیرترین منطقه دنیاست کار راحتی نیست و حتی توریست های ماجراجوی غربی هم خیلی سمت این منطقه نمیاند. مرداد ماه ۹۷ که بلیط رو خریدم ۵ ماه فرصت داشتم تا بتونم برای این سفر همسفری پیدا کنم. خوشبختانه ۳ تا از دوستانم تونستند برنامه هاشون رو برای زمستان خالی کنند. همراهی سه هسمفر دوست داشتنی یعنی فهیمه، امید و شهرزاد از سختی های سفر کم کرد و باعث شد سفر بسیار بهتر از اون چیزی که انتظار داشتم پیش بره.
ویزای موریتانی
کشور جمهوری اسلامی موریتانی Mauritania در تهران سفارت داره و آدرس سفارت موریتانی خیابان شریعتی، خیابان ملک، شماره ۸ و تلفنش ۷۷۵۰۰۰۷۴ هست. وقتی به سفارت موریتانی مراجعه کردیم بهمون گفت چون ویزای موریتانی بیومتریک هست ما امکانات صدور این ویزا رو در تهران نداریم و باید ویزا رو موقع ورود به موریتانی دریافت کنید. اما برای اینکه احیانا موقع سوار شدن به پرواز موریتانی دچار مشکل نشویم یک نامه بهمون داد که این اشخاص موقع ورود به موریتانی ویزا در بدو ورود دریافت خواهد کرد. این نامه رایگان هست ولی ممکنه چند روزی طول بکشه تا این نامه صادر بشه. ما این نامه رو گرفتیم ولی هیچ کجا از ما این نامه رو نخواستند.
با اینستاگرام در سفرها همراه من باشید. @safarnevesht
روز اول؛ پرواز به نواکشات پایتخت موریتانی
برای پرواز از ایران به موریتانی و کلا غرب آفریقا مناسب ترین گزینه ها ترکیش ایرلاین و قطرایرویز هستند. من پروازم رو با هواپیمایی ترکیش، آخرین روزهایی که بلیط ها با دلار ۴۴۰۰ تومانی فروخته میشد خریدم. پرواز از ایران به موریتانی و برگشت از نیجریه به ایران، ۴،۳۰۰،۰۰۰ تومان شد. بچه ها که چندین ماه بعد از من بلیط خریدند بین ۸ تا ۹ میلیون تومان قیمت بلیطشون شد. بلیط ها به اون منطقه بین ۸۰۰ تا ۱۱۰۰ دلار هست.
پرواز تهران به استانبول حدود ۳ ساعت و استانبول به نواکشات Nouakchott پایتخت جمهوری اسلامی موریتانی ۷ ساعت شد. هواپیما بعد از بلند شدن از استانبول از روی بالکان پوشیده با برف، ایتالیا و دریای مدیترانه عبور کرد و سپس از تونس وارد قاره آفریقا شد. بعد از دو ساعت عبور از روی صحرای بزرگ آفریقا، کمی پس از غروب آفتاب توی فرودگاه بین المللی نواکشات یا نواکچوت به زمین نشست.
از معدود مسافرهای غیر آفریقایی پرواز بودیم و به ۲ تا اتاق صدور ویزا هدایت شدیم. عکس گرفتن و صدور ویزای بیومتریک هر نفر ۵ دقیقه طول کشید. هزینه ویزا ۵۵ یورو یا ۶۰ دلار هست که باید بصورت نقد پرداخت بشه. ویزای موریتانی که در بدو ورود صادر میشه یک ماه اعتبار داره.
توی فرودگاه شخصی که خودش رو کارمند سفارت معرفی کرد و ظاهرا توی پرواز ما بود اومد جلو کارتش رو داد و گفت اگر توی مدت زمان اقامتمون در موریتانی به کمکی احتیاج داشتیم با سفارت ایران در موریتانی تماس بگیریم.
قبل از خروجی سالن فرودگاه یک صرافی هست که با نرخ نه چندان خوبی پول رو چینج میکنه. توصیه میکنم پول کمی توی فرودگاه تبدیل کنید. واحد پول موریتانی اوگیا Ouguiya هست. زمان سفر ۱ یورو معادل ۴۱ اوگیا بود. کنار صرافی یک اتاق کوچک بود که در ازی هر پاسپورت ۱ سیم کارت میده. توی سیم کارت مقداری شارژ بود که باهاش تونستم ۱۰۰ مگابایت اینترنت بگیرم.
زبان اصلی مردم موریتانی عربی هست ولی از اونجایی که مستعمره فرانسه بودند تقریبا همه فرانسه میتونند صحبت کنند. مردم موریتانی که بیشترشون بربر هستند همگی مسلمانند و از فرقه های مختلفی مثل سنی، صوفی، غدیریه و تیجانیه هستند. جالبه با اینکه موریتانی کشور بزرگیه و با ۱ میلیون کیلومتر مربع حدود ۶۰ درصد ایران مساحت داره اما جمعیتش فقط ۴ میلیون نفره.
فرودگاه ۳۰ کیلومتر با شهر فاصله داره، بنزین گرونه و تاکسی های فرودگاه کمترین قیمتی که راضی شدند ۱۰۰۰ اوگیا بود. با یک ماشین که تاکسی فرودگاه نبود با قیمت ۸۵۰ اوگیا توافق کردیم. موریتانی به تازگی یک صفر از پولش حذف کرده و باید مراقب بود موقع قیمت پرسیدن به شما اوگیای جدید رو میگند یا اوگیای قدیم.
مقصدمون مسافرخانه سمیرا یا اوبرژ سمیرا Auberge Samiraa در مرکز نواکشات بود. بعد از کمی چونه زدن یک اتاق را با قیمت ۱۰۰۰ اوگیا گرفتیم. کوله ها رو گذاشتیم و رفتیم تا اولین شبمون رو در غرب آفریقا تجربه کنیم.
بعد از کمی قدم زدن توی خیابان ها اولین برداشت من این بود که فضای شهر بسیار شبیه قشم یا یکی از شهرهای جنوبی ایران هست. هوا کمی شرجی بود و نسیم خنکی که از روی اقیانوس اطلس میومد هوا رو تعدیل می کرد. نواکشات هوای بیابانی داره، شب هاش خنک و گاهی سرد و روزها داغ!
از کنار مغازه پارچه فروشی رد میشدیم که خانم های داخل مغازه دعوتمان کردند به نوشیدن چای موریتانیایی. تاکیید داشتند این چایی با سبک موریتانی هست و با چای مراکشی فرق داره. از اینکه چایی مراکشی توی دنیا معروفتره اصلا راضی نبودند. چایی موریتانیایی ترکیبی از چای سبز و نعنا (به مقدار خیلیی زیاد) و شکر هست که همونجا کف مغازه داشتند درست می کردند. حتی استکان ها رو هم همونجا با کمی آب میشستند. نکته جالب چای موریتانی این بود که به دفعات بین استکان های کوچک چایی رو جابجا میکردند تا کلی کف روی چایی جمع بشه، تا جایی که ۷۰ درصد حجم استکان کف بود. طعمش رو دوست داشتم. خانم ها همه لباس های رنگی و شاد و پوشش نه چندان بسته داشتند، آرایش کرده بودند، سیگار میکشیدند، یکیشون سوییچ ماشین دستش بود ولی خیلی تمایلی به عکس گرفتن با ما نداشتند. یکی از خانم ها گفت تا چند سال پیش کالای ایرانی توی بازار زیاد بود اما دیگه وارد نمیشه و الان بیشتر کالاها از چین و گاهی هم ترکیه هست.
روز دوم؛ شهر گردی، سفارت مالی و بندر ماهیگیری
حدود ۴ صبح بود که با صدای قرآن و اذان از مسجد کنار اوبرژ از خواب بیدار شدیم. حداقل یک ساعتی ادامه داشت و نمیدونم چرا اینقدر طولانی و بلند بود. قبل از اینکه بریم توی شهر توی آشپزخانه مسافرخانه املت درست کردیم و از اینترنت داغون اونجا استفاده کردیم.
وسیله حمل و نقل اصلی توی نواکشاط تاکسی های اشتراکی هستند که شبیه تاکسی خطی های خودمون کار میکنه. جلو ۲ تا مسافر و عقب هم ۴ نفر سوار میشند.کرایه هر نفر ۱۰ اوگیا میشه. اولین مقصدمون سفارت کشور مالی بود. سفارت شلوغ نبود و حیاط زیبایی داشت. وارد اتاق کارمند ویزا که شدیم تا پاسپورت هامون با اسم ایران رو دید لبخند زیبایی روی لب هاش نشست و کلمه ایران روی پاسپورت رو بوسید. گفت من ۲۳ ساله اینجا کار میکنم، عاشق ایران هستم و شما اولین ایرانی هایی هستید که میبینم. کم پیش اومده توی یک سفارت اینقدر با روی باز ازم استقبال بشه. کمک کرد فرم ویزا که به زبان فرانسه بود رو پر کنیم و بعد از دادن ۲ قطعه عکس، کپی صفحه اول پاسپورت و مبلغ ۶۵۰ اوگیا (حدود ۱۶ یورو) گفت ۲ ساعت دیگه ویزاتون آمادست.
یک ماشین به سمت مرکز شهر گرفتیم تا زمان آماده شدن پاسپورت گشتی در شهر زده باشیم. بازار مرکزی نواکشاط زنده بود و همه چی برای خرید پیدا میشد. اهالی بازار اصلا میانه خوبی با عکس گرفتن نداشتند و توی بازار قصاب ها با چاقو تهدیدمون کردند.
بعد از دیدن بازار برگشتیم سفارت تا پاسپورت و ویزاها رو بگیریم. از کارمند دوست داشتنی درخواست کردیم با هم عکس بگیریم. گفت بریم اتاق سفیر که اون هم باشه. بعد از دادن یک اسکناس ۵۰۰ تومانی تانخورده به کارمند و سفیر و ذوق کردن اونها از دیدن تصویر آیت الله خمینی، سفارت دوست داشتنی مالی رو ترک کردیم و رفتیم به اوبرژ سمیرا تا کمی استراحت کنیم و همینطور سعی کنیم وسیله ای برای مسیر فردا به سمت مرز موریتانی و سنگال پیدا کنیم.
دو گذرگاه اصلی در جنوب موریتانی برای عبور به سنگال وجود داره. اولی روسو Ross که حمل و نقل عمومی بهش زیاده ولی بسیار پر دردسره و پر از افراد باجگیر، حتی مامورای مرزی موریتانی هم اونجا باجگیر هستند. مرز بعدی که دورتره و حمل و نقل عمومی بهش به سختی پیدا میشه ولی آرومتره و دردسر کمتری داره اسمش جاما (دیاما) Diama هست.سعی کردیم اتوبوسی برای دیاما پیدا کنیم اما ظاهرا خبری از اتوبوس برای روزهای آینده نبود. بعد از کمی استراحت به سمت بازار صنایع دستی که میگفتند کنار سفارت فرانسه هست رفتیم. فرانسه قصر بسیار بزرگ و مجللی برای خودش در نواکشات ساخته بود. بازار صنایع دستی و قیمت هاش چنگی به دل نمیزد.
یک ماشین گرفتیم تا به سمت بازار ماهی فروش ها که در حقیقت یک بندر ماهیگیری در شمال شهر بود بریم. بازار ماهی پر از هیاهو بود و خیلی زود رفتیم به ساحل آرامی در شمالش تا یک غروب زیبا ببینیم. این اولین باری بود که اقیانوس اطلس رو در سمت آفریقا میدیدم.
شب مهمان سارا بودیم. یک دختر جوان سوئیسی که وقتی ۱۸ سالش بوده برای یک کار داوطلبانه ۱ ساله به کشور مالی اومده بود و عاشق آفریقا شده بود. سارا میگفت پدرم روزی که داشتم میرفتم مالی برخلاف بقیه خانواده اصلا نگران نبود چون میگفت میدونم یک هفته بعد برمیگردی! سارا الان توی حسابداری یک قصابی بزرگ کار میکنه و از زندگی بین مردم صحرا لذت میبره.
روز سوم: به سمت مرز موریتانی و سنگال
شب قبل با یک ماشین صحبت کرده بودیم که ساعت ۶:۳۰ صبح بیاد و ما رو تا مرز موریتانی و سنگال ببره. ساعت ۵:۳۰ بود که احمد رانندمون از خواب بیدارمون کرد و گفت عجله کنید زودتر باید بریم، رئییس جمهور موریتانی قرار از همین جاده عبور کنه و جاده بسته میشه! نهایتا ساعت ۶ بود که توی تاریکی هوا راه افتادیم. مبلغی که با راننده طی کرده بودیم ۲۵۰۰ اوگیا (حدود ۶۰ یورو) بود. اولین کاری که راننده (مثل بقیه راننده های آفریقایی) کرد این بود که با پولی که بهش داده بودیم رفت پمپ بنزین و باکش رو پر کرد.
توی مسیر چندین بار چک پوینت و کنترل پلیس داشتیم که هیچکدام گیری ندادند. نواکشات و جاده ای که به سمت جنوب موریتانی می رفت غربی ترین قسمت صحرای بزرگ آفریقاست و طبیعتا قسمت های زیادی از جاده با ماسه بادی پوشیده شده بود. حفره هایی که توی جاده درست شده بود هم باعث میشد خیلی وقت ها راننده ترجیح بده از کنار جاده بره تا خود جاده. توی مسیر روستاهای زیادی دیدیم که به نظر زندگی بسیار ابتدایی داشتند اما همگی صاحب یک مسجد تمیز هم بودند.
یک ساعت و نیم آخر مسیر جاده کاملا خاکی و صعب العبور شد ولی در عوض از بین پارک ملی زیبای دیالینگ Diawling عبور میکرد. این پارک ملی پر بود از تالاب ها و دریاچه های کوچک که باعث جذب فلامینگوهای رنگی و سایر پرنده ها شده بود.
چند کیلومتری قبل از مرز یک ایستگاه محیط بانی و ژاندارمری بود که گفتند برای اینکه از پارک ملی عبور کردید نفری ۲۰۰ اوگیا باید بدید. بحث و جدل که پول رو نمیدیدم و تخفیف بدید فایده نداشت و نهایتا با عکسی که شهرزاد از ماجرای پول دادن گرفت و عصبانیت ژاندارم، موبایل شهرزاد ضبط شد. نیم ساعتی طول کشید تا ژاندارم قانع بشه عکس رو کامل پاک کردیم و عکسی ازش توی اینترنت منتشر نمیشه و کارش رو از دست نمیده (به گفته خودش).
ساعت ۱۲ ظهر به گذرگاه مرزی موریتانی-سنگال در جاما رسیدیم. مرزی بسیار محقر و اتاقک های فرسوده و رنگ و رو رفته. مرزبانان موریتانی پس از کنترل چندباره پاسپورت ها و زنگ زدن به مرزبانی سنگال(پرسیدند ۴ تا توریست ایرانی رو راه میدید یا نه) نهایتا مهر خروج رو توی پاسپورت ها زدند و پیاده به سمت رودخانه سنگال و پل مرزی روی اون حرکت کردیم.
به نظرم در حق موریتانی ظلم کردیم، دلیلش هم این بود که اول سفر بود و من نگران کم بودن زمان برای ادامه سفر بودم. از طرفی امیدوار بودم صحرای آفریقا و جایی که داستان شازده کوچولو توش اتفاق افتاده رو خیلی بهتر توی سایر کشور ها ببینیم. میشد ۳ روز بیشتر موند و به سمت شهر عطار در قلب صحرا رفت. قسمت بزرگی از موریتانی صحرا هست و این برای توریست های غربی جاذبه زیادی ایجاد میکنه.
موریتانی علاوه بر سنگال با کشورهای صحرای غربی، الجزایر و مالی هم مرز زمینی داره. بخشی از مسیر تا شرق موریتانی رو میشه با قطاری بسیار قدیمی که برای حمل سنگ معدن آهن استفاده میشه و بهش Iron Train میگند طی کرد. این قطار که با ۲.۵ کیلومتر طول جزو طولانی ترین قطارها در آفریقاست هم بین توریست های غربی محبوبه اما برای من جذابیتی نداشت.
با اینستاگرام در سفرها همراه من باشید. @safarnevesht
هزینه هر نفر برای موریتانی (بجز هزینه ویزا) حدود ۵۰ یورو شد.
برای ادامه سفر میتونید سفرنامه سنگال رو مطالعه کنید.
تاریخ سفر: دیماه ۱۳۹۷
احمد خانی عاشق سفر و دیدن سرزمین های متفاوت
۵۸دیدگاه
سلام میشه از موریتانیا برای مراکش ویزا بگیرم یااطلاعی ندارین؟
سلام
با شرایط کنونی امکانش تقریبا صفره
سلام آقای خانی ..شما در سفرنامه موریتانی نوشتید ویزا مالی را گرفتید .ولی این جور که تو سفرنامه خوندم از موریتانی رفتید سنگال ..
مالی به عنوان مسیر عبوری بود ؟ یا مالی هم رفتید؟
سلام دوست عزیز
مالی هم رفتم ولی نه از سنگال. سفرنامه کشورهای غرب آفریقا رو ادامه بدید به ترتیبی که کشورها را رفتم نوشتم تا واسه دیگران هم قابل استفاده باشه و به کشور مالی هم می رسید یا از توی منوی بالای وبسایت مالی را میتونید پیدا کنید.
سلام سوال حساس داشتم
سلام خسته نباشید لطفا سفرنامه های افریقا رو تکمیل کنید بخصوص کشورهای مثل رواندا و بوروندی که هیچ اطلاعی از این کشورها موجود نیست
سلام وقت بخیر
خبری نیست از سفرنامه های جدید؟
ی بخشی درباره چاپ پول تعدادی کشور آفریقایی با اجازه بانک مرکزی فرانسه نوشته بودید، تو سایت پیداش نکردم.
کدوم سفرنامه بود؟
سلام دوست عزیز
توی سفرنامه سنگال مختصری ازش نوشتم و قبلا در اینستاگرام مفصل در موردش گفته بودم.
خیلی خوب بود، واقعا کاش بیشتر موریتانی می موندید، اتفاق جالب سفر توی سفارت بود و عکس العمل کارمند سفارت به اینکه شما ایرانی هستید.
سلام ممنون از اطلاعات کامل وجامع شما
خواستم بدونم از فرودگاه تا هتل ۸۵۰ اوگیا که پرداخت کردید به جدید بوده یا قدیم
یعنی چیزی حدود ۲۳ یورو پرداخت کردید یا ۲/۵ یورو؟؟
سلام
قطعا بیش از 20 یورو
سلام. یکی از دوستام قصد داره برای انجام کاری به موریتانی بره. برای تاریخ رفت یکم اکتبر و برگشت پانزدهم اکتبر یک بلیط رفت و برگشت از ترکیه به موریتانی با یک توقف توی مراکش به قیمت ۷۷۰ دلار پیدا کرده. میخواستم ببینم با توجه به روابط ایران و مراکش، آیا امکان گذر از این کشور به صورت ترانزیت وجود دارد یا نه؟ ممنون.
سلام دوست عزیز
فکر نکنم مشکلی باشه. توی سایت یاتا چک کنید.
برای بار چهارم این سفرنامه رو میخونم و هنوزم به اندازه دفعه اول برام لذت بخش خوندنش.
سلام
خیلی خوشحالم اینقدر براتون لذت بخش بوده
سلام از خوندن سفرنامتون لذت بردم من چند زبانه هستم داشتم برنامه تلویزیونی میدیم که در کشور موریتاتی یا اریتره یه نوع گیاه خاص سرسبز در دریا رشد میکنه با برگهای بزرگ و زیبا که مردم زیادی در کنار رودخونه و در داخل اب داشتن اون گیاه رو برداشت میکردن
اومدم تو گوگل موریتاتی رو سرچ کردم تا درمورد این گیاه سرسبز اطلاعات کسب کنم که اسمش چیه و چجوری توی اب میکارن اونو که با سفرنامه شما در موریتانی اشنا شدم موفق باشید
لطفا اگه درمورد اون گیاه اطلاعاتی دارین به من بگید اسمشو ممنون
موفق باشید در سفراتون
سلام و سپاس دوست عزیز
به سفرنوشت خوش آمدید
در مورد این گیاه چیزی نشنیدم
احمد جان برنامه ای نداری به لیبی سفر کنی؟ خیلی مشتاقم درباره وضعیت لیبی بدونم
سلام علی جان
فقط با ویزای تجاری میشه که هزینش بسیاررر زیاده
با سلام. اولا خیلی خیلی ممنونم بابت تمام مطالب خوبتون. من تمام جملات رو مو به مو میخونم و خیلی برام جالب هستن. نهایت تشکر رو دارم که به قلم ساده و روان مارو با خودتون همسفر می کنید. ثانیا یه سوال داشتم آیا درسته که در موریتانی چاق بودن برای خانوم ها یک ویژگی برتر حساب میشه و خانوم های چاق براشون جذابیت داره؟ البته جایی خونده بودم اینو و خواستم محض کنجکاوی بدونم واقعا صحت داره یا خیر.
سلام و سپاس دوست عزیز
بله دسته. نه فقط توی موریتانی، بلکه در کل غرب آفریقا خانم های چاق جذابیت بیشتری دارند.
عالیه من دیوونه سفرم خیلی هم کارم درسته و پرانرژی ام و خیلی مراقب امانت داری و خوش قولی
از ماجراجویی شما نهایت لذت رو بردم سوالم شاید کمی عجیب باشه ولی میخواستم ببینم فروش زمین و ملک توی موریتانی به افراد خارجی چجوریه ؟ البته میدونم کشور خشک و غیر حاصلخیزیه ...شما اطلاع دهرین ؟
سلام دوست عزیز
اطلاعی ندارم
سلام خیلی سفرنامه تون جالب بود ممنون. من ممکنه برای مدتی جهت کار ساکن نواکشوت باشم . سوالم در مورد بیماری های احتمالی و همچنین امنیت اونجا هست که خیلی نگرانم کرده . اینکه ایا شما واکسن زده بودید؟ و از نظر امنیت هم برای خانمهایی که به تنهایی قصد اقامت دارن چطور هست؟ و سوال دیگه اینکه برای اقامت بیشتر از یک ماه مثلا حدود یک سال ویزا رو باید در ایران گرفت؟ مرسی از راهنماییتون.
سلام دوست عزیز
امنیت شهر قابل قبوله. واکسن تب زرد. برای اقامت طولانی با سفارت تماس بگیرید.
سلام
اون کوله قرمزه حجمش چقدر هست؟ داخل کابین تونستی ببریش؟
سلام
50 لیتر
بله
سلام.
مدتهاست نوشته های شما رو دنبال میکینم و به نوعی با روحیات شما آشنا هستم. با این وجود یه سوالی برام پیش اومده که راجع به خیلی از قسمتهای سفر شما میشه.
هدف از سفر دو روزه شما به کشور موریتانی چی بود؟ باور نمی کنم که یه نفر بتونه با دو روز گذر کردن از جاده های یه کشوری!!! اون کشور رو ببینه. آیا هدف شما هم ثبت رکورد یک کشور بیشتره؟
موفق باشید.
سلام رضاجان
این یک تصمیم شخصیه و سلیقه من هست که چرا کانادا به اون بزرگی رو ۴-۵ روز میمونم (و تمایل چندانی به بیشتر موندن ندارم) اما اکوادور کوچولو رو ۱ ماه میمونم و ناراحتم که چرا بیشتر وقت ندارم ببینمش.
در مورد موریتانی هم ترجیح میدادم بیشتر بمونم ولی توضیح دادم چرا سفرم کوتاه شد.
خيلي جالب بود 👍👍👍، مرسي كه هستي
سپاس وحیدجان
درود احمد جان
مثل همیشه عالی
منتظر ادامه داستان هستیم
سلام و سپاس مرتضی جان
حتما
بسیار از خواندن سفرنامه لذت بردم اگر روزی تصمیم گرفتید برای این مسیر تور بگذارید خیلی دوست دارم با شما بیایم
مرسی دوست عزیز
حتما اگر تور موریتانی گذاشتم اینجا اعلام میکنم
عالی بود .بقیه سفرنامه هام سریع بزار :)
چشم محمدجان