نوشته شده توسط نویسنده مهمان سید میثم شفیعی مطهر
مالزی یک مقصد شناخته شده گردشگری به ویژه برای ایرانیان است که به خاطر سواحل و جزایراستوایی، امکانات خوب تفریحی، پارک آبی، باغ پرندگان، بلندترین برج دو قلوی جهان و … معروف است.
ولی من قصد دارم در این سفرنامه درکنارهمه این موارد، با نگاهی نو شما را با یکی دیگر از خصوصیات خاص این کشور آشنا کنم.
مالزی به دلیل وجود تنوع زیاد فرهنگی ومذاهب مختلف یک مقصد عالی برای علاقه مندان فرهنگ است و به تنهایی یک آسیای کوچک محسوب می شود.
در بهمن ماه سال ۹۵ سفری به این کشور داشتم که همزمان با مراسم عجیب مربوط به یک عید هندو به نام " تایپوسام " و نیز ایام جشن سال نو چینی در این کشور بود.
این اولین بار بود که من و همسرم همراهی پسر هشت ماهه ام -ایمان- را در یک سفر دور تجربه می کردیم.
مختصری درباره فرهنگ و مذاهب در مالزی
اسلام از طریق بازرگانان مسلمان به شبه جزیره مالایی رسید و کم کم گسترش یافت و از قرن چهارده میلادی با مسلمان شدن یکی از سلاطین، اسلام در این کشور گسترش یافت و در حال حاضر دین شصت درصد مردم مالزی و دین رسمی کشور اسلام است.
در طول تاریخ مهاجران زیادی از سایر کشورهای آسیایی به ویژه از چین و هند روانه این منطقه شدند و باعث ایجاد یک کشور چند فرهنگی شدند.
مالزی از قرن شانزدهم به صورت مستعمره پرتغال، هلند و نهایتا بریتانیا درآمد که باعث تقویت تنوع فرهنگی کشور شد.
مالایی های مسلمان در کنار جمعیت زیادی از پیروان ادیان بودایی، مسیحی، هندو و درصد کمی از بومیانی که پیرو ادیان شمنیستی هستند، در مالزی زندگی می کنند.
ویزا، بلیط و مقدمات سفر
خوشبختانه به دلیل سفرهای زیاد ایرانی ها به مالزی، سفرنامه های زیادی در مورد این کشور وجود دارد که می توان برای برنامه ریزی سفر از آنها استفاده کرد.
یکی از دلایل محبوبیت سفر مالزی برای ایرانیان، امکان سفر ترویستی بدون ویزا می باشد و نیاز به مراجعه قبلی به سفارت یا پرداخت هزینه یا عکس و… نیست و فقط با همراه داشتن گذرنامه با شش ماه اعتبار و بلیط برگشت، موقع پیاده شدن از هواپیما، مهر ورود به مالزی و مجوز اقامت چهارده روزه مالزی در گذرنامه ثبت می شود.
برای پرواز، می توان از هواپیمایی ماهان یا شرکت های خارجی بلیط تهیه کرد. من با مقایسه قیمت انواع بلیط متوجه شدم که استفاده از پکیج های دفاتر مسافرتی به صرفه تر است که شامل مجموع بلیط وهتل می شود.
البته این نوع بلیط های چارتری، فقط برای مسافرت هفت یا هشت روزه برنامه ریزی شده بود و در صورتی که می خواستم بیش از هشت روز در سفر باشم باید بلیط سیستمی با قیمت بیشتر تهیه می کردم که نیازی به آن نشد.
من یک تور کوالالامپور شامل بلیط پروازمستقیم ایر آسیا، هتل، ترانسفر فرودگاهی، سیم کارت و بیمه از یک دفتر مسافرتی تهیه کردم که شامل یک گشت نیم روزه در کوالالامپورهم می شد و قیمت این مجموعه تقریبا با قیمت بلیط تنها مساوی بود.
ولی برای رفتن به جزیره لنکاوی، خرید بلیط و هتل به صورت جداگانه بسیار به صرفه تر از اضافه کردن لنکاوی به تور بود و با مقایسه قیمت سایت های متعدد، به صورت ریالی و جداگانه، دو شب هتل در لنکاوی و پرواز رفت و برگشت از کوالالامپور به این جزیره را از هواپیمایی مالیندوایر رزرو کردم تا دو شب از هفت شب حضورمان در مالزی را در این جزیره بگذرانیم. البته با بررسی امکانات و مطالعه سایرسفرنامه ها، برای دیدن جاذبه های دیگر نیازی به استفاده از تور نیست و می توان به صورت مستقل و با وسایل عمومی به دیدن آن ها رفت.
ورود به کوالالامپور
طول پرواز مستقیم تهران به کوالالامپور، هشت ساعت بود. بعد از فرود هواپیما در فرودگاه کوالالامپور، وارد صف طولانی چک پاسپورت شدیم و نهایتا با گرفتن یک سیم کارت و تبدیل ارز به هتل رفتیم. در اولین روز ورود به کوالالامپور، به دلیل خستگی ناشی از پرواز طولانی و اختلاف ساعت، فرصت خوبی برای گردش نبود ولی در یک برنامه فرهنگی و تفریحی شرکت کردیم و با غذا ها، لباس، موسیقی و فرهنگ مردم مناطق مختلف مالزی آشنا شدیم.
محل برگزاری این برنامه، محلی بود که به نام یک خواننده مشهور مالزیایی، سلیمه نامگذاری شده بود.
اکثرا در نقشه جغرافیا با شبه جزیره مالایی که شهر کوالالامپور پایتخت مالزی در آن قرار دارد، آشنا هستند ولی این شبه جزیره فقط نیمی از کشور را تشکیل می دهد که مالزی غربی نامیده میشود و نیمه دیگر کشور (یعنی مالزی شرقی شامل ایالات صباح و ساراواک)، در جزیره برونئی قرار دارد و همسایه اندونزی است. بومیان این قسمت از مالزی در ایالت صباح و ساراواک دارای فرهنگ، مذاهب و غذاهای خاص خود هستند.
مالزی قدیم و ساختمان های دوران استعمار
روز دوم سفررا با یک گشت شهری و با بازدید از قسمت قدیمی شهر، شروع کردیم. موقع دیدن شهر باورکردنی نیست که محلی که در حال حاضر پایتخت و بزرگترین شهر مالزی در آن قرار دارد، در نیمه اول قرن نوزدهم فقط یک جنگل استوایی و خالی از سکنه در محل تلاقی دو رود بزرگ بوده است.
حدود صدو شست سال پیش پادشاه محلی چند معدن کار چینی را برای کشف معادن قلع به این منطقه فرستاد. شرایط محیط در آن زمان آن قدر سخت بود که اکثر افراد گروه اکتشافی در طول مسیر عبور از جنگل و رودخانه مردند ولی نهایتا آن ها اولین معدن قلع را در این منطقه کشف کردند و به تدریج با سکونت معدنچیان و بعد بازرگانان در کنار رودخانه، شهر کوالالامپور شکل گرفت و مالایی ها، چینی ها و هندی های زیادی برای کار در معدن یا فروش کالا هایشان به این منطقه مهاجرت کردند.
مثل بسیاری دیگر از نقاط دنیا، با کشف منابع زیر زمینی در منطقه، به زودی سرو کله انگلیسی ها پیدا شد و در اواخر قرن نوزدهم سلطان عبدالصمد پادشاه محلی آن دوره به صورت تحت الحمایه و دست نشانده انگلیسی ها درآمد.
بعدها انگلیسی ها درخت کائوچو را از برزیل به شبه جزیره مالایی آوردند و با کشت آن یک صنعت عظیم در ساخت لاتکس و لاستیک در منطقه به راه انداختند که با توجه به نیاز صنایع خودرو سازی اهمیت آن از معادن قلع بیشتر شد.
میدانی که امروزه به میدان استقلال یا مرداکا معروف است محلی است که یادگارهای زیادی از قبیل کلیسا و ساختمان های اداری مربوط به دوران حضور بریتانیایی ها در آن قرار دارد. گشت شهری را از این میدان شروع کردیم و ازداخل یکی از ساختمان های این میدان بازدید کردیم که تبدیل به یک موزه به نام گالری شهر شده است.
بعد از دیدن این میدان به یک معبد بودایی به نام Kun Yam Thong در مرکز شهررفتیم که علاوه بر سه مجسمه یک تُنی از بودا، در وسط تالار آن تندیس بزرگی از الهه بودایی بخشش به نام guan yin قرار داشت که به عنوان نشانه ای از قدرت و بخشندگی دارای بازوهای متعدد است.
طبق برنامه ای که در اکثر تورهای گروهی وجود دارد، راهنمای تور ما را به چند مرکز خرید از جمله یک مرکز تولید و فروش شکلات برد. در این مرکز من برای اولین بار میوه اصلی کاکائو را دیدم و چند نوع شکلات با طعم میوه های استوایی خریدیم که سوغات خوبی از مالزی است.
تایپوسام، یک عید هندو
یکی از اهداف سفر من به مالزی شرکت در جشن تایپوسام بود که سالی یک بار و طبق تقویم خاص قوم تامیل برگزار می شود.
متاسفانه وقتی با یکی از راهنما های تور درباره چند و چون این مراسم سوال کردم، هیچ اطلاعی نداشت و حتی در تمام سال هایی که در مالزی زندگی کرده بود هیچ وقت در این مراسم شرکت نکرده بود و ما را هم از شرکت در آن برحذر داشت ولی من تاریخ سفرم به مالزی را با این مراسم تنظیم کرده بودم و بعد از خوردن ناهار از تور جداشده و با یک تاکسی اینترنتی به سمت غار باتو محل اصلی برگزاری مراسم حرکت کردیم.
تایپوسام یک عید مذهبی برای گرامیداشت یکی از خدایان هندو به نام موروگان است که پسر شیوا محسوب میشود. این رسم از قوم تامیل در جنوب هند منشا می گیرد.
به دلیل مهاجرت مردمان تامیل به کشورهای دیگری مثل مالزی و سریلانکا، این رسم در این کشورها هم گرامی داشته می شود و هزاران هندو در این روز به زیارت معابد موروگان می روند که یکی از آنها در غار باتو در نزدیکی کوالالامپور قرار دارد.
در اواخر قرن نوزدهم و همزمان با شکل گیری شهر کوالالامپور، یکی از بازرگانان مشهور تامیلی با دیدن یک سنگ در این غار که شبیه به نیزه مخصوص موروگان بود، تصمیم گرفت یک معبد پرستش موروگان در این غار بسازد و هر ساله مراسم عید تایپوسام را در این غار برگزار کند.
طی مراسم این عید، هر سال تندیس تقدیس شده موروگان از معبد مرکز شهر، سوار بر یک ارابه با شکوه به این غار منتقل می شود.
محدوده غار باتو، خیلی شلوغ بود. یکی از رسوم این روز برای هندوها در هر سنی، تراشیدن موی سر است و عده ای به صورت دسته جمعی در کنار محل عبور و مرور، مشغول تراشیدن موها بودند.
یک مجسمه بزرگ ۴۳ متری از موروگان در پایین پله های غار ساخته شده است که بزرگترین مجسمه کشور است و سیصد لیتر آب طلا درآن به کار رفته است ولی این مجسمه تازه ساز با تمام عظمتش به خودی خود به اندازه تندیس کوچک و قدیمی داخل معبد، مقدس محسوب نمی شود و زائران بدون توجه خاصی از کنار آن رد می شوند.
چیزی که یک تندیس را برای هندوها مقدس می سازد اندازه و جنس آن نیست بلکه مراسم معنوی و دعاهای مخصوص تقدیس معبد و کراماتی است که از یک مجسمه به عنوان نشانه ای از توجه خدایان به آن نقل قول می شود.
یکی دیگر از رسوم این عید مذهبی، حمل هدایای ویژه مورگان در یک ظرف بزرگ است که “کاوادی” نام دارد.
حاملان کاوادی، افراد زاهدی هستند که از چهل و هشت روز قبل از عید تایپوسام روزه می گیرند، روی زمین می خوابند و سر خود را می تراشند و دعا و نیایش می کنند و جسم و روان خود را برای انجام این امر مهم آماده می کنند.
آنها در موعد مقرر این ظرف را بر شانه های خود و با پای پرهنه به سمت معبد موروگان حمل می کنند.
بعضی از حاملان کاوادی، برای نشان دادن از خود گذشتگی در راه موروگان، با نیزه پوست یا گونه یا زبان خود را سوراخ کرده بودند.
هدایای داخل کاوادی گاهی کوچک و در حد یک ظرف شیر و گاهی بزرگ و به ارتفاع دو متر بود و با انواع گل و پر طاووس تزیین شده بود.
حمل چنین چیز سنگینی تا بالای کوه و داخل غار در شلوغی و گرمای هوا، کار بسیار طاقت فرسایی است که به عشق آمرزش گناهان و … انجام می شود.
البته من با حمل کردن پسرم ایمان، تا بالای ۲۷۲ پله و داخل غار، بخشی از سختی کار آن ها را درک کردم.😄😄
جالب است که به مراسم حمل کاوادی، رقص گفته می شود و مثل رقص سماع دراویش، شرکت کنندگان مدعی می شوند که وارد خلسه می شوند و درد را حس نمی کنند.
بعد از دیدن مراسم در غار اصلی باتو، در کنار باغ وحش کوچک و آبشاری که در نزدیکی غار وجود دارد مدتی استراحت کردیم و بعد به دیدن غارهای دیگر باتو رفتیم.
در یکی از این غارها مجسمه های مربوط به اسطوره معروف “راما و سیتا” ساخته شده است.
در پایان شب به علت شلوغی زیاد برای برگشت به شهر، به زحمت یک تاکسی پیدا کردیم.
مالزی نوین
روز سوم سفر را به دیدن جاذبه های مدرن کوالالامپور اختصاص دادم و با تاکسی به طرف نماد مشهور آن یعنی برج دو قلوی پتروناس رفتیم که در واقع متعلق به یک شرکت نفتی به همین نام است.
درطراحی این برج از معماری مناره های اسلامی مثل منار قطب در دهلی الهام گرفته شده است. ظرفیت فروش بلیط برای دیدن بالای برج محدود است و باید بلیط از قبل و به صورت اینترنتی تهیه شود. برای ما امکان دیدن طبقات بالایی نبود و فقط از بیرون برج را دیده و در مرکز خرید بزرگی که در طبقات پایینی برج وجود دارد گشتی زدیم.
بعد ازگشت زدن در این مرکز خرید به برج مشهور دیگر شهررفتیم که مناره کوالالامپور نامیده می شود.
از بالای این برج نمای زیبایی از شهر مدرن کوالالامپور دیده می شد.
در طبقه بالایی برج ماکتی از برج های مشهور جهان از جمله برج میلاد تهران هم وجود داشت.
بعد از دیدن شهر از بالای این برج، به قصد دیدن شهر جدید پوتراجایا به ایستگاه مترو رفتیم و بعد از مدت کوتاهی به این شهر رسیدیم.
پوتراجایا، یک شهر هوشمند است که در سال ۱۹۹۵ به دستور ماهاتیر محمد برای انتقال ساختمان های دولتی و کاهش ترافیک شهر کوالالامپور ساخته شده است و بخش زیادی از وسعت آن را فضای سبز و دریاچه مصنوعی تشکیل می دهد.
برای دیدن این شهر تورهای مختلفی وجود دارد ولی به راحتی می توان با مترو به آنجا رفت و در ایستگاه مترو سوار اتوبوس های گردشگری شد که تمام شهر را به گردشگران معرفی می کند.
در مالزی، اسلام یک عامل هویت ساز و وجه تمایز مالایی ها به عنوان بومیان اصلی در مقایسه با مهاجران چینی تبار و … محسوب می شود و به همین دلیل دولت مالزی سعی کرده است تا مظاهر اسلامی در معماری این شهر بارز باشد و به عنوان مثال یکی از پل های شهر با الهام از معماری پل خواجو اصفهان ساخته شده است.
همچنین مشهورترین ساختمان شهر مسجد پوترا می باشد که با هزینه هشتاد میلیون دلار و با سنگ های صورتی ساخته شده است.
هنگام ورود به مسجد برای حفظ حجاب به خانم ها به جای چادر مشکی، شنل هایی به رنگ صورتی داده می شد که هم رنگ با سنگ های مسجد بود.
بعد از دیدن معماری جالب این مسجد، نمای خارجی کاخ نخست وزیر و دادگاه عالی فدرال را نیز دیدیم که همانطور که گفتم مطابق با معماری اسلامی ساخته شده بود و بیشتر شبیه به مسجد به نظر می رسید.
با همان اتوبوس به طرف ساختمان مرکز همایش های پوتراجایا رفتیم که روی تپه ای مشرف به شهر قرار داشت و از آن جا نمای زیبایی از شهردیده می شد.
طرح کلی شهر با الهام از طرح چهار باغ ایرانی ساخته شده است.
کشور مالزی در سال ۱۹۵۷ از استعمار بریتانیا خارج شد یعنی ده سال دیرتر از هند. یکی از مشکلات کشور بعد از استقلال، تعداد زیاد مهاجران چینی و هندی بود که به صورت تدریجی به مالزی آمده و ماندگار شده بودند و چهل درصد از جمعیت کشور را تشکیل می دادند و اغلب از نظر تحصیلات و اقتصاد بالاتر از مسلمانان بومی بودند.
در سالهای ابتدایی استقلال، کشور شاهد شورش ها و تضادهای نژادی شد که منجر به جدایی سنگاپور از مالزی هم شد.
ولی خیلی زود احزاب و اقوام مختلف به تفاهم رسیدند.
در قانون فعلی برای جبران محرومیت های قبلی مالایی ها و ساکنان اولیه، بعضی تسهیلات و امتیازات برای تحصیل آن ها و استخدام دولتی وجود دارد ولی در مقایسه با کشور های دیگر منطقه، همزیستی مسالمت آمیزی بین اقوام و مذاهب مختلف به وجود آمده است.
بعد از استقلال این کشور به صورت سلطنت مشروطه اداره می شود و امروزه شامل سیزده ایالت است که هر کدام یک سلطان یا فرماندار تشریفاتی و نیز مجلس و دولت ایالتی دارد.
مالزی تنها کشوری در جهان است که سلطان کشور به صورت دوره ای و به مدت پنج سال و از بین سلاطین ایالتی تعیین می شود و بیشتر یک مقام تشریفاتی است.
کشور توسط نخست وزیر منتخبِ پارلمان و به صورت دموکراتیک اداره می شود.
جشن فانوس
همانطور که قبلا توضیح دادم به دلیل حضور اقوام مختلف در مالزی، جشنواره های متنوع مربوط به فرهنگ های مختلف در این کشور برگزار می شود و زمان سفر ما در ماه بهمن همزمان با برگزاری دو مناسبت مجزا برای هندوها و چینی ها بود.
بعد از شرکت در مراسم عید هندوها، این بار نوبت مراسم سال نو چینی ها و جشن فانوس بود. نزدیک غروب از پوتراجایا با مترو به کوالالامپور برگشتیم تا در مراسم نیایش مربوط به این جشن در یکی از بزرگترین معابد چینی کوالالامپور به نام Thean hou شرکت کنیم. این معبد متعلق به الهه ای به همین نام می باشد که حامی دریانوردان و ماهیگیران محسوب می شود.
شب حضور ما در معبد مصادف با جشن فانوس بود و همه معبد با انواع فانوس و … تزئین شده بود.
سال نو چینی یک مناسبت مهم است که توسط بیش از بیست درصد از جمعیت جهان در چین، تایوان، هنگ کنگ، کره، ویتنام، مالزی، سنگاپور و… جشن گرفته می شود.
تقویم چینی مثل تقویم اسلامی، یهودی و هندو، قمری است ولی برای آن که با نیازهای کشاورزی مطابقت پیدا کند با محاسبه ماه کبیسه، به تقویم شمسی نزدیک می شود و زمان تحویل سال چینی، زمان حلول و آغاز دومین ماه قمری بعد از شروع فصل زمستان است و با آنکه مصادف با وسط زمستان می شود، به جشن بهاره معروف است.
این جشن تا زمان بدر کامل در اواسط آن ماه قمری ادامه پیدا می کند و در روز بدر کامل، با چراغانی کردن خانه ها و معابد، جشن فانوس برگزار می شود.
مردم چینی تبار عیدی خود را معمولا در پاکت های سرخ رنگ به هم هدیه می دهند. دادن ساعت به عنوان عیدی بی احترامی محسوب میشود.
چینی ها برای هر روز این ایام رسوم جالبی دارند مثلا رفتن به خانه بستگان عروس در روز اول عید بدشگون است و فقط باید به خانه بستگان شوهر رفت یا جارو کردن و حمام رفتن و … در روز عید بد یمن است و نظافت حتما باید قبل از شروع عید انجام شود.
چینی ها هر سال را به نام یک حیوان نام گذاری می کنند که نقش مهمی در طالع بینی چینی دارد. این رسم از طریق مغولان به ایران هم رسیده است و هنوز هم طرفداران زیادی دارد.
سال ۹۵ که زمان سفر ما بود، سال خروس بود و سالی که از ۲۴ بهمن۹۹ مصادف با اول ماه قمری رجب در تقویم مسلمانان شروع می شود، سال گاو نام دارد.
لنکاوی، جواهری در دریا
در روز چهارم با هواپیما عازم جزیره لنکاوی شدیم.
لنکاوی مجمع الجزایری شامل ۹۹ جزیره در تنگه مالاکا و بخشی از ایالتی به نام دارالامان قدح است که وسعت آن پنج برابر جزیره کیش است. فقط چند بخش مسکونی و روستا در جزیره اصلی آن وجود دارد و سایر جزایر آن خالی از سکنه می باشد. به همین دلیل ساحل، جنگل و نواحی بکر زیادی برای دیدن دارد و مشهور به جواهر قدح هست.
فرصت زیادی برای تجربه همه دیدنی های آن لازم است ولی وقت ما فقط دو شب و سه روز بود و پس از آن باید به کوالالامپور برمی گشتیم.
جاذبه های مشهور این جزیره شامل ساحل ماسه ای، آبشار، ژئوپارک رودخانه کیلیم با غارها و حیات وحش زیبایش و مجموعه گردشگری تلکابین و پل آسمان است.
اقامتگاهی که در لنکاوی رزرو کرده بودم از فرودگاه زیاد دور نبود و تصمیم گرفتیم با پای پیاده و از میان خانه های روستایی و باغ های میوه به طرف هتل برویم.
در مسیر پیاده روی از فرودگاه به سمت هتل به یک مجسمه جالب رسیدیم. این یادمان مربوط به یک روایت محلی درباره بانویی به نام محسوری است که دویست سال پیش در این جزیره زندگی می کرده و در زیبایی زبانزد مردم بوده است. او را به غلط متهم به خیانت به همسر کردند و با فرو کردن دشنه ای در قلبش او را کشتند.
بر اساس افسانه ها، خونی سفید رنگ از قلب او فوران کرد که گواهی بر بیگناهی او بود. گفته می شود او در هنگام مرگش مردم جزیره را تا هفت نسل نفرین کرد.
تاریخ نشان می دهد از زمان قتل او مردم جزیره بارها دچار بلایای مختلف از قبیل جنگ و … شده اند و این بلایا باعث شهرت نفرین او شده است.
جالب است که امروزه نسل هفتم از فرزندان او در جزیره پوکت تایلند زندگی می کنند و گاهی بازدید فرزندان او از این جزیره و آرامگاه او خبرساز می شود.
نفرین او چه راست باشد و چه دروغ، امروز بعد از هفت نسل این جزیره و حتی آرامگاه او یکی از مقاصد پر طرفدار گردشگری در دنیا شده است و سالانه چند میلیون گردشگر جذب می کند. برای روز پنجم سفر قبلا از طریق ایمیل یک گشت چهار ساعته با قایق، همراه با ناهار برای بازدید از ژئوپارک رودخانه کیلیم به قیمت نفری ۹۰ رینگت رزرو کرده بودم.
راهنما در مورد حیات وحش منطقه و پوشش گیاهی خاص آن توضیحات خوبی داد. این منطقه یک جنگل مانگرو است و همچنین یک گونه گیاهی به نام سرخس نخلی(cycad) با قدمت دویست میلیون سال در این ناحیه وجود دارد که احتمالا اولین گونه گیاهی دانه دار زمین است و به فسیل زنده معروف شده است.
در طول گشت با قایق، عقاب های سرخ ماهی خوار جزیره، خفاش و میمون های بازیگوش و انواع آب زیان از جمله خرچنگ و سفره ماهی ها را دیدیم.
بعد از پایان گشت، به ساحل ماسه ای جزیره و بعد به میدان عقاب رفتیم.
نام جزیره لنکاوی از یک نوع عقاب سرخ رنگ گرفته شده است که نماد جزیره محسوب می شود و در این میدان که بندرگاه ورودی جزیره هم هست، مجسمه بزرگی ازعقاب ساخته شده است.
موقع پیاده شدن از تاکسی، راه رفتن یک خزنده بزرگ در کنار خیابان توجه من را به خود جلب کرد ولی ظاهرا برای اهالی جزیره دیدن چنین موجوداتی در خیابان های شهر چیز عادی بود.😊
در کنار این میدان یک پارک بزرگ با درختان متنوع بود که مدتی در آن قدم زدیم و بعد به تماشای غروب زیبای خورشید نشستیم.
صبح روز ششم سفر اتاق هتل را تحویل دادیم و وسایلمان را به پذیرش هتل سپردیم و با تاکسی برای دیدن مجموعه گردشگری پل آسمان حرکت کردیم.
پل آسمان یک پل کابلی است که در ارتفاعات جزیره ساخته شده واز بالای آن نمای زیبایی از جنگل سبز، دریا و آسمان آبی دیده می شود ودر نوع خود تجربه بی نظیری است. برای رسیدن به آن سوار تلکابین شدیم.
همچنین در کنار ایستگاه پایینی تلکابین که دهکده اُرینتال نامیده می شود، یک مجموعه از رستوران ها، مراکز فروش سوغاتی، سینما و یک گالری از تصاویرسه بعدی وجود دارد.
در گالری هنر سه بعدی، نقاشی های دیواری طوری طراحی شده است که با استفاده از خطای دید، تصاویر سرگرم کننده ای ایجاد می شود.
در پایان با عجله سری به آبشار لنکاوی هم زدیم که نزدیک دهکده اُرینتال بود و بعد برای برگشت به کوالالامپور به فرودگاه رفتیم.
جهنمی روی ابرها!
صبح روز هفتم سفر با خرید بلیط اتوبوس از ایستگاه نزدیک هتل مان در کوالالامپور، به قصد رفتن به شهر بالای ابرها حرکت کردیم.
مالزی در منطقه نزدیک به استوا قرار دارد و دارای اقلیم گرم و مرطوب است و دمای هوا در تمام طول سال تقریبا ثابت است و چیزی به نام زمستان برفی وجود ندارد.
این موضوع یک کارآفرین باهوش چینی را به فکر انداخت که دریکی از کوههای نزدیک به شهر کوالالامپور که به خاطر ارتفاعش نسبت به شهر آب و هوای خنکتری داشت، شروع به ساخت هتل، کازینو و مراکز تفریحی و سرگرمی کند. او با ساخت این مجموعه تبدیل به یکی از ثروتمندترین مردان مالزی شد.
در این مجموعه که ارتفاعات گنتینگ نام دارد، دما در تمام طول سال مطبوع و بین ده تا بیست درجه ثابت است.
امروزه بزرگترین هتل جهان دراین مجموعه قرار دارد.
اتوبوس در ایستگاه تله کابین گنتینگ توقف کرد و با خرید بلیط از دستگاه های فروش خودکار، سوار تلکابین شدیم.
در میانه راه در یک ایستگاه از تلکابین پیاده شدیم که کمتر کسی پیاده می شد و متصدی تلکابین به خیال آن که ما به اشتباه از تلکابین خارج شده ایم، به ما تذکر داد.😁 این ایستگاه مربوط به یک معبد چینی به نام “چین سویی” بود.
سازنده چینی گنتینگ در کنار ساخت هتل و قمارخانه، فردی مذهبی هم بود و در غاری که در دامنه کوه قرار داشت به یاد سرزمین مادریش، یک معبد چینی ساخت و آن را تقدیم به خدای مورد علاقه اش یعنی “چین سویی” کرد.
چین سویی، خدای معبد، در واقع یک راهب بودایی است که هزار سال پیش در چین زندگی می کرده است و به خاطر کراماتی که مردم از او در مورد نزول باران و پایان قحطی دیدند، تبدیل به یک خدا شد و به مرور معابد زیادی در چین و تایوان و … برای پرستش او به وجود آمد.
این معبد در شیب تند کوه ساخته شده که در آن زمان دسترسی ماشین آلات به آن ممکن نبوده و ساخت آن با کمک هلیکوپتر و بسیار دشوار بوده است.
در کنار تالار اصلی معبد که تندیس سیه چرده ای از “چین سویی” در آن قرار دارد، یک تندیس بزرگ از بودا و شاگردانش، یک پاگودا با دویست و هشتاد و پنج پله، یک چشمه و برکه آب، رستوران و یک هتل برای اقامت زائران هم تعبیه شده است.
این معبد نمونه ای از معابدی است که آئین تائو و ادیان بومی چین را با بودیسم تلفیق کرده اند. در این معبد مثل بسیاری دیگر از مکان های مقدس ادیان مختلف از جمله معابد آناهیتا در ایران، یک برکه آب وجود داشت که لاکپشت های زیادی به عنوان یکی از جانداران مقدس در آیین های چینی در آن زندگی می کردند.
در باور چینی ها لاکپشت نماد طول عمر است و در دوران باستان عقیده داشتند که همه رموز عالم در لاک آن ها نوشته شده است.
ولی جالب ترین بخش معبد، ده حفره در دل کوه بود که به نشانه ده طبقه جهان پس از مرگ ساخته و برای یادآوری دنیای پس از مرگ، صحنه عذاب گناهکاران در آن بازسازی شده است. در اتاق اول، اعمال فرد متوفی بررسی می شود.
افراد نیکوکار از این مرحله وارد بهشت می شوند و افراد بدکار بر اساس نوع گناهی که انجام داده اند به یکی از اتاق های دیگر برای عذاب و کفاره گناهان فرستاده می شوند.
هر طبقه از جهنم ویژه گناهکاران خاصی است و در هر کدام تندیسی از یک پادشاه یا خدا ساخته شده که مسوول محاکمه و عذاب آن دسته از گناهکاران است.
پیروان ادیان شرقی مثل بودیسم یا هندوییسم باور دارند که پس از مرگ هر فرد بر اساس اعمالی که در طول زندگی انجام داده است توسط خدایان محاکمه می شود و در صورتی که گناهکار باشد بر اساس قانون “کارما” در طبقات مختلف دوزخ که در زیر زمین قرار دارد تاوان اعمالش را می بیند.
در این ادیان از واژه سانسکریت “ناراکا” برای اشاره به جهنم استفاده می شود و جالب است که این واژه وارد زبان مالایی هم شده و مسلمانان مالزی و اندونزی هم از واژه “نراکا” برای اشاره به جهنم استفاده می کنند ولی بر عکس مفهوم جهنم در ادیان ابراهیمی، این عذاب جاودان نیست و پس از آن برای رسیدن به رستگاری به او فرصت دوباره داده می شود تا به شکل دیگری مجددا به این جهان برگردد.
اتاق دهم از حفرات دهگانه جایی است که در آن در مورد شکل انسان در تولد بعدیش تصمیم گرفته می شود.
دیدن صحنه های جهنم در معبدی در بالای ابرها، حس خاصی در ببیننده ایجاد می کرد.
بعد از دیدن معبد دوباره به تلکابین برگشتیم و به طرف مراکز تفریحی گنتینگ رفتیم.
گنتینگ خیلی وسیع بود و شامل چندین هتل با بیش از ده هزار اتاق و همچنین کازینو، تم پارک و ده ها رستوران و مرکز خرید بود.
در یک رستوران غذا خوردیم و در مراکز خرید چرخ زدیم و از موزه آن بازدید کردیم که مراحل ساخت آن را نشان می داد.
بعد از دیدن گنتینگ و معبد چینی آن، با تلکابین و بعد با اتوبوس به مرکز شهر کوالالامپور برگشتیم.
گشتی در چهار گوشه جهان در یک نیمروز
روز آخر سفر را به دیدن قدیمی ترین عبادتگاه های شهر اختصاص دادم که متعلق به چهار دین بزرگ جهان است و پیروان همه آن ها در ساخت ابرشهر امروزی کوالالامپور نقش داشته اند. ابتدا به طرف قدیمی ترین معبد هندوی مالزی به نام “سریماها ماریامان” رفتیم.
مثل سایر معابد هندو، کفش ها را از پا درآوردیم و وارد شدیم. این معبد در سال ۱۸۷۳ یعنی در سال های اولیه تاسیس شهر کوالالامپور، توسط یک بازرگان تامیلی ساخته شده است و تقدیم به یکی از خدایان مونث هندو به نام “ماری” شد که به عنوان حامی هندوهای مهاجر، خدای باروری و نزول باران و شفا دهنده آبله و … شناخته می شود.
این معبد چند بار بازسازی و تعمیر شده است و برعکس برخی معابدی که بعدا در کشور هند دیدم، خلوت و تمیز بود و تقریبا به جز کارگزاران معبد، کسی آن جا نبود.
البته این معبد محل شروع مراسم تایپوسام هم هست و تندیس موروگان درآن روز طی مراسم خاصی از این معبد سوار بر یک ارابه با شکوه به طرف غار باتو حرکت می کند.
تندیس الهه اصلی معبد، ماری، به رنگ سیاه و در اتاقکی در پشت پرده قرار داشت ولی ورود به آن اتاقک آزاد بود.
مثل سایر معابد هندو، علاوه بر تندیس خدای اصلی معبد، دیوارهای معبد پر بود از تندیس های مربوط به سایر خدایان و شخصیت های اساطیری کتب مقدس هندو.
معمولا تندیس اصلی معبد قدیمی است و به همین دلیل در ظاهر فرسوده تر است و ممکن است سایر تندیس های معبد نسبت به آن پر رنگ ولعاب تر به نظر برسد.
بعد از دیدن قدیمی ترین معبد هندو، فقط با چند قدم پیاده روی به چند معبد چینی از جمله قدیمی ترین معبد آیین تائو در کوالالامپور رسیدیم که توسط یکی از اولین حاکمان چینی شهر به نام کاپیتان Yap Ah loy تاسیس شده است.
بعد از دیدن این معابد در مسیر پیاده روی به بازار مرکزی کوالالامپور رسیدیم. این بازار محلی برای رفع نیازهای معدنچیان بوده که اولین ساکنان کوالالامپور در قرن نوزدهم بوده اند و الان به عنوان محل عرضه محصولات فرهنگی و صنایع دستی استفاده می شود.
حالا که سفرنامه به موضوع بازار رسید بد نیست که اشاره کنم که مالزی یک کشور نفت خیز است و همچنین بخش عمده ای از روغن پالم و لاستیک طبیعی (لاتکس) جهان در مالزی تولید می شود.
لاستیک طبیعی که از صمغ درخت کائوچو(لاتکس) به دست می آید رقیب عمده لاستیک های مصنوعی در جهان است.
با وجود درآمد بالای ناشی از مواد گفته شده، بر عکس تصور قبلی من و بر اساس آمار، بزرگترین کالای صادراتی این کشور نه این مواد خام بلکه ماشین ها و محصولات الکترونیکی است.
همچنین این کشور درآمد بالایی از صنعت گردشگری دارد.
بعد از گشتی در بازار، نوبت مسجد جامع شهر(یا به قول مالایی ها مسجد جامک) بود که از قدیمی ترین مساجد شهر است. جالب است که این مسجد توسط یک معمارانگلیسی و شبیه به مساجد شمال هند و از آجر قرمز و مرمر ساخته شده است.
همانطور که انتظار داشتم مسجد بسیار زیبا و تمیز بود و گنبد و مناره های باشکوهی داشت. بد نیست دراین جا درباره نقش اسلام در جامعه امروز مالزی چند مثال را ذکر کنم.
مثلا روز تعطیل رسمی در بعضی ایالت های مالزی به جای یکشنبه، روز جمعه است و در ایالت هایی هم که جمعه روز تعطیل رسمی نیست کارمندان اجازه دارند برای شرکت در نماز جمعه از ادارات مرخصی بگیرند.
خانم های محجبه از جمله در بین کارمندان و افسران پلیس زن در شهر زیاد دیده می شود. همچنین همه رستوران ها و عرضه کنندگان مواد غذایی در شهر موظف هستند که با نصب تابلو، حلال بودن یا نبودن مواد غذایی را بر اساس شرع اسلام به مشتریان اعلام کنند.
با آنکه زبان مالایی به عنوان زبان رسمی دو کشور پرجمعیت مالزی و اندونزی، معمولا با الفبای لاتین نوشته می شود ولی در در کنار آن یک الفبا تاریخی شبیه به الفبای عربی با نام “خط جاوی” نیز در این کشور رسمیت دارد و بیشتر در مراکز مذهبی استفاده می شود.
به عنوان آخرین مقصد سفر و برای تکمیل ادیان گردی، بعد از دیدن قدیمی ترین عبادتگاه های هندو، چینی و مسجد جامع کوالالامپور به طرف میدان استقلال حرکت کردیم تا یک عبادتگاه قدیمی دیگر شهر یعنی کلیسای جامع مریم مقدس را ببینیم که متعلق به مسیحیان انگلیکان است و در آخرین سال های قرن نوزدهم ساخته شده است و جالب است که بخشی از هزینه ساخت آن توسط رهبران سایر ادیان پرداخت شده است.
به دلیل حضور طولانی اروپاییان در مالزی، مسیحیت بعد از اسلام وبودیسم، سومین دین در این کشور هست و به خصوص در ایالت های صباح و ساراواک در مالزی شرقی پیروان زیادی دارد. نکته جالب در کوالالامپور آن بود که با پای پیاده توانستیم عبادتگاه های مربوط به ادیان چهارگوشه جهان را در کنار هم و در یک نیمروز ببینیم.
با نگاهی به تعطیلات رسمی در تقویم مالزی می توان به تنوع زیبای ادیان در این کشور پی برد. بر اساس قوانین هر ایالت، در کنار تعطیلی مناسبت های اسلامی مثل اعیاد قربان، فطر، میلاد پیامبر اسلام، اول رمضان، شب معراج و شب نزول قرآن، مناسبت های سایر ادیان شامل کریسمس، عید بودایی وساک، اعیاد هندوی تایپوسام و دیوالی و مناسبت های اقوام بومی ساراواک و صباح هم تعطیل رسمی است.
علاوه بر اول محرم به عنوان آغاز سال قمری مسلمانان، سال نو چینی در همه ایالت ها و سال نو میلادی نیز در اکثر ایالت ها تعطیل است.
در کنار مناسب های مذهبی، روز استقلال مالزی، روز جهانی کارگر و روزهای تولد پادشاه مالزی و سلاطین هر ایالت و … هم تعطیل است و جالب است که تقریبا همه تعطیلات مربوط به جشن و شادی است و نه عزاداری.
بالاخره سفر مالزی هم بعد از هشت روز، به پایان رسید و موقع رفتن به فرودگاه شد.
آخرین وعده غذایی را در فرودگاه خوردیم ولی خاطرات مالزی با آن تنوع اقوام و مذاهبش مثل طعم یک سالاد هفت رنگ در یاد ما تا مدت ها باقی ماند.
فکر میکنم مهمترین اثر آشنایی با این تنوع فرهنگی و مذهبی افزایش مدارا و احترام به عقاید و افکار دیگران است و امیدوارم توانسته باشم این حس را به شما هم منتقل کنم.
زمان سفر: بهمن ۹۵
سید میثم شفیعی مطهر نویسنده مهمان
۸دیدگاه
عالی بود
عالی بود
خیلی لذت بردم از خواندن این سفرنامه با اینکه قبلا به مالزی سفر کرده بودم ولی بازم برایم تازه گی داشت والبته که تجدید خاطره شد ممنون
در کنار سفرنامه اطلاعات مفیدی داده بودین ممنون☺
سپاس بابت نگارش سفرنامه. میشه بگید دلیل انتخاب این جزیره چی بود؟ چون جزیره های دیگری هم داره مالزی
بستگی به سلیقه خودتون داره مثلا فقط دنبال تفریحات آبی و ساحل بکر باشید یا ...
پنانگ یک شهر پرجمعیت با شباهت هایی به خود کوالالامپور هست و خیلی شبیه به انتظاری که از یک جزیره استوایی داریم، نیست.
شهرت جزایر دیگه مثل پانگکور و.. هم از لنکاوی کمتره ولی البته این مزیت را دارند که بکرتر هستند.
من skybridge لنکاوی را خیلی دوست داشتم. اگر وقت بیشتر داشته باشید با قایق از پنانگ به لنکاوی هم میشه رفت که به نظر تجربه جالبی باشه.
ممنون. عالی بود. من سفرنامه هند را بیشتر دوست داشتم.
خیلی خوب بود منم سال ۹۶ رفتم مالزی اما به جای جزیره لنکاوی رفتم جزیره پنانگ اونجا هم خیلی خوب بود ممنون از سفرنامه