نوشته شده توسط نویسنده مهمان فرانک حسن زاده
برای دیدن جزیره آتشفشانی ججو، عجائب هفتگانه طبیعی دیگری که به هاوایی کره جنوبی معروف است، راهی کره جنوبی شدم. از قبل شنیده بودم این کشور پیشرفته در سال های اخیر به موفقیت های چشمگیری دست پیدا کرده است اما همیشه دوست داشتم به این کشور زیبا و مدرن سفر کنم و از نزدیک با فرهنگ و رسم و رسومات چشم بادمی های دیار شرق آشنا شوم. در سفرنامه کره جنوبی در مورد سفرم به جزیره ججو و شهرهای بوسان و سئول نوشتم.
ویزای تورسیتی کره جنوبی
برای رفتن به کره جنوبی یا باید دعوتنامه داشته باشید و یا از طریق آژانس های مسافرتی که مورد تایید سفارت کره است اقدام کنید،هزینه ویزا کره جنوبی در صورتی که دعوتنامه داشته باشید ۵۰ دلار آمریکاست اما از طریق آژانس مسافرتی باید حدود ۲۰۰ دلار اضافه تر به آژانس پرداخت کنید.
مدارک لازم برای اخذ ویزای توریستی کره جنوبی:
- پر کردن فرم ویزای کره جنوبی
- نامه تعهد بازگشت به ایران
- برنامه سفر (برنامه سفر باید دقیق باشد)
- اصل و کپی صفحه اول گذرنامه (گذرنامه باید بیش از ۷ ماه اعتبار داشته باشد.)
- دو قطعه عکس رنگی ۴*۳
- ترجمه انگلیسی شناسنامه و کارت ملی
- ارائه کپی از ویزاهای معتبر (مثلاً اگر قبلاً ویزای شنگن داشتهاید کپی آن را همراه با مدارک ارائه دهید).
- روزنامه رسمی یا گواهی اشتغال به کار یا جواز کسب با ترجمه انگلیسی
- گواهی تمکن حساب بانکی (مبلغ آن بسته به مدارک متغیر است)
- ضمانتنامه بانکی یا چک رمزدار بابت بازگشت از سفر در وجه شرکت اقدام کننده ویزا (مبلغ چک بسته به مدارک شما متغیر است)
- رزرو قطعی هتل الزامی است
اخذ ویزا برای افرادی مثل من که دعوت نامه دارند، راحت تر است و ضمانت نامه بانکی و رزرو هتل لازم نیست. با ارائه پرینت دعوتنامه ای که از دوست کره ای دریافت کردم به همراه مدارک و مبلغ ۵۰ دلار، بعد از ۲ روز کاری ویزای کره جنوبی را گرفتم.
برای خواندن تجربه احمد خانی که بدون دعوتنامه اقدام به گرفتن ویزای کره جنوبی کرد می توانید به راهنمای ویزایی که در ویزاهای قاره آسیا نوشته شده مراجعه کنید.
کره جنوبی در تهران سفارت دارد، می توانید با ارائه مدارک نامبرده به این سفارت مراجعه کنید و بعد از پنج روز کاری ویزا تهیه کنید. آدرس سفارت کره جنوبی : خیابان ملاصدرا، خیابان شیخ بهایی، خیابان دانشور غربی، پلاک ۲. شماره تلفن:۰۲۱۸۸۰۵۴۹۰۰
بلیط پرواز به کره جنوبی
از آنجایی که تهران_سئول از مسیرهای پر رفت و آمد نبوده و خیلی از پروازهای فرودگاه امام خمینی در سال های اخیر کنسل شده است، بنابراین یا باید از فرودگاه کوالالامپور (مالزی) به عنوان فرودگاه ترانزیت استفاده کرد و یا با ترکیش ایرلاین، ایرفلوت و پروازهای عربی به کره جنوبی رفت. مسیر پروازی من ( ارزانترین پرواز ) با ماهان ایر به کوالالامپور و از آنجا به جزیره ججو کره جنوبی با پرواز ایر آسیا بود.
هزینه تقریبی بلیط هواپیما ۸،۵۰۰،۰۰۰ تومان (در زمان سفر دلار تقریبا ۱۲۰۰۰ تومان بود)
برای اطلاعات بیشتر در مورد نحوه جستجو و خرید بلیط پرواز، راهنمای بلیط ارزان را مطالعه کنید.
ورود به کره جنوبی و جزیره ججو
در طول پرواز شش ساعته ام از کوالالامپور با گروه ۲۰-۳۰ نفری که به جشن عروسی در جزیره ججو دعوت شده بودند، همسفر شدم. عروس و داماد مالزیایی جزیره رویایی ججو را به خاطر خاص بودنش برای برگزاری مراسم عروسی انتخاب کرده بودند. بالاخره بعد از ۴ ساعت تاخیر به دلیل طوفانی شدن هوا هنگام غروب خورشید در کمال ناباوری به جزیره زیبای ججو در کره جنوبی وارد شدم.
از فرودگاه کوچک اما منظم ججو میشد حدس زد در یه کشوری که کارها به شکل سازمان یافته اداره میشود، قرار دارم.
با اتوبوس شماره ۱۸۱ به مقصدم، هاستل اسلو سیتی که در قسمت جنوبی جزیره بود، رفتم. تقریبا در همه جاهای کره جنوبی میتوان از سیستم حمل و نقل عمومی به راحتی استفاده کرد. سیستم حمل و نقل به عنوان یکی از مهم ترین معیارهای رفاه در جوامع و شهرهای مختلف میباشد، به عبارت دیگر گستردگی و فراوانی حمل و نقل عمومی در کشور پیشرفته ای مثل کره جنوبی هم به بهترین شکل مدیریت شده است. حداقل مبلغی که برای مترو یا اتوبوس باید پرداخت شود حدود ۱ تا ۱.۵ دلار است و در اکثر مسیرها میتوان از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کرد و نیازی به تاکسی نیست. ضمنا در ایستگاه اتوبوس، مترو و در بعضی از اتوبوس ها میتوان از مزایای اینترنت عمومی بهرمند شد. بعد از یک ساعت و نیم و با عبور از میان مسیر های پیچ در پیچ در نهایت به مقصدم هاستل اسلو سیتی رسیدم.
هاستل تمیز و مرتب بود و خانم و آقایی که در پذیرش بودند با لبخند و به گرمی از من استقبال کردند و به این نکته اشاره کردند که باید کفشم را در جا کفشی بگذارم و با دمپایی وارد هاستل شوم! بعدها متوجه شدم که یکی از فرهنگ های جالب کره این است که چون محیط خانه را جایی برای استراحت کردن میدانند، نباید با کفش بیرون وارد خانه شد. همان جا بود که احساس کردم مردم کره باید خیلی تمیز و مرتب باشند و واقعا هم در پایان سفر و با دیدن اکثر جاهای دیدنی به این نتیجه رسیدم. در آشپزخانه هاستلم با مسافرانی چینی که در حال پختن دامپلینگ بودند و برای پیمایش راه اُله به جزیره ججو آمده بودند آشنا شدم.
من را هم به شام دعوت کردند و در مورد پیمایش راه اُله توضیح دادند. اُله به زبان محلی به معنای مسیر پر پیچ و خم است! در سراسر جزیره ججو میتوان روبان های رنگارنگی را که نشان راه اُله است دید، این مسیر به ۲۱ قسمت تقسیم شده و هر مسیر به طور میانگین ۱۷ کیلومتر است و معمولا یک روزه پیمایش میشود.
بنابراین کل جزیره را میتوان در ۲۱ روز پیمایش کرد. ضمنا با توجه به مسیرهای خاصی که برای دوچرخه سواری در نظر گرفته شده است، دوچرخه سواران میتوانند حین دوچرخه سواری و تماشای این جزیره زیبا طی ۴ تا ۵ روز یک دور کامل در جزیره بزنند. بخش گردشگری جزیره ججو این امکان را برای توریست ها فراهم نموده تا بدون نیاز به راهنما و با توجه به امکاناتی که در مسیرهای مختلف این جزیره قرار داده است، بتوانند از تمامی قسمتهای جزیره بهرمند شوند. دفتر مرکزی راه اُله دفترچه ای را که به نام پاسپورت راه اُله معروف است، در اختیار گردشگران قرار میدهد تا با تمبرهای مختلفی که در ابتدا، وسط و پایان هر ۲۱ قسمت راه اُله قرار دارد، مهر تایید همه این ایستگاه ها را در پاسپورت راه اُله ثبت کنند و در نهایت گواهی را مبنی بر پیمایش کل مسیر اُله از دفتر مرکزی دریافت کنند.
هاستل ما در جنوب جزیره و تقریبا در ابتدای مسیر ششم قرار داشت. من به همراه ین و شان مادر و دختر چینی تصمیم گرفتیم مسیر شماره ششم به پنجم (جنوب به شرق) راه اُله را که با روبان قرمز-آبی مشخص شده بود پیمایش کنیم. .
از همان ابتدای مسیر با بارش باران مواجه شدیم اما با دیدن جنگل، سواحل صخره ای و طبیعت بکر، سختی راه کمتر شد. با عبور از باغ مرکبات، سنگ ها و صخره های سیاه رنگ گرانیتی که نشان دهنده یک جزیره آتشفشانی بود و با هیجانی سرشار از موفقیت در یافتن روبان های قرمز-آبی به میانه راه رسیدیم. شان با خوشحالی مهر میانه مسیر ششم به پنجم راه اُله را ثبت کرد.
در راه به یک مدرسه غواصی که یادواره زنان غواص جزیره ججو است برخوردیم.
سالها پیش، وقتی مردان ججو مدت زمان طولانی برای ماهی گیری به دل اقیانوس ها و دریاها می رفتند زنان غواص وظیفه داشتند برای دیگر اعضای خانواده آذوقه تهیه کنند و چون امکان کاشت برنج در ججو فراهم نبود، زنان خانواده مجبور بودند برای تأمین غذا به دل دریاها شیرجه بزنند و صدف، هشت پا، جلبک دریایی و ماهی مرکب صید کنند. امروزه زنان غواص ججو به غواصی در اعماق دریاها بدون کمک وسیله ی تنفسی در دنیا مشهور هستند. اما بعضی از کره ای ها معتقدند از آنجایی که غواصی برای خانم ها با توجه به فیزیولوژی بدنشان راحت تر است، بنابراین زنان در این جزیره غواصی میکردند و برخی دیگر هم فکر میکنند زنان جزیره ججو نسبت به مردان فعال تر بوده و تامین غذای زندگی هم بر عهده آنها بوده است.
در اکثر مسیرهای یک روزه راه اُله جهت رفاه حال توریست ها آلاچیق و سرویس بهداشتی هایی ساخته شده است، ضمنا خدمات اینترنتی رایگان هم در این مکان ها ارائه می شود. بعد از کمی استراحت در آلاچیق راهمان را ادامه دادیم و کم کم به بافت شهری رسیدیم. با ثبت پایان مسیر توسط شان در پاسپورت راه اُله پیمایش مسیر ششم به پنجم به پایان رسید.
در حالیکه کاملا در باران خیس شده بودم، تنهایی و با اتوبوس به زیارت یکی از عجایب هفتگانه طبیعی جهان رفتم.
غار مانجانگل ۲.۵ میلیون سال پیش در اثر فوران آتشفشان شکل گرفت و یکی از بهترین و بزرگترین تونل های گدازه ای دنیا ساخته شد. هزینه ورود به غار حدود ۴ دلار بود.
حین بازدید از غار مانجانگل احساس می کنید در میان گدازه آتشفشان قرار دارید!
طبیعت به طرز هنرمندانه ای به دیواره های غار که از سنگ آذرین و مواد مذاب ساخته شده، شکل داده است. این غار سه ورودی دارد اما امکان بازدید فقط در ورودی دوم (به طول یک کیلومتر) برای توریست ها فراهم است. ستون های صخره ای متعدد با اشکال متفاوت و بزرگترین ستون گدازه ای دنیا به اندازه ۷.۶ متر در غار مانجانگل وجود دارد.
این غار با مساحت ۸ کیلومتر پناهگاه خفاش های زیادی است. ضمنا بالاترین و پایین ترین دمایی که بازدید کنندگان از غار مانجانگل تجربه خواهند کرد در حدود سی پنج و منفی دو درجه سانتیگراد خواهد بود بنابراین در فصل تابستان فضای داخل غار از خنکای مطبوعی برخوردار است. تصور کنید بعد از یک پیمایش شش ساعته در باران و با لباس کاملا خیس به فضایی وارد شوید که حدود ۱۵ تا ۲۰ درجه خنک تر از دمای محیط است، واقعا داشتم یخ میزدم! وقتی به هاستل برگشتم، شان و ین برای شام تاپوکّی (دوکبوکی) درست کرده بودند، اصرار کردند برای پیشگیری از سرماخوردگی باید تاپوکّی بخورم، چشمتون روز بد نبینه اینقدر که تند بود داشتم می سوختم!
مواد تشکیل دهنده تاپوکی از فیش کیک (تیکه های کِرِم - قهوه ای که از ماهی تهیه میشه)، رایس کیک (خمیر سفید استوانه ای که از آرد برنج هست) و سس خاصی به رنگ قرمز است، بعضی وقتها تخم مرغ سرخ شده یا آبپز هم به آن اضافه میشود. تاپوکّی یکی از معروفترین غذاهای خیابانی کره ای است.
برای خرید به فروشگاه زنجیره ای جزیره ججو در اطراف هاستلم رفتم. کشور کره در مقایسه با دیگر کشورهای شرق آسیا کشور نسبتا گرانی است، به عنوان مثال برای دو عدد تخم مرغ و نیم کیلو نارنگی ریز حدود ۹ دلار پرداخت کردم! (البته شاید با دلار دوازده هزار تومنی این مبلغ زیاد به نظر میرسید!)
روز دوم بعد از تبدیل پول هایم در بانک (در کره جنوبی پول را باید در بانک ها به ون تبدیل کرد)، با کارکنان هاستل در حالی که صبحانه کره ای میخوردند، خداحافظی کردم.
مسیر شماره ششم به هفتم (جنوب به غرب) راه اُله را با ین و شان پیمایش کردیم. هوا آن روز آفتابی- بارانی بود. کم کم از بافت شهر خارج میشدیم و به جنگل های زیبا سرو نزدیکتر…
در منطقه ای که وسایل ورزشی داشت به ورزش کردن مشغول شدیم. در این منطقه با کاشتن سنگ های کوچک روی زمین از توریست ها درخواست میکردن با برهنه کردن پاهایشان و قدم زدن روی سنگها از ماساژ پا بهرمند شوند!
کمی بعد به یکی از معروفترین مسیرهای پیمایشی راه اُله مسیری که از کنار صخره آزادی رد میشد، رسیدیم. قسمتی از فیلم جواهری در قصر هم کنار این صخره فیلمبرداری شده است.
خاک حاصلخیز جزیره آتشفشانی جیجو، امکان کشت اکثر گونه های گیاهی را برای مردم منطقه فراهم آورده و مرکبات به وفور در این جزیره دیده میشود.
به همین دلیل پرتقال و آب پرتقال های جزیره ججو شناخته شده است. بنابراین حین استراحت از آب پرتقال هایش بهرمند شدیم. قیمت آب پرتقال ۳۵۰ میلی لیتری در حدود ۳ دلار بود و در مقایسه با قیمت آب معدنی که ۱ تا ۱.۵ دلار است به نسبت مناسب بود! دولت کره در اکثر جاهای دیدنی سرگرمی های تفریحی و فرهنگی برای توریست ها فراهم می کند. در مسیر راه اُله، به دور از شهر و امکانات میتوان نمونه های این سرگرمی ها را دید. در نیمه های راه، کنار آلاچیقی به صندوق های پستی و کارت پستال هایی از قسمت های مختلف جزیره جیجو برخوردیم، با نوشتن آدرس و قرار دادن آن در صندوق پستی امکان ارسال این کارت پستال ها به هر جای دنیا مقدرو بود.
مجددا به ساحل برگشتیم، حین عبور از کنار ساحل علاوه بر صدف و ماهی، اسفنج هایی با اشکال متعدد توجهم را به خود جلب کرد. گفته بودم که یک روز قبل ورودم به جزیره ججو طوفان شده بود، طوفان جانداران دریایی و ماهی های زیادی را به ساحل آورده بود، به همین دلیل اسفنج های زیادی در ساحل دیده میشد.
اسکاج کره ای که با اسفنج کره ای درست میشود، از اقلام اصلی دستفروش های بی آر تی و مترو هست. همیشه برام سوال بود اسفنج در کجای کره موجود هست!؟! در آخر باید بگم که: جوینده یابنده است!
در جاهای مختلف جزیره ججو مجسمه های سنگی پدربزرگ وجود دارد که جزء میراث فرهنگی و باستانی این کشور است، مجسمه پدربزرگ نماد خدایانی برای مقابله با نیروهای شیطانی میباشد.
کمی نزدیک به انتهای مسیر هفتم از ین و شان جدا شدم و با اتوبوس های داخل شهری و بعد از یک ساعت در حالی که محو تماشای تپه ماهورهای سرسبز و سواحل جزیره ججو شده بودم به هاستلی که حوالی فرودگاه ججو رزرو کرده بودم، رسیدم. در هاستل با یک خانم ژاپنی، فیلیپینی و فنلاندی هم اتاق بودم و با هم در مورد جاهای دیدنی مقصد بعدی، شهر بوسان صحبت کردیم.
فردا صبح به فرودگاه رفتم و حین پرواز، سعادت دیدار کوه آتشفشانی هالاسان، یکی از جاذبه های گردشگری این جزیره از بالا نصیبم شد
سفر به بوسان از جزیره ججو و از مسیر دریایی با کشتی های متنوع، با امکانات و قیمت متفاوت هم امکان پذیر هست اما با توجه به طولانی بودن مسیر و نامساعد بودن شرایط جوی در این فصل بهتر است که با پرواز به بوسان سفر کرد. هزینه بلیط هواپیما از جزیره ججو تا بوسان حدود ۴۰ دلار شد.
بوسان دومین شهر بزرگ کره جنوبی
با پرواز به شهر ساحلی بوسان رفتم، این شهر از پنج ساحل بزرگ و زیبا برخوردار هست. در بخش اطلاعات فرودگاه افرادی که به خوبی میتوانستند انگلیسی صحبت کنند با ارائه نقشه داخل شهر، اطلاعات مفیدی در مورد سیستم حمل و نقل و مترو بوسان در اختیارم قرار دادند. مترو تمیز و مرتب بوسان دارای چندین خطوط مجزا بوده که تمام قسمت های شهر را بهم وصل میکرد. با مترو بوسان به هاستلم، حوالی ایستگاه هیونده رفتم.
از آنجایی که منطقه هیونده بالاشهر بوسان محسوب میشود، هزینه اقامت و غذا کمی گرانتر از جاهای دیگر بوسان بود. پیشنهاد میکنم برای خرید به فروشگاه های ۲۴ ساعته یا مغازه های محلی مراجعه کنید.
محل اقامتم در هاستل الی در منطقه هیونده بود. هاستل در واقع هتل ارزان قیمت اشتراکی است که به جای اتاق میتوان یک تخت و کمدی که در این اتاق قرار دارد را کرایه کرد و به این ترتیب هزینه اقامت را به طرز چشمگیری کاهش داد، به عنوان مثال هزینه اقامت در یک اتاق ۶ تخته برای هر تخت حدود ۱۵ دلار بود. گاهی اوقات ممکن هست همه تخت های یک اتاق اشغال شود و یا اگر مثل من خوش شانس باشید شاید فقط شما در اتاق حضور داشته باشید. یکی از مزایای هاستل آشنا شدن با آدمهایی از ملیت های مختلف و تبادل اطلاعات مفید است.
بعد از پذیرش هاستل پیاده به ساحل هیونده رفتم. ساحل هیونده معروف ترین ساحل شهر بوسان و کره جنوبی است. این ساحل شنی سفید به طول ۱.۵ کیلومتر امتداد دارد و خط ساحلی زیبایی را در مقابل یک خلیج کم عمق ایجاد کرده که برای شنا کردن بسیار مناسب است.
منم از فرصتی که در روز آفتابی نصیبم شد، برای شنا کردن در این ساحل تمیز استفاده کردم. مردم زیادی در تابستان به این ساحل می روند و انواع گوناگونی از مراکز اقامتی، از هتل های لوکس گرفته تا هاستل های شخصی در اطراف این ساحل قرار دارند. این ساحل همچنین به برگزاری مراسم فرهنگی و جشنواره های سالیانه نیز شهرت دارد و کنسرت های خیابانی (مخصوصا در شب های تابستان) و آتش بازی های زیادی در این مکان برگزار میشود.
از دیگر جاذبه های این ساحل جزیره های اطراف و آکاواریوم بوسان است. بعد از ساحل هیونده با اتوبوس های داخل شهری به دیدار معبد هدونگ یونگونگ سا در بخش شمال شرقی بوسان رفتم. این معبد در کنار ساحل قرار دارد و این در حالی است که بیشتر معابد کشور کره و دیگر کشورها در کوه ها واقع شده اند.
معبد هائدونگ یونگونگ در سال ۱۳۷۶ میلادی یعنی هم زمان با سلطنت سلسله ی گوریو و توسط یک معلم معروف بودایی به نام نوئانگ ساخته شد. در سمت راست معبد و درون یک غار عبادتگاهی هست که به طرزی خاص و منحصر به فرد طراحی شده است، در این معبد ۱۰۸ پله و فانوس هایی سنگی در امتداد صخره ها قرار گرفته اند. بعد از پایین رفتن از این ۱۰۸ پله از تماشای معبدی زیبا به همراه صدای روح نواز امواج لذت بردم.
از معبد برگشتم و تصمیم گرفتم از غذاهای خیابانی و اسنک های معروف بوسان امتحان کنم. در حالیکه محو تماشای ماهی های عجیبی که برای فروش در بازار حوالی هاستلم (منطقه هیونده) داخل آکواریم قرار داشت شده بودم، با دیدن ماهی ها و موجودات عجیبی که در این بازار فروخته میشد، از خوردن غذای دریایی منصرف شدم و به جای غذای دریایی یک نوع شیرینی سرخ شده به نام هوتداک که درون آن با شکر، عسل و مغز تخم آفتابگردان پر شده بود، را تست کردم. تمام مدتی که در بازار بودم به این قضیه فکر میکردم که کره ای ها توانایی خوردن هر موجود زنده ای که در دریا هست ( جانوران و گیاهان ) را دارند!
صبح روز بعد به دهکده فرهنگی گمچان حوالی بوسان رفتم. این دهکده ترکیب جالبی از زیبایی و آشفتگی است. این دهکده تماشایی که خانه های آن به ردیف، مرتب و پلکانی ساخته شده اند (ماسوله کره جنوبی) تاریخی غنی را پشت سر گذاشته است. دهکده فرهنگی گمچئون، در گذشته ای نه چندان دور محلی ویران شده بود که جنگ زده ها و آوارگان جنگ کره در آن زندگی می کردند. حدود ۱۰ سال پیش با حمایت وزارت فرهنگ و گردشگری دولت کره تبدیل به یکی از مراکز گردشگری شهر بوسان شد. نقاشان و مجسمه سازان آثار هنری خود را در خیابان ها، خانه ها و مناطق تجاری و اداری شهر گمچان نصب کردند. امروزه گروه های گردشگری زیادی برای تماشای زیباترین هنرهای خیابانی کشور کره به این جا می آیند.
برای این شهر عناوین زیادی انتخاب کرده اند که از جمله آن ها می توان به سنتورینی بوسان، ماچوپیچوی کره و فاولا بوسان اشاره کرد. اما من به این دهکده توریستی لقب ماسوله کره جنوبی داده ام.
در ورودی این دهکده ماننده دیگر مراکز توریستی مرکز اطلاعات و گردشگری هست که تنها چند متر از ایستگاه اتوبوس روستا فاصله دارد. یک نقشه را به قیمت ۲،۰۰۰ ون یا ۱٫۷۵ دلار از این مکان خریداری و مسیرهای مناسب و جاذبه های دهکده فرهنگی گمچون را طبق نقشه دنبال کردم. پس از جمع آوری تمبرهای روی نقشه با مراجعه به مرکز اطلاعات و گردشگری جایزه خود را از آن ها دریافت نمودم.
بعد از تماشای روستای گمچان به بازار ماهی فروشان جاگالچی در شهر بوسان که یکی از ۱۰ بازار دیدنی دنیا هست رفتم.
این بازار در کنار بندر نامپو و از بزرگترین بازارهای غذای دریایی در کره جنوبی به شمار میرود. ماهیها و جانوران عجیبی در این بازار فروخته میشود که دیدن آنها خالی از لطف نیست. اکثر فروشندگان بازار ماهی فروشان خانمهای مسن هستند زیرا جنگ کره جان بسیاری از مردهای خانوادههای ماهیگیر را گرفت. خانمهای ماهی فروش در خرد کردن و آماده کردن ماهی بسیار ماهر و چیره دست هستند.
کیمچی غذای ملی کره ای ها در واقع یک نوع ترشی است که از تخمیر سبزیجات (اغلب کاهو چینی) تهیه می شود و به دلیل استفاده از مقادیر زیادی فلفل و ادویه بسیار خوش طعم و پرمزه است. اما کره ای ها به کیمچی به چشم یک ترشی ساده نگاه نمی کنند و آن را تقریبا با هر وعده غذایی، حتی صبحانه هم می خورند. اما معروف ترین نوع کیمچی از کلم چینی تهیه می شود. در رستوران کره ای کیمچی را قبل از غذای اصلی روی میز می آورند.
برای شب به جیمجیلبنگ آکوا هتل در کنار ساحل گوانگالی رفتم. جیمجیلبنگ مجموعه ی آبی-تفریحی ۲۴ ساعته می باشد که از قدیم در فرهنگ کره ای ها مرسوم بوده است. جیمجیلبنگ شامل مجموعه ی کاملی از حمام ها و سوناهاست و اتاقی که میتوان شب را هم در آن با حداقل امکانات سپری کرد. در طبقه سوم آکوا هتل حوضچه هایی با دماهای متفاوت به صورت جداگانه برای خانم ها و آقایان قرار داشت و در طبقه پنجم هم چندین سونای خشک و اتاقکی با دمای منفی ۲۰ درجه بود. قسمتی از طبقه پنجم هم با چشم انداز بی نظیری از ساحل گوانگالی و پل نورانی گوانگالی برای استراحت مراجعین در نظر گرفته شده است. ورودی این مجموعه حدود ۱۲ دلار آمریکا بود، اما با توجه به اقامت رایگان شبانه در این مجموعه تفریحی، مبلغی که پرداخت شد قطعاً ارزشش را داشت. بعد از پذیرش تمامی وسایل خود را در انبار هتل قرار دادم و با دریافت لباس مخصوصی (بلوز و شلوارک صورتی برای خانم ها و بلوز و شلوارک قهوه ای برای آقایان) به طبقه سوم رفتم.
در این مجموعه آبی- تفریحی ۲۴ ساعته بعضی از حوضچه ها طوری طراحی شده اند که با قرار گرفتن در میان لوله های آبی که با فشار وارد حوضچه میشود میتوان از ماساژ آبی بهره گرفت. ضمنا استخرها و حوضچه ها در دو سالن مجزا برای خانم ها و آقایان به صورت همزمان قرار داشت که با توجه به قوانین جیمجیلبنگ باید کاملا عریان به این استخرها وارد شد!
شب را هم در طبقه پنجم با تماشای پل گوانگالی سپری کردم. امکان تهیه وعده غذایی سبک هم در این طبقه امکان پذیر هست.
فردا صبح بار دیگر به طبقه سوم رفتم و مجددا از این مجموعه آبی استفاده کردم. بعد از جیمجیلبنگ کمی در ساحل گوانگالی قدم زدم. این ساحل به طول ۱.۴ کیلومتر و با شن های سفید و نرمی پوشیده شده است. علاوه بر خط ساحلی زیبا و تمیز، این ساحل با رستوران ها و کافه های زیبایی که دارد، گردشگران زیادی را به سمت خود جذب میکند.
برای دیدن طبیعت زیبای اطراف شهر بوسان، مسیر پیمایشی ایگیده به اسکای واک را در چند قدیمی شهر انتخاب کردم و از دیدن سواحل صخره ای و جنگل های زیبایش در طول مسیر لذت بردم.
نکته جالب این بود که در این مسیر پیمایشی ۴.۵ کیلومتری ذره ای احساس نا امنی نکردم. پیشتر هم وقتی از دوستان ایرانی و کره ای پرسیدم میتوانم به تنهایی این مسیر را پیمایش کنم با تعجب گفتند چرا که نه! بعد از سه ساعت پیمایش از کنار سواحل صخره ای و جنگل در نهایت به مجتمع مدرنی که به مقصد نهایی اسکای واک ختم میشد، رسیدم. از کنار مرکز اطلاعات به پل فلزی (اسکای واک) که روی صخره ای در اقیانوس قرار داشت رفتم.
برای ناهار با فرناز (در رادیو کره کار می کند) و امین (دانشجوی دکتری) ایرانی های مقیم کره قرار گذاشتم به رستوران کره ای رفتیم و یک نوع غذای کره ای سفارش دادیم.
حجم غذاهای کره ای زیاد و معمولا بین دو الی سه نفر به اشتراک گذاشته میشود. ابتدا چند نوع کیمچی، سوپ و بعد غذای اصلی که ترکیبی از غذای دریایی، نودل و جوانه گندم بود سرو شد. با دیدن هشت پا بزرگی روی غذا، اشتهایم برای خوردن غذا کور شد!
پس از صرف ناهار از تنها گورستان یادبود سازمان ملل در شهر بوسان دیدن کردیم. این گورستان با بیش از ۱۴ هزار هکتار چهل هزار سربازی را که از کشورهای مختلف در جنگ بین دو کره (کره شمالی و کره جنوبی) کشته شده اند را در خود جای داده است.
به پیشنهاد فرناز به مرکز خرید شینسگه، بزرگترین مرکز خرید دنیا که در گینس هم ثبت شده است رفتم، اما به دلیل تعطیلات جشن چوساک امکان دیدار از این مرکز فراهم نبود. بعد از مرکز سینمایی بوسان که هر ساله بزرگترین جشنواره فیلم آسیا در آن برگزار میشود و حتی میزبان کارگردان های سینمای ایران بوده است در همان حوالی دیدن کردم. وسیع ترین سقف ال ای دی تک پایه ای جهان با نورپردازی های زیبا در این مرکز سینمایی قرار دارد.
با مترو بوسان خودم را به ترمینال ایستگاه اتوبوس سئول رساندم و حین انتظار برای سوار شدن به اتوبوس به راحتی وسایلم را در ایستگاه اتوبوس قرار دادم و در نهایت امنیت برای خرید در فروشگاه های ترمینال می گشتم. حتی چندین موبایل هم بدون نظارت شخصی حین شارژ روی میز قرار داشت! یک لحظه به ترمینال جنوب خودمان فکر کردم و در دلم گفتم: ای کاش میشد در همه جای دنیا مثل کره جنوبی احساس امنیت کرد!
با اتوبوس شبرو بوسان را ترک کردم و راهی سئول شدم و حدود ۴ ساعت در راه بودم. هزینه بلیط اتوبوس وی آی پی از بوسان به سئول به دلیل تعطیلات جشن چوساک کمی گران و در حدود۴۰ دلار بود.
سئول پایتخت کره جنوبی
سئول یکی از قشنگترین پایتختهای آسیایی و بزرگترین شهر کره جنوبی است. این شهر تاریخی دارای پنج آثار باستانی ثبت شده در یونسکو است.
روز اول به همراه دوست کره ای خودم مینوان، که حین صعود به قله البروس روسیه با هم همنورد بودیم، برای دیدن مراسم چوساک به روستای فولکولور کره حوالی شهر یونگین رفتیم. ورودی روستا حدود ۱۵دلار بود. روستای فولکولور در بعضی از شهرهای کره جنوبی به منظور نمایش زندگی و فرهنگ مردمان این سرزمین ساخته شده است.
علاوه بر این در روستای فولکلور که مانند یک شهرک سینمایی هست، سریال های زیادی فیلمبرداری شده است، در نتیجه در جشن چوساک امکان بازدید از مکان هایی که سریال کره ای در آن ساخته شده است هم برای تماشاگران فراهم است.
در بافت سنتی روستای فولکلولور کره جنوبی میتوان ۲۶۰ هانوک یا خانه های سنتی را که یادآور سلسه چوسان است دید و با آداب و رسوم سنتی این کشور به صورت نمایشی که در کارگاه های مختلف برگزار میشود، آشنا شد.
جشن چوساک با شروع پاییز و کامل شدن ماه (سال ۲۰۱۹ از ۱۲ تا ۱۴ سپتامبر)، در سه روز متوالی برگزار میشود. ماه در اسطوره های اقوام حضور زیادی داشته و در برخی فرهنگ ها حتی آن را به عنوان یک ایزد پرستش میکردند، بیشتر روزهای مهم ادیانی ماننده اسلام و بودا بر اساس تقویم قمری هستند. ضمنا ماه در حالت بدر ( هلال کامل ماه ) به نزدیکترین فاصله خود از زمین میرسد و درخشان تر و بزرگتر از معمول دیده میشود، حالت ماه در اکثر ادیان و در بعضی از زمان ها معنای خاصی دارد. مردمان شبه جزیره کره هم معتقدند که به دلیل بدر پاییزی ماه به زمین نزدیکتر است و برکات ماه نصیب زمینی ها میشود به همین دلیل این چند روز را جشن میگیرند و به ملاقات اقوام، دوستان و بر مزار نیاکانشان میروند.
در چوساک با مواد اولیه تازه برداشت شده خوراکی های تازه و خوشمزه ای از قبیل برنج بخارپز، کیک برنج و شراب برنج درست میکنند و در کنار هم جشن میگیرند. سونگپیان (Songpyeon) کیک برنج معروف کره ای که به همراه شراب برنج از برنج تازه تهیه میشود یکی از اصلی ترین خوراکی های جشن چوساک به حساب می آید. برای آماده کردن کیک برنج همه ی اعضای خانواده دور هم جمع میشوند.
بعد از کمی گشت و گذار و دیدار از اجرای نمایش ازدواج سنتی، برای ناهار به رستوران هایی که غذاهای کره ای سرو میکرد رفتیم. پیشنهاد میکنم که غذای هر منطقه ای را در صورت امکان امتحان کنید تا با آشپزی و سبک زندگی مردم آن دیار آشنا شوید. از ابتدای ورودم به کره جنوبی چندین نوع غذای کره ای تست کردم اما از آنجایی که طعم متفاوتی داشت، از خوردن غذاها منصرف شده و همیشه گرسنه بودم. در غذای کره ای ها هم مثل دیگر کشورهای شرق آسیا از ادویه های خاصی استفاده میشد که خیلی باب طبعم نبود. تا اینکه بالاخره به کمک دوستم مینوان توانستم غذاهای متنوعی را سفارش دهم و از خوردنش لذت ببرم. جالبترین غذایی که دیدم، کوکو سیب زمینی بود که به شکل پیتزا سرو میشد و کره ای ها به آن پنکک کره ای میگفتند.
چند مرتبه برای خوردن غذا به کمک چوب غذاخوری تلاش کردم اما واقعا سخت بود و هر بار تکه های غذا به زمین می افتاد. با آموزش مینوان و بعد از یک هفته تلاش و کوشش تکه ای از غذا به مقصد رسید! تفاوتهای زیاد فرهنگی بین مناطق مختلف دنیا باعث میشود تا انجام حرکتی که برای مردم ما عادی هست در منطقهی دیگر خنده دار و عجیب باشد. در رستوران سلف سرویسی در کشور برزیل تا چشمم به قاشقی که برای سرو سوپ گذاشته بودند افتاد، خوشحال شدم و در دلم گفتم آخ جون امروز به جای چنگال با قاشق یک دل سیر برنج میخورم. به محض اینکه شروع به غذا خوردن کردم دوست برزیلیم تعجب کرد و پرسید چطور با قاشق غذا میخوری!؟! من در جواب گفتم همان طوری که شما با کارد و چنگال برنج میخوری!
پس از صرف ناهار از چند نقطه مختلف روستای فولکلور که کارگاه های آموزشی برای کودکان و همچنین موسیقی و رقص سنتی کره ای داشت دیدن کردیم.
سپس به هاستلم حوالی برج اِن سئول، برگشتم. هزینه اقامت در این هاستل حدود ۱۵ دلار آمریکا بود.
با توجه به موقعیت جغرافیایی شهر سئول در دره رودخانه هان، مسیر های کوهنوردی زیادی (کوه های شمال و جنوب) در فاصله نه چندان دور از مرکز شهر برای گذراندن اوقات فراغت وجود دارد. با راهنمایی مینوان کوه های قسمت جنوبی سئول که به کوه های « نام » معروف است را پیمایش کردیم، در ابتدای مسیر و در حین عبور از جنگل های بلوط، سنجابی را که در حال جمع آوری میوه بلوط بود تماشا کردیم.
عبور از میان منطقه جنگلی که گونه های گیاهی تقربیا مشابه جنگل های شمال ایران داشت، خاطرات جنگل نوردی شمال ایران را در ذهنم تداعی میکرد. رطوبت و خاک حاصلخیز منطقه باعث رشد گیاهان و قارچ های رنگارنگ زیادی شده بود.
با افزایش ارتفاع در نهایت موفق به صعود تپه صخره ای سامسونگ شدیم. از بالای تپه سامسونگ چشم انداز زیبایی از شهر آنیانگ داشتیم.
همزمان با ما کوهنوردان زیادی این مسیر را پیمایش کرده بودند. در طول مسیر و در چندین جای مختلف جعبه کمک های اولیه و کپسول آتش نشانی هم قرار داشت تا در مواقع ضروری از آنها استفاده شود. تصمیم گرفتیم به تپه ی دیگری صعود کنیم اما با تغییر شرایط جوی و وجود مه غلیظ امکان صعود به دلیل مشخص نبودن مسیر فراهم نبود.
متاسفانه در مسیر برگشت گم شدیم اما به مدد چراغ های معبدی که در دل جنگل قرار داشت به سمت معبد رفتیم و با یافتن راهی در نهایت به پایین برگشتیم.
درطول مسیر با مینوان در مورد سیاست های دو کشور کره شمالی و کره جنوبی صحبت کردیم. مینوان معتقد بود که کشوری به اسم کره شمالی وجود ندارد و میگفت: کره شمالی جزئی از کره جنوبی است که در نهایت به کره جنوبی خواهد پیوست! از طرفی هم معتقد بود که حتی الان هم به طور غیر مستقیم در جنگ با کره شمالی هستند.
برای ناهار به رستورانی در شهر سئول رفتیم و با کمک مینوان غذایی سفارش دادم که برای من هم قابل خوردن باشد! از رسم و رسومات خوب رستوران های کره ای این است که در ابتدا ورود ظرف آبی به همراه کیمچی و سوپ (بهتره بگم یه کاسه آب که دو تیکه جوانه گندم یا تکه ای سبزی هم داخلش هست) قبل از غذای اصلی سرو میشود، به عبارتی آب نوشیدنی اصلی کره ای ها هست.
این بار همراه چوب غذا خوری قیچی هم آوردند! اما کمی بعد متوجه شدم که قیچی برای تکه کردن ندول های بی رنگی است که به سختی در غذا دیده میشد.
حس خوب جیمجیلبگ بوسان ترغیبم کرد، شبی را هم در یکی از جیمجیلبنگ های سئول سپری کنم. بنابراین به جیمجیلبنگ سیلوام رفتم. در این مجموعه آبی تفریحی بر خلاف جیمجیلبنگ آکوا پارک بوسان فقط ۱۲ ساعت میتوان اقامت داشت (۱۲ ساعت روز ۱۰ دلار آمریکا و یا ۱۲ ساعت شب ۱۵ دلار آمریکا). جیمجیلبنگ سیلوام اگر چه قدیمی تر بود، اما از امکانات بیشتری مانند رستوران و خوابگاه ی متعددی برخواردار بود. در این جیمجیلبنگ هم چندین اتاقک برای سونای خشک و اتاقکی با دمای منفی ۲۰ درجه قرار داشت.
فردا صبح به دیدن یکی از اصلیترین جاذبههای گردشگری سئول، کاخ گیونگ بوک گانگ رفتم. این کاخ سابقاً به عنوان کاخ سلطنتی پادشاهی «چوسان» مورد استفاده قرار میگرفت. این پادشاهی عالی در حد فاصل بین سال ۱۳۹۲ تا ۱۸۹۷ بر سر کار بود. جومونگ هم یکی از پادشاهان دوران سلطنتی چوسان بوده است. از میان پنج کاخ بزرگ ساخته شده در سئول گایونگ بوک گونگ بزرگ ترین و مهمترین آنهاست. نام کاخ به خاطر موقعیت آن در مکانی مقدس بین دو کوه، «کاخ تقدیس شده توسط خدایان» معنی میدهد. کاخ مذکور به عنوان اقامتگاه پادشاهان چوسان و محل جلوس دولت مورد استفاده قرار گرفته و در دوران اوج خود بیش از ۳۰۰ ساختمان و ۳,۰۰۰ خدمه داشت. این مجموعه تاریخی دو بار و به ترتیب در سال ۱۵۹۲ و ۱۸۶۵ طی حمله ژاپنی ها ویران شد و کاملاً به آتش کشیده شده و مجددا بازسازی شد.
دولت کره برای حفظ فرهنگ باستانی این کشور به کسانی که لباس سنتی هانبوک بپوشند، اجازه میدهد بصورت رایگان وارد قصر و موزه شوند. هانبوک را میتوان در فروشگاه های اطراف قصر کرایه کرد و حداقل هزینه جهت کرایه این لباس سنتی برای دو ساعت حدود ده دلار است. هانبوک به معنی لباس کره ای با رنگ های غیر مصنوعی و کاملا طبیعی رنگرزی می گردد و همین موضوع باعث می شود که ارزش این لباس بیشتر شود.
هانبوک در رنگ های بسیار شاد و زیبا وجود دارد و در جاهای دیدنی کره جنوبی برای تشویق هرچه بیشتر مردم هنگام تهیه بلیط، به افرادی که لباس سنتی کره ای بپوشند تخفیف میدهند. هانبوک زنانه شامل بلوز زنانه رویی یا جاگوری که با یک ربان بسته می شود و یک چیما که همان دامن بلند است می باشد. روی بلوز بسیاری از هانبوک های زنانه گلدوزی های بسیار ظریف و زیبایی وجود دارد، اگر چه که تحمل این لباس چند لایه در هوای گرم کمی دشوار است، اما پوشیدن هانبوک خالی از لطف نیست. پوشیدن این لباس ناخودآگاه شخصیت های تلویزیونی سریال های پرطرفدار کره ای ها را برایم یادآوری میکرد.
در کنار گشت و گذار در زمینها و عبور از دروازهها، آلاچیقها و سایر سازههای بازسازی شده کاخ بزرگ و وسیع گیونگ بوک گانگ، از موزه ملی کاخ نیز دیدن کردم. برای صرف ناهار به روستای زیبایی بوکچئون هنک که به داشتن کافه های کوچک، رستوران های متعدد و مغازه های صنایع دستی و سوغات معروف است، رفتم. این روستای توریستی بین کاخ گایونگ بوک گونگ و کاخ چانگ دیوک گونگ قرار داشته و بیش از ۴۰۰ خانه ی کره ای سنتی که هنک نامیده می شوند را در خود جای داده است.
شب را هم در خانه میزبان آمریکایی ام، خانم مای که در شهر سئول معلم زبان انگلیسی بود گذراندم. میزبانم را از طریق وبسایت و پروژه کوچ سرفینگ پیدا کرده بودم. مای دختر مهربان و معلم سخت کوش اصالتاً اهل ویتنام بود و با هر بار دیدنش به یاد ویتنامی های خونگرم در سفرم به ویتنام می افتادم. خانه مای در یکی از مناطق خوب شهر سئول و توسط مدرسه ای که در آن کار میکرد اجاره شده و هزینه اقامت ماهانه در این اتاق۲۰ تا ۳۰ متری مبله حدود ۱۵۰۰ دلار آمریکا بود! همه وسایل زندگی در حالت فشرده در این فضای کوچک قرار داشت!
روز بعد برای ناهار به همراه مای و دوست مجارستانیش، اکوش به رستورانی که رولت گوشت و مرغ سرو میکرد رفتیم. به محض اینکه از مترو پیاده شدیم، مای گفت: اکثر کلینیک های جراحی پلاستیک در این منطقه قرار دارد. آنجا بود که فهمیدم کره جنوبی به پایتخت جراحی پلاستیک دنیا معروف است و از دیگر کشورهای آسیایی ماننده چین و ژاپن برای تغییر کامل فرم صورت خود (جراحی بینی، بزرگ کردن چشم، بوتاکس و رفع و از بین بردن غبغب) به کره جنوبی میروند!
بعد از ناهار مای به سرکار رفت، من و اکوش هم از معبد بونگ اونسا در ناحیه گانگنامگو که از جذابترین دیدنی های شهر سئول به شمار میرود دیدن کردیم. بونگ اونسا معبدی بودایی ها و محل نگهداری ۳۴۷۹ کتاب بودایی در ۱۳ دستهبندی مختلف (شامل آثار کیم جونگ هی از نویسندگان برجسته کره جنوبی) است و از نظر تاریخی جایگاهی والا در بین مردم کره جنوبی دارد چرا که پیشینه اولیه آن به سال ۷۹۷ میلادی میرسد. سرود راهبان، تزئینات، طراحی این معبد و باغ زیبایی که در پشت آن قرار دارد برای بسیاری از توریست ها جالب و دیدنی خواهد بود. حضور چند معبد، مجسمه بزرگ بودا و مجسمه های کوچک دیگری که در چند طبقه دورتا دور مجسمه بودا قرار داشت، از دیگر جاهای دیدنی این معبد بود.
در حوالی معبد بعد از عبور از کنار نشان معروف آهنگ گنگنام استایل، از مرکز خرید کوئکس که زیباترین کتابخانه جهان را در خود جای داده بود دیدن کردیم. این کتابخانه بزرگ و زیبا با بیش از پنجاه هزار کتاب، کتابهایش را رایگان برای مطالعه در همان فضا در اختیار شهروندان کره ای قرار میدهد.
از مرکز خرید کوئکس و با مترو راهی بازار عمده شیلات نوریانگجین شدیم. در این بازار ۲۴ ساعته و چند طبقه ای، اکثر ماهی ها به صورت زنده در آکواریوم بزرگ شیشهای قرار دارند، برای همین بوی بد ماهی در این بازار کمتر احساس میشد!
دو ساعت غرق تماشای گونه های گیاهی و جانوری عجیبی که در این بازار بود، شدیم.
در طبقه آخر بازار نوریانگجین رستورانهایی وجود دارند که میشود در آنها ماهیهای متنوع را به صورت خام و پخته امتحان کرد یا میتوان ماهی هایی که از بازار خریداری شده را به آنجا برده تا برایتان طبخ کنند. ضمنا سوشی های مختلف و در بسته بندی های متفاوت در این بازار فروخته میشد. سوشی یکی از معروفترین فینگر فودهای ژاپن و کره میباشد اما امروزه در تمام دنیا پر طرفدار است.
برای شام به همراه اکوش و دوست چینی اکوش، کارا پیتزای پنیری کره ای را امتحان کردیم. حین برگشت در چند جای مختلف گروه های موسیقی و تماشاچیان اطرافشان توجه مان را به خود جلب کرد. گروه های موسیقی کره ای که به کی پاپ معروف هست در سال های اخیر قابل توجه اکثر کشورهای جهان و به خصوص نسل جوان ایران بوده است. لازم به ذکر است که دولت کره برای شناساندن کشورش از طریق موسیقی و سریال های کره سرمایه گذاری های زیادی میکند.
شب با مای در مورد نظام آموزشی کره صحبت کردیم. مای و خیلی از ایرانی های مقیم کره معتقد بودند در سیستم آموزشی این کشور مسئولین از طریق تعلیم و تربیت بهینه دانش آموزان به ایجاد جامعه ای سالم و اقتصاد برتر در آینده باور دارند. وزارت آموزش و پروش با ارائه راهکارهایی دانش آموزان را ۱۲ ساعت در مدرسه (۹ صبح تا ۹ شب) مشغول تعلیم و تربیت نگه داشته و بچه ها هم در این مدت طولانی علاقه مند به حضور در مدرسه هستند!
صبح روز بعد به همراه مای برای صرف صبحانه به طبقه سی دوم برج لاته که رستوران هایی از ملیت های مختلف داشت رفتیم. برج تجاری لاته به ارتفاع ۵۵۵ متر، بلندترین آسمان خراش در کره جنوبی بوده و رتبه پنجم را در سطح جهان دارد. برج لاته توانسته رکورد انتقال افراد به وسیله آسانسور از طبقه یک به طبقه ۱۲۱ را در یک دقیقه ثبت کند به عبارتی سریعترین آسانسور جهان را دارد. حوالی برج لاته بزرگترین مجموعه تفریحی و فضای سبز سئول به نام لاته ورلد و همچنین یک پارک تفریحی به نام مجیک آیلند به صورت یک جزیره مصنوعی در وسط دریاچه ای قرار دارد.
رود هان یکی از رودهای اصلی کره جنوبی و از جاذبه های گردشگری شهر سئول محسوب میشود. با پیاده روی در کنار رود هان و پارک های اطرافش از تماشای غروب خورشید هم لذت بردیم.
در شهر سئول میتوان از بازارهای سنتی ماننده نامدائمون، گوآنگ جانگ، مانگ وان و … دیدن کرد و کالاهای ارزان و نیز میوه ها و سبزیجات محلی و تازه با قیمت مناسب خریداری کرد. به همراه کارا دوست چینی و دوستان دیگری از کوچ سرفینگ و با ملیت های مختلف از بازار مانگ وان، انواع غذاهای ساده-ی (اسنک) کره ای برای شام خریدم.
مجددا شب را هم در ساحل رود هان و حوالی بازار مانگ وان گذراندیم. هفت پل با نور پردازی های زیبا در شب دو قسمت شهر سئول را به هم وصل میکند و دیدار این پل ها در شب خالی از لطف نیست.
به خانه مای برگشتیم و ساعت ها با هم در مورد فرهنگ تفکیک زباله در کره جنوبی صحبت کردیم. کره از کشورهایی هست که به تفکیک زباله اهمیت زیادی میدهد، برای همین به ندرت سطل آشغالی در خیابان های این کشور دیده می شود، چون معتقدند ابتدا باید زباله های خشک و کاربردی را از زباله های تر جدا کرده و بعد زباله ها را دور ریخت. مای هم از این دستور تبعیت میکرد و تا پر شدن کیسه زباله تر، آنها را فریز میکرد و بعد دور میریخت.
منطقه دی ام زی DMZ در مرز کره جنوبی و کره شمالی
بعد از مکاتبات متعدد با آژانسی که تور مرز بین دو کره را برگزار میکرد و پس از ثبت نام و امضای فرم تعهد به همراه خانم لیدر موفق شدم از این منطقه عجیب و ترسناک دیدن کنم. روز قبل پس از پرداخت ۸۵ دلار هزینه تور، ایمیل قوانین مربوط به بازدید از این منطقه برایم ارسال شد. پوشیدن لباس کوتاه، دامن و شلوار کوتاه، لباس جنگی، دست تکان دادن و عکاسی بدون اجازه ممنوع است. در بدو ورودمان پاسپورت همه افرادی که در اتوبوس حضور داشتند توسط سربازی در ایست و بازرسی چک شد و سپس به منطقه غیرنظامی یا خلع سلاح شده ی شبه جزیره کره وارد شدیم.
این منطقه تقریباً به دو قسمت تقسیم شده و نقش حائل را میان دو کشور کرهی شمالی و کره جنوبی دارد. در ابتدا از یکی از تونل هایی که توسط کره شمالی برای نفوذ به کره جنوبی حفر شده بود دیدن کردیم. اگر چه که کره شمالی در ابتدا مدعی شده بود که این تونل برای دستیابی به زغال سنگ حفر شده است، اما بعدها عکس این قضیه اثبات شد.
منطقه غیر نظامی به طول ۲۵۰ کیلومتر و عرض چهار کیلومتر از سال ۱۹۵۳ میلادی و در پایان جنگ سه سالهی کره و با همکاری کشورهایی که در جنگ دو کره حضور داشتند به وجود آمده است. علیرغم نامش یکی از نظامیترین مناطق دنیاست زیرا در دو طرف خط تماس، یک میلیون و ششصد هزار سرباز روبروی هم جبهه گیری کرده که در صورت آغاز درگیری تعداد آنها به ۱۰ میلیون خواهد رسید!
بر بلندای تپه ای که در منطقه غیر نظامی قرار داشت رفتیم و از بالا و با دوربین هایی که نصب شده بود، قسمتهایی از کره شمالی را دیدیم. جالبترین چیزی که توجه مان را جلب کرد، آپارتمان های به ظاهر زیبایی بود که کره شمالی ها برای جذب روستایی های کره جنوبی که در منطقه مرزی زندگی میکردند، ساخته بودند. تمام ابزار و تجهیزات این آپارتمان ها (پنجره، درب، آسانسور) کاملا ساختگی و برای جذب مردم کره جنوبی بود!
یکی دیگر از جاذبه های گردشگری منطقه امن نظامی راه آهن دوراسان هست که در ۵۶ کیلومتری سئول و ۲۰۵ کیلومتری پیونگیانگ، پایتخت کره شمالی قرار دارد. این راه آهن از سئول شروع شده و پس از عبور از کره شمالی، بخش پهناور سیبری در روسیه در نهایت به اروپا (آلمان، فرانسه، رم) ختم میشود. در مواقعی که دو کره با هم ارتباط داشتند از این راه آهن برای رفت و آمد استفاده میشده است.
بعد از صرف ناهار نظامی در این منطقه که با تهیه ژتون (حدود ۸ دلار) امکان پذیر است، از جذاب ترین قسمت تور یعنی منطقه مشترک امنیتی دیدار کردیم. در حقیقت منطقه مشترک امنیتی بخشی از منطقه غیرنظامی میان دو کشور بوده و در دهکده پونمانجون قرار دارد.
ثبت نام برای دیدار از منطقه غیر نظامی (دی ام زی) راحت تر از منطقه مشترک امنیتی (جی اس ای) هست، به دلیل اینکه در منطقه مشترک امنیتی هر ازگاهی مذاکراتی برگزار میشود که امکان بازید از این منطقه را غیر ممکن میکند. قبل از اینکه وارد منطقه شویم، از اتوبوس مان پیاده و سوار اتوبوسی که مخصوص نظامیان منطقه مشترک امنیتی بود، شدیم. خانم لیدر هم از گروه جدا شد و یک سرباز آمریکایی در این منطقه ما را همراهی میکرد و در مورد منطقه مشترک امنیتی توضیح میداد. این منطقه توسط سربازان آمریکایی اداره میشود و حین بازدیدم هیچ نیروی کره ای ندیدم! برایم واقعا عجیب بود که چرا اختیار این قسمت از خاک کره جنوبی کاملا دست آمریکایی ها است. ابتدا از اتاق آبی رنگی که در نقطه صفر مرزی میان کره شمالی و جنوبی وجود دارد دیدن کردیم. این اتاق زمانی که قرارداد آتش بس میان دو کشور در آن به امضاء رسید (۱۹۵۳) به منظور انجام تماس های اضطراری میان طرفین جنگ، یعنی آمریکا و کره جنوبی از یک سو و کره شمالی از سوی دیگر برای همیشه تاسیس شد.
اسم سالن کنفرانس را بر این اتاق اطلاق کرده اند تا نمایندگان دو کشور در صورت ضرورت برای انجام تماس های اضطراری در آنجا اجتماع کنند. اما پس از امضای قرارداد آتش بس بین دو کشور، نشست مهمی در این اتاق صورت نگرفته است. میکروفون های این اتاق در تمام ۲۴ ساعت روشن بوده و هر صدایی را ضبط می کنند.
در این اتاق آبی دو درب قرار دارد که هر کدام از آنها به سوی یکی از دو کشور باز می شود و نگهبان های طرفین نیز پس از هر ساعت عوض می شوند.
یک بار گارد کره شمالی پس از خروج از اتاق عمدا از قفل کردن دربی که به سوی کشورش باز می شود خودداری کرد و پس از نزدیک شدن سرباز کره جنوبی، سرباز کره شمالی بلافاصله سعی کرد دست او را گرفته به زور او را به خاک کره شمالی بکشد، که همقطاران جنوبی اش متوجه شده و به یاری او شتافتند. از آن زمان به بعد نگهبانان کره جنوبی مستقر در این اتاق مرزی حتما بایستی رزمی کار باشند. در سال های اخیر هم سربازان کره جنوبی در مرز مورد حمله مسلحانه شمالی ها قرار گرفتند. در حال حاضر کره شمالی تلفن اتاق آبی را که برای تماس های ضروری اختصاص داشت، قطع کرده است لذا آمریکایی ها و جنوبی ها مجبورند با استفاده از بلند گو پیام های خود را به طرف دیگر برسانند. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا روز یکشنبه، ۳۰ ژوئن ۲۰۱۹، برای دقایقی با حضور در منطقه غیرنظامی بین دو کره با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی دیدار کرد.
چند نفر از اعضای تورمان با سفر به کره شمالی و دیدار از مرز دو کره، از کره شمالی موارد دیگری را مطرح کرده بودند، حتی دیدار از اتاق آبی و پل آبی برایشان امکان پذیر نبود!
یکی از محبوبترین غذاهای کره جنوبی سامگیئوپسال است که از برشهای کبابی گوشت دنده تهیه میشود. بنابراین بعد از اتمام تور به همراه کارا برای شام به رستورانی که کباب کره ای سرو میکرد رفتیم. در این رستوران پس از دریافت گوشتی که با سس مخصوص طعم دار شده بود، آنها را روی زغالی که روی بشکه های بلندی قرار داشت، کباب کردیم. البته چندین سس هم با طعم های مختلف (دو مدل سس سویا با پیازچه خرد شده و همچنین سسی با نمک و فلفل و روغن کنجد) به همراه فلفل به عنوان چاشنی گوشت کبابی هم استفاده میشد.
شب آخر سفرم در کره جنوبی به دیدن خیابان تهران رفتم. سه سال پیش در دریاچه نمک سالاردویونی بولیوی به تپه نمکی که پرچم همه کشورها را داشت برخوردیم، من و همسفرانم برای پیدا کردن پرچم کشور خودمون به سمت تپه حرکت کردیم، اما متاسفانه من نتوانستم پرچم ایران رو ببینم. در مقابلش تصور کنید به کشوری بروید که یک خیابانش به اسم تهران باشد، واقعا حس حضور در این خیابان غیر قابل وصف است!
خیابان تهران در منطقه گانگنام به معنی جنوب رود (هان) یا بهطور رسمی گانگنام-گو که یکی از ناحیههای گرانقیمت شهر سئول است قرار دارد. پس از سفر شهردار تهران (در سال ۱۳۵۱) به این شهر، خیابانی به نام تهران در سئول و در تهران نیز خیابانی با نام سئول نامگذاری شد که این دو شهر را خواهر خوانده نامیدند. البته شب قبل هم بعد از پیاده شدن از مترو گانگنام به خیابان تهران رفتم اما متاسفانه نتوانستم نشان خیابان تهران را در این خیابان طولانی (به طول ۶ کیلومتر) پیدا کنم. بنابراین مجددا برگشتم و این بار حین عکاسی از نشان خیابان تهران سعادت دیدار هموطنان عزیز شمالی که برای دیدن خیابان تهران آمده بودند، نصبیم شد.
ضمنا آهنگ خیابان تهران، یکی از آهنگ های قدیمی کره ای ها می باشد که توسط آقای هیان چال خواننده کره ای خوانده شده است.
در پایان باید بگویم برای توریستی مثل من که به تنهایی سفر میکند کشوری مثل کره جنوبی با این درجه از امنیت میتواند حکم مدینه فاضله ای را داشته باشد که آزاد و رها و بدون هیچ دغدغه ای میشود تمامی نقاطش را کشف کرد. در سفرم به کره جنوبی همیشه به این فکر میکردم که ای کاش همه جای دنیا مثل کره جنوبی امن بود.
هزینه کلی سفر برای دو هفته به کره جنوبی ۵۰۰ دلار آمریکا بعلاوه ۸،۵۰۰،۰۰۰ هزار تومان بلیط هواپیما شد.
سفرنامه کره شمالی توسط حسان جلوداری نوشته شده که خواندنش برای مقایسه کره جنوبی و شمالی می تواند جالب باشد.
تاریخ سفر: شهریور ۱۳۹۸
فرانک حسن زاده نویسنده مهمان
۳۰دیدگاه
سلام خانم حسن زاده گرامی
من سفرنامه رو خوندم ، خیلی خوشم اومد
چه خوب نوشتید . خیلی ممنونم ، من واقعا لذت بردم .
من هم سال ها ست که طبیعت گردی و کوهنوردی میکنم خیلی مشتاقم این برنامه رو هم تجربه کنم .
شما تور هم میبرید ؟؟
درود بر شما
خوشحالم که از خوندن سفرنامه لذت بردین🙏🌺
نه متاسفانه، اما دوستان زیادی هستن که با هزینه بهتری نسبت به آژانس های مسافرتی تورهای گروهی برگزار میکنن
دستت طلا. مرسی. خیلی خوبه این سفرنامه ها. همیشه به سفر بی خطر
درود بر شما
ممنونم از لطفتون 🙏🌺
بسیار عالی
سلام
مممنونم از لطفتون🙏🌺
سلام سفرنامه زیبایی بود ، جهت اینکه وقت زیادی برای این سفرنامه گذاشتید خواستم یکی دو مورد رو اصلاح کنید که متن کاملا بی نقص باشه ، چوساک درست نیست بلکه چوسوک درسته و اون غذایی که در متن ذکر کردید تلفظ درستش سامگیپسال هستش ، البته حق میدم بهتون با تلفظ عجیب کره ای ، امیدوارم که بازهم تجربیات سفرهاتونو بخونم ، موفق باشید
سلام ممنونم از لطفتون 🌺🙏
والا تبدیل کردن اسامی کره ای به فارسی خیلی سخته، برا همین من بعضی اسامی رو با چند شکل نوشتم😁 به هرحال مرسی از راهنماییتون
🙏
سلام امید وارم حال شما خوب باشه بسیار عالی نوشتید و یه سوال مجسمه های نماد خدایان که بالا بود در باره دوری شیطان بود واقعی بود ممکن بود مثلا کسی بگیرم با اون عکس نظرم برای رفتن به کره کلا تغیر کرد
سلام
بله، مجسمه خدایان رو برای دوری از شیطان در ورودی هر شهر و روستا قرار می دادند.
ممنون از سفرنامه زیباتون، راستش من فکر میکردم هزینه دو هفته در کره جنوبی با اون قیمتهای وحشتناک کره خیلی بیشتر باشه. شما خیلی خوب هزینه کردید و آدم هوس میکنه بره( البته با پایین اومدن دلار ) و اینکه خواستم بپرسم تو برخوردتون با کره ای ها احساس کردید که با توریست ها یا با دیگران خونگرم هستند یا نه ؟
سلام
ممنونم از لطفتون 🙏
کره خیلی کشور گرونی هست، اما اگر مدیریت کنید، مثلا به جای هتل برید هاستل یا با سیستم حمل و نقل عمومی رفت و آمد کنید، قطعا هزینه ها کاهش پیدا میکنه.
در مورد سوالی که پرسیدید باید بگم که خیلی کره ای ها نسبت به مردم شرق آسیا آدمهای خونگرمی نیستن، اما وقتی ازشون آدرس میپرسیدم واقعا کمکم میکردند.
سلام
خیلی عالی و خوب نوشتید. لذت بردم.
تا الان چند تا سفرنامه کره جنوبی خوندم . ولی اصلا من رو برای سفر به اونجا ترغیب نکرد. هرچند که سخت ویزا میده .
ممنون از شما
سلام
ممنونم از لطفتون 🙏
والا کره جنوبی یه کشور خاصی هست، یه جورایی برا ایرانی ها همه پسند نیست، اما بعضی ها هم هستند که چون خیلی به موسیقی و سریال های کره ای علاقمندند دوست دارن از نزدیک کره رو ببینند، من خودم چون دارم عجائب هفتگانه طبیعی جهان رو دنبال میکنم رفتم کره، که واقعا کشورش رو دوست داشتم و ارزش دیدنشو داشت.
عالی ... لذت بردم از خوندن سفرنامه و دیدن عکسای زیباتون...
خیابان تهران و پرچم زیبای ایران :)
درود بر شما
خیلی ممنونم از لطفتون 🙏
سلام امشب خلاصه سفرنامه شمارو تموم کردم از این که با پرچمه ایران عکس انداختین لذت بردم ممنون از شما بانوی جهانگرد
سلام
ممنونم از لطفتون 🙏
از اینکه تو یه کشور دیگه ای نشانی از ایران هست، واقعا خوشاینده👌
سلام بانوی جهان گرد با توجه به شرایطه کنونی ایا امکان سفر به کشورهای خارجی هست مثلا استرالیا یا قاره افریقا
درود بر شما🙏
قوانین هر کشور در شرایط کرونا متفاوت هست. باید حتما قبل رفتن با سفارتهای اون کشور صحبت کنید، ممکنه ویزا بدند. در بعضی کشورها هم به محض ورودتون دو هفته قرنطینه لازم هست.
عالی نوشتین .
سفرنامه هاتون الهام بخشه .👍
سلام
ممنونم از لطفتون 🙏
سلام
مثل سفرنامه های قبلی تون زیبا و خواندنی بود. قبلا راجع به مردم و فرهنگ کره جنوبی در پادکست رادیو دال از زبان فرناز شنیده بودم. سفرنامه شما کاملش کرد. ممنون که لذت سفر را به اشتراک می ذارید.
سلام
خیلی ممنونم از لطفتون🙏
سلام. مثل همیشه عاااالی فرانک جان، این غذاهایی که با دوستانتون میخوردید مهمونتون میکردن یا هر کسی مهمون جیب خودش بود؟ میخوام ببینم تو سفرهاتون این قضیه چجوریه؟ ممنون اگه کامل توضیح بدید. 🙂🌹
سلام
والا یه بار ایرانی های مقیم کره مهمونم کردند اما وقتی با دوست کره ایم رفتم، هر کس سهم خودش رو میداد
سلام؛ در سالهای اخیر تجربه چندین سفرکازی طولانی مدت به کره جنوبی رو داشتم و تجربیاتم رو تو این کامنت به اشتراک میذارم :
برای مهاجرت اصلا کشور خوبی نیست مگه برای کوتاه مدت و به عنوان سکوی پرتاب به یه کشور مهاجر پذیر دیگه مثل استرالیا یا کانادا چون اختلاف فرهنگی بسیار زیادی داریم
اگه اسم شون رو هم ازشون سوال کنی عادت دارن که گوگل کنند
سیگاری هستند درحد لالیگا حتی نوجوان ها
بالاترین قیمت میوه تودنیا رو دارن بنظرم...زیر کیلوی ده دلار به سختی میوه پیدا می کنید کلا درامدهاشون از متوسط اروپای غربی هم بالاتره و کشور گرونیه
سیر و پیاز بخش جدانشدنی غذاهاشونه حتی مکد دوناد و کی اف سی
هرکسی توی دوسال چهار بار به این کشور سفر کنه یا توی ده سال ده بار بهش ویزای پنج ساله مالتی با مدت اقامت سی روزه تعلق می گیره مثل کانادا که منم این نوع ویزا رو گرفتم البته بجز شهروندان چند کشور محدود مثل چین وسوریه
بسیار خانواده دوست هستند و زن ذلیل
لهجه انگلیسی شون افتضاحه با اینکه نوشتاری شون به این زبان عالیه...خودشون میگن چون میدونم لهجه بدی داریم خجالت می کشیم انگلیسی صحبت کنیم
به علت نامعلومی تو صحبت کردن به انگلیسی حرف پی رو اف و بالعکس تلفظ می کنن و همین کافیه تا گیج بشید یعنی پارنت (والدین ) رو میگن فارنت
رشد اقتصادی شون تو سالهای اخیر با توجه به قدرت چین و تنش ها در منطقه خاورمیانه کاهش داشته چون خیلی از کارفرماهاشون از خاورمیانه یا شمال افریقا بودن
با اختلاف بد لباس ترین مردم دنیا هستند...فروشگاهای لباس هم چیزای چرتی دارند
امنیت و کیفیت هوا و سرسبزی و ارامش دارن در حد تیم ملی
به شدت وابسته به فرهنگ و اقتصاد امریکا هستند و به نوعی حق دارن چون بیخ گوش شون تو کره شمالی نتیجه اعتماد به شوروی رو می بینن
بجز تو سئول تو مابقی شهرها توریست نمی بینی یا اگه هست مثل من سفرکاری داشته...کلا کشوری نیست که توریست ها دوس داشته باشن سفر کنن همیشه ...نهایت یکی دوبار کافیه
جزیره جیجو حکم کیش اونا روداره...جالبه بدونید رکورد بیشترین پرواز بین دو شهر تودنیارو سئول و جیجو دارن با ساعتی هشت پرواز
سمت غذاهاشون نرید بهتره....بوی ادویه های عجیب شون ادم رو اذیت می کنه
قیمت لوازم الکترونیک مثل گوشی حتی سامسونگ حداقل سی درصد بیشتر از ایرانه وبرعکس لوازم خانگی مثل یخچال خیلی ارزون
دوره سربازی بخاطر همسایه شمالی اجباریه
ماشین هاشون همونایی هستش که ارزوی ما ایرانیا شده مثل سوناتا و اپتیما و ....ولی خودشون میگن ناچاریم اینا رو سوار شیم وگرنه بنز و بی اماو دوس دارن
بچه کوچولوهاشون بشیار بسیار ساکت اند وتومراکز خرید ساعت ها با والدین شون همراهی می کنن....مقایسه کنید با بچه های سرتق ایرانی تو مراکز خرید
فرقی نمی کنه که جک براشون میگید یا یه خبر بد می دید ..در هر حالت میمیک چهره اشون بدون تغییره
تقریبا ماشین ژاپنی بندرت می بینید چون هنوز رگه های دشمنی از گذشته رو دارند هرچند خیلی کمرنگ تر شده طوری که جنوب ژاپن جزو مقاصد گردشگری شون شده یه جورایی
تعداد آیفون داران بیشتر از سامسونگ داران نباشه کمتر نیست
سلام
خیلی ممنونم
سلام خسته نباشید احساس کردم سفر اندونزی جذابتر بوده درسته؟
سلام، مرسی
به نظرم هر کشوری جذابیت های خاص خودشو داره، اما سفرم به اندونزی طولانی تری بود و جاهای بیشتری رو دیدم.