نوشته شده توسط نویسنده مهمان علی حمیدیان
سفر به سرزمینی که همیشه آرزویش را داشتم، مثل خیلی دیگر از هموطنانم.
بارها و بارها راههای سفر به مصر را بررسی کردم ولی هربار نتیجه بررسیهایم منفی بود. زمان گذشت تا اینکه در سال ۲۰۱۷، برای برگزاری یک کارگاه آموزشی به عنوان سخنران به رویدادی در مصر دعوت شدم. یکی از دوستان غیرایرانی ام، باعث آشنایی برگزارکنندگان با من شده بود. بعد از اولین ایمیل، بزرگترین سوالی که به ذهنم رسید: “حالا ویزا رو چیکار کنم؟!”
ویزای مصر
پس از یک هفته تماس پی در پی با دفتر حافظ منافع مصر در ایران و آژانسهای مسافرتی مختلف، موفق شدم با دفتر حافظ منافع مصر در ایران صحبت کنم. پاسخ این بود: “فعلا هیچ کارمند یا دیپلمات مصری در این دفتر حضور ندارد. ویزای توریستی تحت هیچ شرایطی برای دارندگان گذرنامه ایرانی صادر نمیشود و فقط ویزای تجاری با تاییدیه از شرکت مصری، وزارت امور خارجه و وزارت امنیت مصر امکانپذیر است”. توصیه آقایی که تلفنی با ایشان صحبت کردم این بود که با همراه داشتن دعوتنامه و تاییدیه (کلیرنس) از وزارت امور خارجه و وزارت امنیت مصر، از طریق سفارت مصر در آنکارا یا دوبی اقدام کنم.
شروع کردم به مکاتبه و تماس تلفنی با سفارت مصر در کشورهای همسایه (ترکیه، ارمنستان، آذربایجان، امارات، عمان و عراق). سفارت مصر در ارمنستان، آذربایجان و عمان گفتند که فقط به شهروندان همان کشور و یا افرادی که اقامت آن کشورها را داشته باشند، ویزا میدهند. سفارت مصر در عراق (بغداد و کنسولگری در اربیل) نه جواب تلفن را میدادند و نه ایمیلها را. سفارت مصر در امارات پاسخ درستی نداد و باتوجه به اینکه هزینه سفر به ترکیه کمتر از امارات بود، تنها گزینه باقیمانده سفارت مصر در آنکارا بود. پاسخ سفارت مصر در آنکارا این بود که پروسه ویزا با داشتن تاییدیه از مصر، حداقل ۴ هفته زمان میبرد و در تمام این مدت پاسپورت نزد سفارت باقی میماند. با توجه به اینکه سفرم به مصر ۱ هفته طول میکشید، نمیتوانستم ۴ هفته زودتر به ترکیه بروم و منتظر جواب ویزا بمانم (به علت محدودیت زمانی). ناامیدانه به برگزارکننده مصری ایمیل زدم و تمام شرایط را توضیح دادم. حدودا ۱ هفته از من زمان خواستند تا هماهنگیهای لازم را انجام دهند.
بعد از ۱۰ روز نامهای برایم ایمیل شد که از طرف وزارت امور خارجه مصر بود، و میتوانستم “ویزای در بدو ورود” در فرودگاه ورودم به مصر دریافت کنم. باور نکردنی بود! مجددا با دفتر حافظ منافع مصر در تهران و سفارت در آنکارا تماس گرفتم. دفتر حافظ منافع توصیه کردند که به این سفر نروم و گفتند در هر صورت دیپورت خواهم شد! اما سفارت آنکارا وضعیت ویزایم را چک کردند و گفتند ویزای شما تایید شده و در زمان ورود به مصر، استیکر ویزا صادر خواهد شد.
پرواز به مصر و ورود پر استرس به فرودگاه قاهره
رسیدم به مرحله بعد، رزرو پرواز. مسلما هیچ پرواز مستقیمی بین ایران و مصر برقرار نیست. گزینههای پرواز با یک توقف در ترکیه، امارات، کویت، قطر یا عمان، بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ دلار بود. با توجه به تجربههای قبلیم و اینکه ویزای مصر را در گذرنامه نداشتم و امکان اینکه کانتر ایرلاین در فرودگاه امام خمینی بخواهد صحت ویزا را از دفتر حافظ منافع در تهران چک کند وجود نداشت، تصمیم گرفتم پروازم را به جای مبدا از تهران، از استانبول بگیرم. جدای از اینکه پرواز از استانبول به مراتب ارزانتر از تهران بود، ایرلاین میتوانست صحت ویزا را از سفارت در آنکارا چک کند.
بالاخره پرواز از تهران به استانبول با قیمت حدودا ۱۵۰ هزار تومان با ایرلاین قشم ایر (قیمتها برای آبان ماه سال ۹۶ میباشد). ۴ ساعت توقف در فرودگاه آتاتورک، و سپس پرواز از استانبول به قاهره با ایرلاین ترکیش و برگشت از قاهره به استانبول با ایرلاین مصری با قیمت حدودا ۳۵۰ دلار. و در پایان پرواز از استانبول به تهران با قیمت حدودا ۷۵ دلار با ایرلاین اطلس گلوبال را خریدم.
روز پرواز فرا رسید، با توجه به اینکه ریسک دیپورت شدن وجود داشت، تصمیم گرفتم کل وسایل سفرم را در کوله پشتی قرار بدهم که در صورتی که از مصر دیپورت شدم، دردسر و نگرانی در مورد بار همراهم نداشته باشم. شنیده بودم که در صورت دیپورت شدن از مصر، چند ساعتی را در فرودگاه قاهره باید در اتاقی که حالت بازداشتگاه دارد، منتظر بمانم، لذا برای گذران زمان در همان مدت، چند کتاب با خودم بردم!
پرواز قشمایر با تاخیر ۱ ساعته از تهران پرواز کرد. با توجه به ترافیک فرود در استانبول، هواپیمای قشم ایر، حدودا ۲۰ دقیقه بر فراز استانبول دور زد تا اجازه فرود دریافت کند.
در سالن ترانزیت فرودگاه استانبول، به کانتر ترکیش مراجعه کردم و کارت پرواز استانبول-قاهره را دریافت کردم. بعد از دقایقی پیادهروی به گیت پرواز قاهره رسیدم. جز اولین مسافرهای گیت بودم و هر لحظه به استرسم اضافه میشد. مسلما هیچ مسافر ایرانی در جلوی گیت نبود. لحظات گذشت و زمان بردینگ فرا رسید. بیشتر افراد در صف مصری و اروپایی بودند و کارمند ایرلاین با یک لبخند، کارت پرواز را چک میکرد و با آرزوی پرواز خوش آنها را راهی میکرد. نوبت به من رسید، با تعجب به پاسپورت نگاه کرد و صفحات پاسپورت را ورق زد، پرسید که آیا گذرنامه دیگری دارم؟ یا کارت اقامت مصر؟ پاسخ به هر دو سوال منفی بود!! برگه ای که برایم ایمیل شده بود را نشان دادم، از من خواستند از صف خارج شوم تا با سرپرست دفتر هواپیمایی ترکیش هماهنگ کنند، از بین مکالمات تلفنی فقط دو کلمه ایران و ویزا را تشخیص میدادم. حدودا ۲۰ دقیقه گذشت و تمام مسافران صف وارد هواپیما شدند، به جز من. ابتدا یک مامور پلیس آمد و پاسپورت را با دستگاهی چک کرد. بعد یک خانم و آقا که ظاهرا سرپرست دفتر هواپیمایی ترکیش بودند، سوالات متعددی پرسیدند، مثل اینکه قبلا به مصر سفر کرده ام؟ آیا قبلا در ترکیه یا کشور دیگری دیپورت شدهام؟ گفتند که با سفارت مصر در آنکارا تماس گرفتهاند، اما کسی پاسخ تلفن نداده و من نمیتوانم با این پرواز به مصر بروم! تمام بدنم سرد شده بود. همزمان گیت در حال پیج کردن بود که آخرین دقایق برای پرواز قاهره هست. از طرفی در فرودگاه قاهره، تیم اجرایی منتظر من بودند و احتمالا اگر با پرواز بعدی (که صبح روز بعد بود) قرار بود بروم، دردسرهای ترانسفر و ورود را داشتم. با کارمند مربوطه صحبت کردم و توضیح دادم که این نامه از وزارت امور خارجه مصر هست، لیست تماسهایم با سفارت مصر در آنکارا را در موبایلم نشان دادم. لبخند رضایت سرپرست ترکیش نشان میداد که میتوانم سوار هواپیما شوم. از پاسپورتم عکس گرفتند و همینطور دعوتنامه و تاییدیه ویزا را برای کارمند ترکیش در فرودگاه قاهره فرستادند. برگهای به من دادند که در صورت دیپورت شدن از مصر، هیچ مسئولیتی بر عهده ایرلاین ترکیش نیست و هزینه پرواز برگشت بر عهده خودم خواهم بود. برگه را امضا کردم و به عنوان آخرین مسافر سوار بر ایرباس ترکیش، عازم سرزمین دستنیافتنی ام شدم. مدت پرواز حدودا ۲ ساعت و ۲۵ دقیقه بود. حدودا نیم ساعت قبل از فرود، کروی پرواز کارت اطلاعاتی را بین مسافران پخش کردند که باید در آن اطلاعات مسافر، اطلاعات محل اقامت در مصر، مدت اقامت و زمان خروج از مصر را یادداشت میکردیم. بعد از پر کردن فرم، در فرودگاه بینالمللی قاهره فرود آمدیم. در لحظه فرود، حدودا ساعت ۲ بامداد بود، تنها فکری که در ذهنم بود، این بود که آیا صبح قاهره را خواهم دید یا با پرواز بعدی به استانبول دیپورت خواهم شد!
وارد فرودگاه شدیم و درست چند قدم قبل از گیت ویزا، چند نفر از تیم برگزارکننده، با تابلویی که اسم رویداد روی آن نوشته شده بود، منتظر ما بودند. در پرواز ما، به غیر از من، ۲ نفر دیگر از روسیه و تاجیکستان برای این رویداد دعوت شده بودند. فارسی صحبت کردن با خانم تاجیک، آنهم در لحظاتی که به شدت نگران دیپورت شدن بودم، آرامم کرد. یکی از اعضای تیم اجرایی گذرنامه من و خانم تاجیک را گرفت. آقایی که از روسیه بودند، ویزای الکترونیک داشتند. ۱۰ دقیقه بعد یک افسر مصری برگشت و گذرنامه خانم تاجیک را داد، اما خبری از گذرنامه من نبود! حدودا ۱۰ دقیقه بعد همان افسر برگشت و گذرنامه من با ویزای ۱ ماهه مصر را به من تحویل داد. شیرینترین لحظه ممکن در یک فرودگاه خارجی را تجربه کردم، سریعا عکس ویزا را برای دوستم که لحظه به لحظه پیگیر ورود من به مصر بود فرستادم. از گیت گذرنامه عبور کردیم و عملا وارد مصر شدیم! باورنکردنی بود.
شهر قاهره و اهرام مصر
فرودگاه قاهره به مراتب بزرگتر از فرودگاه تهران بود و البته جو بسیار امنیتی داشت. این تعداد گیت بازرسی را در هیچ فرودگاهی ندیده بودم. بالاخره از فرودگاه خارج شدیم. با ترانسفر برگزارکننده به هتل محل اقامت رفتیم. با توجه به اینکه تدارکات اسکان ما در قاهره توسط برگزارکننده مصری انجام شده بود، اطلاعاتی در مورد قیمت هتل محل اقامتم ندارم. اما پیش از سفر بررسی اجمالی در مورد هتلهای قاهره داشتم.
اقامت در هتل/هاستل در قاهره نسبت به خیلی از مقاصد توریستی ارزانتر هست. هاستل از شبی ۳ یورو، هتل ۳ ستاره از شبی ۱۵ یورو و هتل ۵ ستاره از شبی ۵۰ یورو وجود دارد. بسیاری از هتلهای قاهره بدون داشتن کارت اعتباری قابل رزرو هستند.
با توجه به اینکه ۳ روز ابتدای سفر صرفا در هتل محل اسکان، برگزاری کارگاه آموزشی و جلسات گذشت، از توضیح این قسمت از سفر صرف نظر میکنم.
چهارمین روز، اولین روز گردش ما در قاهره بود، به روایتی میخواستیم چهره اصلی قاهره را ببینیم، نه آنچه که فقط در هتل و رویداد گذشته بود.
از سایت تریپ ادوایزر، ایمیل و شماره تماس چند آژانس تور شهری در قاهره را گرفتیم، قیمتها برای تور ۱ روزه قاهره از ۱۰۰ دلار شروع میشد. بعد از مشورت با پذیرش هتل و ۳ نفر از شرکتکنندگان که از ژاپن، روسیه و تاجیکستان بودند، تصمیم گرفتیم خودمان به تور شهری برویم. بعد از یک صبحانه مفصل در هتل، تصمیم گرفتیم اولین مکان بازدید، مجموعه اهرام قاهره یا اهرام جیزه (Giza Pyramids) باشد. فاصله این مجموعه از مرکز شهر قاهره حدودا ۲۰ کیلومتر هست که با تاکسی حدودا نیم ساعت زمان میبرد. دو اپلیکیشن اوبر و کریم (Careem) را برای تاکسی اینترنتی نصب کردیم. طبق توصیه پذیرش هتل، ابتدا مبدا و مقصد را وارد میکردیم، بعد از برآورد قیمت توسط اپلیکیشن، با همان نرخ از تاکسیهای عبوری استفاده میکردیم. هزینه اوبر معمولا کمتر از کریم بود، هزینه برای مسیر هتل تا مجموعه اهرام، حدودا ۱۵۰ پوند مصر شد. در زمان سفر (پاییز ۹۶) هر دلار آمریکا حدودا معادل ۱۷ پوند مصر بود. برای تبدیل کردن پول هم میتوان از بانکها و یا صرافیهای متعدد در سطح شهر و یا از دستگاههای خودپرداز تبدیل پول استفاده کرد. با استفاده از این دستگاهها که مشابه خودپردازهای خودمان هست، ارزهای رایج مثل یورو و دلار را میتوان به پوند مصر تبدیل کرد. امکان انتخاب نوع و تعداد اسکناسهای دریافتی هم وجود داشت.
بعد از تعیین نرخ توسط اپلیکیشن اوبر، یکی از تاکسیهای عبوری از جلوی هتل، ایستاد و با نرخ توافقی ۱۵۰ پوند به سمت اهرام حرکت کردیم. دو نکته برایم جلب توجه میکرد، یکی رانندگی مصریها که بسیار شبیه ایرانیها بود و یکی اینکه اکثر رانندگان در خودرویشان به تلاوت قرآن گوش میدادند. ترافیک قاهره بسیار شبیه تهران بود، خیابانهای پیچ در پیچ، و اختلاف طبقاتی شدید اولین تصاویر ما از قاهره بود. خودروهای روز با شیشههای دودی، و در کنار آن گاری با اسب و قاطر! ساختمانهای مدرن و به روز، در کنار خیل عظیم خانههای مخروبه و خاک گرفته، درست در مرکز قاهره.
بعد از حدودا ۴۰ دقیقه عبور از خیابانهای قاهره و همچنین عبور از روی رود نیل (که متاسفانه آب آن کثیف و کدر و گوشه و کنار رودخانه مملو از زباله و فاضلاب بود) به مجموعه اهرام رسیدیم. بلیط ورودی به مجموعه ۱۲۰ پوند مصری، و در صورت بازدید از هرم بزرگ و موزه داخل مجموعه بلیط حدودا ۵۰۰ پوند مصری بود. که ما بلیط دوم را تهیه کردیم. در صورت داشتن کارت دانشجویی بینالمللی (ISIC) میتوانید تخفیف ۵۰ درصدی بگیرید. از همان لحظه ورود، فروشندهها، لیدرها و عکاسهای محلی به سراغتان خواهند آمد، غالبا به کارتی که به لباسشان آویزان هست اشاره میکنند و تاکید میکنند که مورد تایید اداره گردشگری هستند و با مبلغ ناچیزی از شما عکسهای خلاقانه خواهند گرفت یا راهنمای شما خواهند بود. امکان اجاره کردن شتر و شترسواری هم مهیا بود. نکته جالب توجه اینکه، ظاهرا مصریها اهمیت زیادی به نگهداری از اهرام نمیکردند. برای مثال گروهی از دانشآموزان مصری برای بازدید در مجموعه حضور داشتند، که در کمال تعجب ما، از حصارها عبور میکردند و به بالای هرمها میرفتند، یا مثلا برخی از محلیها وقتی خسته میشدند، از حصارها عبور میکردند و روی هرمها استراحت میکردند.
بازدید از کل مجموعه حداقل ۴ ساعت زمان میبرد، با توجه به اینکه در داخل مجموعه خدمات و زیرساخت مناسبی وجود ندارد، آب آشامیدنی و میان وعده همراه خودتان داشته باشید. در صورتی که قصد خرید یادگاری و سوغات از دستفروشها را دارید، حتما تخفیف بگیرید چون در ابتدا قیمت ۲ الی ۳ برابر را به شما میگویند.
مقصد بعدی ما بازدید از یک فروشگاه صنایع دستی (به توصیه پذیرش هتل) و مسجد الرفاعی بود. مجددا با اوبر هزینه تاکسی از اهرام تا فروشگاه را محاسبه و بعد از یکی از تاکسیهای عبوری استفاده کردیم. فروشگاه صنایع دستی، مجموعه جالبی از صنایع دستی و سوغاتیهای مصر بود، در زمان بازدید ما، با توجه به نرخ برابری ریال ایران در برابر دلار، قیمتها برای خرید مناسب بود.
در داخل فروشگاه، فروشنده ابتدا سعی کرد ملیت ما را تشخیص دهد، ملیت دوست ژاپنی و روس را درست حدس زد، بعد از چند تلاش پی در پی، ملیت دوست تاجیک را هم تشخیص داد. نوبت به من رسید، از ترکیه تا آذربایجان، کشورهای عربی، و … حدس زد، وقتی گفتم ایرانی هستم، فروشنده خوشحال و خندان، گفت ایران و مصر، برادر.
بعد از فروشگاه، با یک تاکسی به مسجد الرفاعی که به آن مسجد سلطنتی قاهره هم گفته میشود رفتیم. این مسجد محل دفن ملک فاروق و ملک فواد و تعداد دیگری از اعضای خاندان سلطنتی مصر و همچنین محل دفن محمدرضا پهلوی میباشد. مسجد الرفاعی در کنار مسجد و مدرسه سلطان حسن در منطقه میدان القلعه قاهره و بخشی از حصار قدیمی قاهره میباشد. در مسیر رسیدن به مسجد، از یک بازار میوه محلی هم عبور کردیم که نحوه فروش موز توسط دستفروشان جالب بود.
بلیط ورودی به مسجد الرفاعی برای هر نفر ۵۰ پوند بود، که البته از من بلیط نگرفتند و گفتند ایرانیها میتوانند به رایگان از مجموعه بازدید کنند. به غیر از گروه ما، یک گروه بزرگ از توریستهای چینی هم وارد مسجد شدند.
معماری داخلی مسجد بسیار چشمنواز و حیرت برانگیز بود، غیر از گروه چینی، بقیه توریستها بی سر و صدا بازدید میکردند. از خادم مسجد در مورد مزار محمدرضا پهلوی پرسیدم، که با راهنمایی ایشان وارد یکی از سالنهای مسجد شدیم، بعد از عبور از درب بزرگ وارد مزار شدیم که با پوششی از سنگهای مرمر و تزئینات سلطنتی طراحی شده بود، دور مزار را حصار کشیده بودند و روی آن علامت دربار پهلوی و در کنار آن پرچم شیر و خورشید را قرار داده بودند. بعد از بازدید از قسمتهای مختلف، همراهان غیرمسلمانمان خواستند که نحوه وضو گرفتن و نماز خواندن مسلمانان را یاد بگیرند. خلاصه وارد وضوخانه مسجد شدیم و نحوه وضو گرفتن و بعد نماز خواندن را یادشان دادم. انصافا ترجمه کردن متن نماز به انگلیسی دشوار بود. ولی جالب بود که برخی از مفاهیم نماز با عبادات مسیحیان ارتدکس (به اذعان دوست روسمان) شبیه بود.
به گفته خادم مسجد، هرسال گروهی از اعضای خانواده پهلوی برای برگزاری مراسم به قاهره میآیند.
بعد از بازدید از این مسجد زیبا، ساعت حدودا ۴ بعد از ظهر شده بود. کم کم باید به فکر ناهار میبودیم، در کوچههای اطراف مسجد فقط فلافل و ساندویچهای خیابانی پیدا میشد که متاسفانه وضعیت بهداشتی مناسبی نداشتند و با توجه به مطالبی که قبلا خوانده بودیم و همچنین خبرهایی که از ابتلای توریستهای خارجی به بیمارهای مختلف در مصر شنیده بودیم، تصمیم گرفتیم تا رسیدن به یک رستوران مناسب، صبر کنیم. در گوگل مپ یک رستوران دریایی در فاصله حدودا ۲ کیلومتری از مسجد پیدا کردیم. باتوجه به نظرات گوگل مپ، با اطمینان خاطر به رستوران رفتیم. با توجه به حجیم بودن غذاها در مصر، ۲ غذای برای ۴ نفر سفارش دادیم که البته بازهم اضافه بود. یک ظرف میگو و یک ظرف نودل و گوشت سفارش دادیم. طعم و کیفیت غذاها عالی بود. به جرات، خوشطعمترین غذاها را در یک کشور خارجی، در مصر تجربه کردم و مطمئن هستم اگر روزی شرایط سفر به مصر برای ایرانیان مهیا شود، انتخاب اول گردشگران ایرانی، مصر خواهد بود.
آشپزهای مصری، بسیار متبحر هستند و طعم و عطر غذاها بسیار شبیه غذاهای ایرانی هست و مطمئنا هیچ ایرانی، در مصر با مشکل غذا روبرو نخواهد شد. بعد از ۱ روز پیاده روی، تصمیم گرفتیم با تاکسی به هتل برگردیم و موزه مصر را فردا بازدید کنیم. پس از رسیدن به هتل و استراحت، برای شام به یکی از رستورانهای قاهره به پیشنهاد پذیرش هتل رفتیم.
پس از صرف شام در مورد برنامه روزهای بعد صحبت میکردیم، نتیجه صحبتهایمان این شد که بازدید از موزه مصر را به روز آخر موکول کنیم و ۲ روز دیگر را به یکی از شهرهای دیگر مصر برویم. باید بین شرم الشیخ، آسوان، الغردقه، اسکندریه و الاقصر یکی را انتخاب میکردیم. پروازها را برای فردا چک کردیم، که یا پروازها پر بودند و یا فقط بیزینس کلاس جا داشت. با مشورتهای متعدد با سایر مسافران هتل، تیم برگزارکننده و پذیرش هتل انتخاب ما شرمالشیخ شد. چون میتوانستیم در مسیرمان خلیج سوئز را هم ببینیم.
شرم الشیخ در ساحل دریای سرخ
ساعت حدودا ۱۰ شب بود و ما برای ساعت ۳ بامداد بلیط اتوبوس از شرکت Go Bus یا با تلفظ عربی جو باس، تهیه کردیم. برای ۲ شب هتل ۵ ستاره Barron Resort (۷۵ یورو برای هرشب در اتاق سینگل و پکیج All Inclusive) رزرو کردیم. محل حرکت اتوبوس در قاهره از ایستگاه شرکت در میدان التحریر بود، میدانی که زمانی نماد مبارزات مردم مصر علیه دیکتاتوری حسنی مبارک بود. هزینه بلیط اتوبوس برای مسیر ۶ ساعته قاهره تا شرم الشیخ حدودا ۳۵۰ پوند مصری شد. با توجه به کلاس اتوبوس، هزینه بلیط از ۲۰۰ تا ۵۰۰ پوند متفاوت بود. درجه اتوبوس ما Elite Plus بود و طبیعتا انتظار ما یک اتوبوس در حد اتوبوسهای VIP ایران بود، اما اتوبوس ما مشابه اتوبوسهای ولوی قدیمی که در خط قم-جمکران کار میکنند، بود. صندلیها به شدت سخت و فاصلهشان کم بود. در طی مسیر اتوبوس ۴ ایست بازرسی پلیس را رد کرد. در هر ایست بازرسی، پاسپورتها جمع میشد و مجددا به مسافرها برگشت داده میشد، البته به جز پاسپورت من! در هر ایست بازرسی من باید پیاده میشدم و به سوالهای افسر مربوطه جواب میدادم، سوالاتی مثل اینکه چرا به مصر آمدی؟ چه کسی به تو گفت که به مصر بیایی؟ چند روز در مصر هستی؟ البته گاهی هم سوالها رنگ و بوی سیاسی و اعتقادی پیدا میکرد (با توجه به حمایتهای گسترده عربستان و دولتهای حاشیه خلیج فارس از دولت فعلی مصر، این سوالات بعید نبود!). مثلا چندین بار در مورد رابطه شیعه و سنی در ایران از من سوال شد و خیلی سوالات دیگر. بالاخره به گیت پلیس شرمالشیخ رسیدیم. در سال ۲۰۱۵ یک انفجار تروریستی در هواپیمای روسی که از شرمالشیخ عازم سنتپترزبورگ بود، رخ داد و متاسفانه تمام ۲۲۴ مسافر و کروی پرواز کشته شدند. بعد از وقوع این حادثه کلیه پروازهای مستقیم از روسیه، انگلستان و اتحادیه اروپا به مقصد شرمالشیخ متوقف شد. روسها و انگلیسیها بزرگترین گروه گردشگران شرمالشیخ را تشکیل میدادند که بعد از این واقعه تروریستی، شمار آنها کاهش یافته است. البته به جز روسیه و انگلستان، سایر کشورهای اروپایی با توقفی ۱ ساله، پروازهای خود به این شهر ساحلی را ادامه دادند. داعش مسئولیت این عملیات تروریستی را برعهده گرفته است.
در آخرین ایست بازرسی، حتی شهروندان مصری هم بازجویی میشدند. بعد از وقوع حادثه تروریستی، تنها شهروندان مصری که رزرو هتل در شرمالشیخ داشته باشند یا دعوتنامه از اقوام ساکن شرمالشیخ داشته باشند، میتوانند وارد شهر شوند. ورودیهای شرم الشیخ به شدت امنیتی و کنترل شده بود. روبروی دفتر شرکت در شرم الشیخ پیاده شدیم. فضای کلی شهر، شبیه به شهرهای ساحلی ترکیه ولی با تم عربی بود.
یکی از بلوارهای اصلی شهر به سمت هتل ما، بلوار شیخ زاید (حاکم امارات) نام داشت و در تمام بلوار پرچمهای امارات نصب شده بود (یکی دیگر از نشانههای حمایتهای عظیم امارات از مصر).
با یک تاکسی به سمت هتل حرکت کردیم. آفتاب گرم دریای سرخ، گل های کاغذی صورتی، آبی خوشرنگ دریا، تمام ذهنیت ما از ترافیک و شلوغی مصر را پاک کرد. انگار اینجا روی دوم مصر بود. کارکنان هتل خیلی سریع فرآیند پذیرش را انجام دادند، بعد از گذاشتن وسایل در اتاق، برای صرف صبحانه به رستوران هتل رفتیم. تنوع، طعم و رنگ غذاها بهتر از هتل ریزورتهای ترکیه بود.
امروز را به استراحت، شنا، آفتاب گرفتن و بازدید از بخشهای مختلف هتل اختصاص دادیم. مثل سایر هتلهای All Inclusive، از تمام خدمات هتل در طول روز میتوانستیم استفاده کنیم. در هر ساعت در یکی از رستورانها یا کافههای هتل غذا و نوشیدنی سرو میشد.
بعد از چند ساعت شنا و لذت بردن از دریای زیبای سرخ، برای ناهار به رستوران هتل رفتیم. و باز غذاهای مصری. غذاها به قدری خوش طعم بودند که من فقط به سوپ و پیش غذا اکتفا کردم!
بعد از ۶ ساعت اتوبوس سواری و نصف روز شنا، تصمیم گرفتیم بعد از ظهر را کامل استراحت کنیم و شب به یکی از رستورانهای هتل برویم. بعد از استراحت و استحمام برای شام به یکی از رستورانهای زیبای هتل رفتیم.
فردا روز آخر حضور ما در شرمالشیخ بود، بعد از شنای صبحگاهی و صرف صبحانه، برای بازدید از مسجد صحابه و بازار قدیمی شرمالشیخ عازم مرکز شهر شدیم.
مسجد صحابه و بازار قدیمی شرم الشیخ (که البته فقط اسما قدیمی هست، بیشتر شبیه سوقهای دبی بود) تنها جاذبههای تاریخی (البته نه چندان قدیمی) این شهر هستند.
درب ورودی مسجد بسته بود و ما به بازدید از محوطه بیرونی مسجد بسنده کردیم. از فروشگاههای بازار قدیمی هم مقداری خرما و ادویه جات مصری خریدیم.
مجددا به هتل برگشتیم و بعد از ناهار از هتل زیبایمان چک اوت کردیم. پذیرش هتل اجازه داد که تا زمان حرکت اتوبوس مان به قاهره در هتل بمانیم و از رستورانها و کافههای هتل استفاده کنیم. بلیط برگشت ما به قاهره برای ساعت ۱۱ شب بود. از زمان باقی مانده برای استفاده از ساحل و امکانات هتل استفاده کردیم. ساعت ۱۰ شب با تاکسی هتل به سمت دفتر شرکت جو باس حرکت کردیم. باز ما و باز رانندههای مصری که تمام مدت شب در داخل اتوبوس سیگار میکشیدند. با توقفهای مختلف در شهرهای طول مسیر، بعد از ۱۰ ساعت، ۹ صبح به میدان التحریر قاهره رسیدیم. ساعت پرواز من به استانبول ۱۲ ظهر بود، بنابراین از گروه خداحافظی کردم و با تاکسی به فرودگاه قاهره رفتم. همانطور که قبلا گفتم فرودگاه قاهره جو بسیار امنیتی داشت. اگر اشتباه نکنم تا لحظه سوار شدن به هواپیما ۵ گیت بازرسی وجود داشت و حتی بعد از کانتر آخر، یک گیت دیگر بازرسی بدنی کامل انجام میداد. تمامی این تشریفات امنیتی به دلیل حادثه تروریستی سال ۲۰۱۵ هست. بالاخره سوار بر ایرباس مدرن خطوط هوایی مصر عازم استانبول شدم. بر خلاف تصورم ایرلاین خوبی بود، پرواز مطمئن و به موقع با مهمانداران خوش برخورد و البته پذیرایی مناسب.
بعد از توقفی چندساعته در فرودگاه استانبول، با پرواز اطلس گلوبال عازم تهران شدم. نکته جالب توجه اینکه در بسیاری از سفرهای بعدی، وجود ویزای مصر در پاسپورت باعث سوال پرسیدن افسر گذرنامه ایران میشود و بارها به این سوال پاسخ دادهام که چگونه به مصر سفر کردهام.
هزینههای سفر مصر
ویزا
باتوجه به نوع ویزای من، در فرودگاه قاهره هزینهای بابت ویزا از من دریافت نشد. هزینه ویزا توسط برگزار کننده مصری پرداخت شده بود و اطلاعی از هزینه ویزا ندارم.
پرواز و حمل و نقل داخلی
۳۷۵ دلار امریکا + ۱۵۰ هزار تومان + ۷۵۰ پوند مصری بلیط اتوبوس رفت و برگشت قاهره-شرمالشیخ + حدودا ۳۰۰ پوند مصری هزینه تاکسی در قاهره و شرمالشیخ
اقامت
با توجه به اینکه برگزارکننده مصری هزینه اسکان در قاهره را پرداخت کرده بود، من فقط ۱۵۰ یورو بابت ۲ شب اقامت در شرمالشیخ پرداخت کردم.
غذا و خرید
به جز ۱ وعده شام و ۱ وعده ناهار در قاهره، سایر وعدههای غذایی از طرف برگزارکنندگان پرداخت شده بود. مجموع هزینه خوراک ما در قاهره و ۱ شب شام در رستوران هتل، کمتر از ۱۰۰۰ پوند مصری (حدودا ۵۸ دلار برای ۳ وعده غذایی). البته هر ۳ وعده ما در ۳ رستوران توریستی و تقریبا گرانقیمت بود، و مسلما هزینه غذا در رستورانهای محلی و اقتصادی، ارزانتر هست. مجموع خرید من در مصر، به چند قطعه صنایع دستی، جاسوئیچی و مگنت و مقداری خرما و ادویه محدود بود. مجموع پرداختی من برای کل خریدها حدودا ۱۵۰۰ پوند مصری بود. همچنین مبلغ ۵۰۰ پوند مصری برای ورودی اهرام پرداخت کردیم.
مجموع هزینهها با توجه به نرخ برابری دلار و یورو در برابر پوند مصری حدودا ۸۰۰ دلار شد.
یک نکته که در متن فراموش کردم قید کنم این هست که در بهار سال ۹۲، با توجه به بهبود روابط ایران و مصر در آن برهه زمانی، و همچنین سفر محمد مرسی برای اجلاس جنبش عدم تعهد به ایران، چند گروه تور ایرانی برای بازدید از شهرهای مختلف وارد مصر شدند که این اتفاق در ۴۰ سال گذشته بینظیر بود.
تاریخ سفر: پاییز ۱۳۹۶
علی حمیدیان نویسنده مهمان
۳۴دیدگاه
من ترجیحم برای سفر به مصر همه ی گوشه های کشور هست؛ از مرز سودان تا مرز لیبی😎
خیلی ممنونم، نمی دونستم سفر به مصر اینقدر سخته
واقعا بی نظیر بود
من خیلی دوست دارم به مصر برم
سلام. سفر نامه ی خوبی بود. ولی اگر به شهر اقصر می رفتین و از شهر باستانی تبس، محل فرمانروایی آمنحوتپ چهارم( همون کسی که یوسف نبی وزیرش بوده) هم بازدید می کردین، خیلی عالی می شد. در کل جالب بود. ممنون.
سلام آقای حمیدیان واقعا لذت بردم و خودم حداقل برای مدت کوتاه دقیقه ای هم که شده باشه در مصر تصور کردم بازم خیلی ممنون در باره سفرنوشتتون
سلام .
کشور مصر کشور باستانی ولی فقیری هست با این حال با وجود شرایط سفارت منحوس مصر ؛ مصر آخرین و آخرین مقصد برای سفر من هم نمی شود .
با این حال ممنون عالی بود
با سلام ایا دعوتنامه و تاییدیه (کلیرنس) از وزارت امور خارجه و وزارت امنیت مصر، را همون شرکت دعوت کننده برای شما گرفته بود؟؟
جناب اقای دکتر حمیدیان
با عرض سلام من بزودی عازم مصر هستم. چند تا سوال مهم ازتون داشتم. چطور میتونم باهاتون ارتباط بگیرم در LinkedIn هم براتون پیام گذاشتم
سلام وقتتون بخیر میتونین منو هم راهنمایی کنید چطور رفتین مصر؟
خیلی جالب و مفید بود . سپاس از نویسنده محترم
سلام
ببخشن ایا ویزای تحصیلی از طرف مصر صادر می شه
خیلی خوش بحالت
من آرزومه یه روز برم مصر
خیلی قشنگ از سفرت نوشته بودی
مو به موشو خوندم
انگار خودم اونجا بودم
دمت گرم
بسیار بسیار عالی
مارو هم یه سفر ذهنی به مصر بردی
به امید معتبر شدن پاسپورت ایرانی
البته همین که راحت نمیشه رفت خودش یه نوع هیجانه و باعث خاص شدن این نوع سفرهاست
سلام من بخاطر دورگه بودنم الان نزدیک ده ساله به مصر میروم البته شاید باورتون نشه هرماه به اونجا میرم اگه به اسوان رفته بودید خیلی خیلی بهتر بود
سلام و عرض خسته نباشید
من میخوام دو سه سال دیگه برای تحصیل حوزوی برم مصر در دانشگاه الازهر و من اهل سنت هستم میخواستم بپرسم شرایطش چطوریه
سلام بر شما. وقتی از رانندههای تاکسی و قرآن گوش دادنشان گفتید، آرزو میکردم جای شما باشم. بهویژه اینکه شیفتهی امکلثوم هستم و در بازخوانیِ آثارش سالهاست میکوشم و به قاریان و نوابغ موسیقاییِ مصری هم آشنایی زیادی دارم و اندکی هم زبان عربی با لهجهی مصری میدانم. اگر جای شما بودم بیشتر دوست میداشتم با مردمش و اهالی هنر و فرهنگشان تعامل کنم. دیدن مسجد الحسین و و مسجد فاضلباشا را هم در برنامهام قرار میدادم. چون در این دو مسجد نوابغ بزرگی همچون مصطفی اسماعیل و شیخ محمد رفعت سالهای زیادی به تلاوت قرآن پرداختند و برای من جای خاصی تلقی میشود. در کل خیلی لذت بردم و اطلاعات جدیدی به بنده دادید و امیدوارم همیشه بهسلامت در سفر باشید و برایمان بنویسید.
یکی از آرزوهای من سفر به مصره....
سلام جناب حمیدیان
سفرنامه جذاب وخواندنی به امید سفر به دور دنیا
جناب خانی ممنون بخاطر سایت خوبتون
خوش بحالتون که تونستین به مصر سفر کنین👏👏👏👏
من دو سال پيش دو هفته مصر بودم و شهر اسكندريه رو هم بشدت پيشنهاد ميكنم البته من با پاس ايرانى نرفتم ، ممنون از شما دوست عزيز كه از سفرتون نوشتيد
سلام
ممنون از سفرنامه ، بي نهايت لذت بردم، مدتهاست كه با استرس و مشتاقانه تمام امكان هاي سفر به مصر رو بررسي مي كنم، من يه دوست مصري دارم كه مي تونه براي من دعوتنامه بفرسته به نظرت شما شانسي براي گرفتن ويزا دارم؟ ممنون مي شم راهنمايي كنيد كه اين ارزوي ديرينه تحقق پيدا كنه
سلام
خیلی ممنون از شما بابت مطالعه سفرنامه
ویزای توریستی/بازدید برای دارندگان گذرنامه ایرانی صادر نمی شود. فقط ویزای تجاری با داشتن دعوتنامه و تاییدیه از مصر. از یکی از دوستان ایرانیم شنیدم که دوستشان در مصر که دعوتنامه برایشان فرستاده بود توسط پلیس بازجویی شده بود که چرا برای یک ایرانی دعوتنامه فرستاده.
واللا اینجوری که همه هزینه های شما پرداخت شد ما بیشتر راجع به کار شما و طرف مصری تون کنجکاو شدیم.
درود
تنها هزینه هایی که دعوت کننده مصری پرداخت کرده بود، هزینه ویزا، 4 شب اقامت و غذا و ترانسفر از فرودگاه به هتل بود و خودم حدودا 800 دلار پرداخت کردم. من یک کارگاه آموزشی برگزار کردم و دعوت کننده یکی از معتبرترین دانشگاههای مصر بود.