امروز جمعه بود و جلال چند تا جلسه توی دانشگاه کپنهاگ داشت، آزیتا هم کلاس زبان دانمارکی داشت، منم تنبلی کردم و تا تونستم استراحت کردم. عصر با بچه ها رفتیم بیرون تا بقیه قسمت های کپنهاگ رو ببینیم.
وسط شهر قدیم کپنهاگ یک برج دوار Rundetaarn هست که برای ستاره شناسی و نجوم ازش استفاده میشده. بلیطش ۲۵ کرون هست و از اون بالا میشه شهر قدیم کپنهاگ رو خوب دید. اگر اقامتتون در کپنهاگ بیش از یک روز هست دیدن این برج دوار و بالا رفتن ازش رو توصیه می کنم.
البته ساختمان های کپنهاگ زیاد هم قدیمی نیستند. دو تا آتش سوزی در قرن ۱۸ و حمله انگلستان در اوایل قرن ۱۹ همه چی رو ویران کرده و شکل کنونی مرکز شهر ۲۰۰ سال قدمت داره.
کاخ رزنبرگ Rosenborg Castle و باغ های اطرافش خیلی زیبا بود.کاخ روزنبرگ بخشی از گنج فرهنگی دانمارک را در خود جای داده.
این قلعه توسط کریستین چهارم بعنوان یک کاخ تفریحی ساخته شد. در زیرزمین این کاخ جواهر سلطنتی دانمارک نگهداری می شه. خانواده سلطنتی تا سال ۱۷۲۰ در کاخ روزنبرگ سکونت داشت و از سال ۱۸۳۸ به بعد این کاخ به موزه تبدیل شده.
اطراف قصر رزنبرگ دریاچه ای هست که با عمق بیست الی سی سانتیمتریش، ماهی های بسیار بزرگی داره.
یک باغ رز Rosenhaven داره که من خیلی دوسش داشتم. قدم زدن توی اون باغ رز خصوصا برای زوج ها میتونه خیلی رمانتیک باشه.
یک سمت دیگه کاخ هم باغ های سلطنتی هست که درختهاش به شکل جالب و منظمی هرس شده بودند.
ما عصر اونجا بودیم و امکان ورود به خود کاخ نبود ولی باغ سلطنتی و باغ رز همیشه برای عموم باز هست و هیچ بلیطی نداره.
با بچه ها برای شام رفتیم غذای خیابانی بخوریم. کپنهاگ سالن بزرگی به اسم پاپیرون Papiroen کنار آب داره که اونجا غذای تمام کشورها رو میشه پیدا کرد. یکجورایی غذای خیابانی کپنهاگ هست. انتخاب من یک مدل غذای برزیلی بود.
اگر قصد کمی هیجان دارید رفتن به محله کریستیانیا Freetown Christiania در کپنهاگ گزینه خوبیه.
مواد مخدر در دانمارک کاملا ممنوع و جرمه. ولی توی این محله کوچک که زمانی همه هیپی بودند، مواد مخدر سبک خرید و فروش و مصرف میشه.
پلیس وارد این محله نمیشه و موقع ورود به اونجا باید مراقب بود، اگر اتفاقی اونجا بیافته توسط اهالی اونجا حل و فصل میشه نه پلیس.
عکسبرداری هم ممنوعه و ممکنه حسابی براتون دردسر درست کنه. یک ساعتی که توی کریستیانیا گشت زدیدم انگار ازدانمارک خارج شده بودیم.
جلال یک بار اومده بود اینجا و آزیتا هم مثل من دفعه اولش بود. یکی از قوانین این محله اینه که کسی حق دویدن نداره. دویدن حس نا امنی رو به ساکنان این منطقه که اکثرشون خلافکارن میده و باهاتون برخورد میشه.
کپنهاگ یک موزه رکوردهای گینس داره که به نظر جالب بود ولی فرصتش رو نداشتم برم داخل. جاهای دیگری در کپنهاگ که فرصت نشد ببینم: باغ وحش، آکواریوم کروی، شهربازی تیوولی،باغ گیاهشناسی، موزه ملی و چندین کاخ کوچک و بزرگ دیگه در شهر.
چیزی که خیلی در روز اول و دوم توجهم رو کرد استفاده بسیار بالای مردم ازدوچرخه و انواع متنوع دوچرخه ها بود. شاید این در شاد بودنشون تاثیر زیادی داره. تمام قطارهای داخل شهری هم محلی برای دوچرخه داشتند. پارکینگ دوچرخه هم که همه جا بود.
تاریخ سفر: تابستان ۱۳۹۶
احمد خانی عاشق سفر و دیدن سرزمین های متفاوت
۱۱دیدگاه
خیلی دلگیره وقتی یه کشور زیبا به راحتی ویزا نمیده...مگه ما میخوایم کشورشونو بخوریم 😢کاش یه روزی زندگی برای همه مردم دنیا فرا مرز بشه
سلام و ارادت - من سال 1388 سفری کاری به دانمارک داشتم که یکی از بهترین سفرهای عمرم بود . شما شانس سفر به پارک تیوولی و قلعه هاملت رو نداشتین ولی من موفق شدم که برم و ببینم . اگر بخواین می تونم عکسهاش رو براتون بفرستم .
سلام و سپاس مهدی جان 🌷
خیلی عالی بود
امیدوارم هرجا که هستید آباد و برقرار باشید
درود بر احمد عزیز
کپنهاگ و حتی کریستینا همیشه برامون یادآور خاطرات خوبه. امیدواریم ادامه سفرت هم زیبا و دلچسب باشه.
شادباشی
سلام بر شیما و علی عزیز
من هم خیلی دوسش داشتم. کپنهاگ زیباتر از اونی بود که انتظارش رو داشتم.
امیدوارم سفرهای سه نفرتون رو شروع کنید 👌👌👌
میشه بپرسم ویزا کارت رو چگونه تهیه کردید؟آیا با اسم خودتون می باشد؟
سلام محمدجان
من ویزا کارت رو زمانی که استرالیا بودم گرفتم، توی سفرنامه استرالیا نوشتم. بله به اسم خودم هست.
خیلی زیبا بود لذت بردم.کاش با جزئیات بیشتر توضیح بدین مثلا از فرهنگشون بیشتر بگین و ...
عااالی بود.همیشه به سفر باشید
سلام حسین جان
ممنون از پیشنهادت، سعی می کنم
من در دانمارك زندگي كردم،
سفر نامه خوبي تهيه كرديد و كليه خوبي هاي دانمارك رو نوشتيد.
دقيقا دانمارك همينه.
نه چيزي بيشتر و نه چيزي كمتر.
اما خوب اگر زندگي ميكرديد، مسائل مخفي اين كشور براتون آشكار ميشد.
ممنون از همه انرژي و وقتي كه براي نوشتن سفر نامه تون گذاشتيد