روز دهم سفر استرالیا مقصدمون شهر گولد کوست (Gold Coast) یا ساحل طلایی بود. منطقه گلد كوست ۵۷ کیلومتر در امتداد ساحل گسترده شده و سالانه ۱۱ میلیون توریست به خودش جذب میکنه و به لاس وگاس استرالیا هم معروفه. بعضی توریست ها به راحتی دو هفته یا بیشتر اینجا می مونند ولی ما بعد از چند دقیقه فهمیدیم دوستش نداریم. این منطقه خیلی خیلی توریستیه و بیشتر به درد كسانی میخوره كه پارتى دوست دارند. در کل سفرم به استرالیا، چند ساعتی بیشتر تلویزیون ندیدم و با همون مدت کم متوجه شدم گولد کوست مرکز خلاف و جرم و مواد مخدر در استرالیاست.
مسیرمون رو به سمت شمال و شهر بریزبن (Brisbane) یا بریسبن یا بریزبین ادامه دادیم. توی مسیر به منطقه جالبی به اسم منطقه بهشتی یا پارادایز پوینت (Paradise Point) رسیدیم. تعدادی جزیره مصنوعی که خانه های بسیار بسیار لوکسی در اون ساخته بودند. یک ساعتی در بین خانه های زیبا و جزایر به گشت و گذار پرداختیم.
قبل از اینكه به بریزبن بریسم یك استخر پیدا كردیم كه اجازه استفاده كردن از دوش هاى آب گرم رو به قیمت ۳ دلار میداد. همون اطراف یك كتابخانه هم بود كه یك ساعت براى واى فاى مجانى و شارژ لپ تاپ ازش استفاده كردیم. كتابخانه هاى استرالیا جاى خوبى براى این كار هستند.
عصر بود که به شهر بریزبن رسیدیم که سومین شهر پر جمعیت استرالیا و مرکز ایالت کوئینزلند (Queensland) هست. قصد رانندگى توى شهر و دردسر ترافیک رو نداشتیم ضمن اینكه حمل و نقل عمومى این شهر هم بعد از اسلو و لندن گرونترین در دنیاست! ترافیک عصرگاهی شهر رو به جون خریدیم و برای اینكه یك كم از شهر رو دیده باشیم رفتیم روی كوه كوت (Mount Coot-tha) در ده كیلومترى بریزبن تا حداقل منظره كلى از شهر ببینیم.
شب شده بود که بعد از خرید چندین کیلو میوه و سبزیجات از یک مرکز توزیع میوه، از شهر خارج شدیم.
در یک پارکینگ بین راهی در نزدیکی شهر سان شاین کوست (Sunshine coast) برای خواب توقف کردیم. حدود ۴۰ تا ماشین و کمپرون دیگه هم اونجا بودند و کلا پاتوق بک پکرها بود. چند تا جوان انگلیسی که بیش از حد نوشیده بودند شروع به عربده کشی کردند که با حضور بسیار سریع پلیس همه چی آروم شد. توی اون پارکینگ یک پسر اهل ملبورن که با ماشینش تنهایی سفر می کرد رو دیدم و توصیه هاش برای سفر بسیار بسیار مفید بود و تا آخر استرالیا اگر برای دیدن جایی تردید داشتم به چند خطی که از توصیه های پسر ملبورنی نوشته بودم مراجعه می کردم تا ببینم با اون همخوانی داره یا نه 🙂 پسر ملبورنی یک برگه هم توی ماشین داشت، هر وقت پلیس بهش ایراد میگرفت که اینجا نمیتونی بخوابی فورا جواب میداد من خیلی رانندگی کردم و بسیار خسته هستم، اگر تو زیر این برگه رو امضا میکنی که در صورت تصادف مسوولیتش با پلیس هست من به رانندگی ادامه میدم! البته من این کار رو به هیچ وجه توصیه نمیکنم، ملبورنی در کشور خودش اینجوری با پلیس بحث میکرد.
روز دهم حدود ۲۲۰ کیلومتر رانندگی کردیم.
تاریخ سفر: پاییز ۱۳۹۵
احمد خانی عاشق سفر و دیدن سرزمین های متفاوت
بدون دیدگاه