در ادامه سفرم در بالکان و بعد از دیدن کشورهای اسلوونی، کرواسی، بوسنی و هرزگوین و مونته نگرو به کشور مرموز و ناشناخته آلبانی رسیدم. قبل از سفر انتظار نداشتم این کشور شهرهای زیبایی مثل برات و جیروکاستر و همینطور سایت های تاریخی مثل بوترینت داشته باشه. البته پایتختش کمی ناامیدم کرد ولی در پایان از سفرم خیلی راضی بودم. سفرنامه آلبانی مجموعه ای از گزارش های روزانه ای هست که در طول سفر نوشتم و بعد از سفر راهنمای سفر، ویزا و مجموعه عکس ها به اون اضافه شد.
مختصری در مورد آلبانی
از دوران نوسنگی در منطقه کنونی آلبانی در منطقه بالکان سکونت وجود داشته و این منطقه طی هزاران سال بین قدرت های بزرگ یعنی یونانی ها، مقدونی ها، رومی ها و عثمانی ها دست به دست میشده. ساکنان این منطقه یعنی ایلیری ها همیشه در حال جنگ برای استقلالشون بودند. نهایتا در سال ۱۹۱۳ و با ضعف امپراطوری عثمانی، کشور مستقل آلبانی به رسمیت شناخته شد. پس از پایان جنگ جهانی دوم آلبانی استقلال خودش رو حفظ کرد و تبدیل به یک کشور کمونیستی شد. نهایتا در سال ۱۹۹۰ و پس فروپاشی شوروی، دولت کمونیستی آلبانی به رهبری انور خوجه هم سقوط کرد و اسم کشور به جمهوری آلبانی تغییر پیدا کرد.
کشور کنونی آلبانی با مساحت ۲۹ هزار کیلومتر مربع، کمی از خراسان شمالی بزرگتره. کشورهای مونته نگرو، کوزوو، مقدونیه و یونان همسایه هاش رو تشکیل می دهند. حدود ۷۰ درصد آلبانی کوهستانی هست و فقط ۲۵ درصد کشور برای کشاورزی مناسبه اما با این وجود نیمی از مردم کشاورز هستند. آلبانی ۳۶۰ کیلومتر هم خط ساحلی در دریای آدریاتیک دریای آیونیان داره. فاصله دریایی آلبانی و ایتالیا زیاد نیست.
حدود ۶۰ درصد مردم آلبانی مسلمان هستند و تقریبا همه به زبان آلبانیایی صحبت می کنند که یک شاخه مستقل از زبان های هند و اروپایی هست. آلبانی نزدیک سه میلیون نفر جمعیت داره ولی تعداد بیشتر آلبانیایی خارج از مرزهای اون زندگی می کنند که از این نظر به لبنان شباهت داره. آلبانی که زمانی قبله کمونیست های دنیا بود الان به عضویت ناتو در اومده ولی هنوز موفق نشده عضو اتحادیه اروپا بشه. واحد پول آلبانی لِک (Lek) هست و زمان سفر من ۱ یورو معادل ۱۳۱ لِک میشد. موقع سفر به آلبانی بهتره یورو ببرید چون هم تبدیلش راحت تره هم خیلی از مغازه ها یورو هم قبول می کنند. البته که تبدیل کردن به لک همیشه بهتره.
مسیر سفر من در آلبانی رو میتونید در نقشه زیر ببینید:
بهترین زمان سفر به آلبانی
مناسبترین زمان سفر به آلبانی اواخر اسفند تا اوایل خرداد و از اواسط شهریور تا اوایل آبان هست. در این ماه ها هوا هم برای شهرگردی مناسبه هم برای لذت بردن از ساحل. تابستان فصل پر مسافر آلبانی هست و ساحل ها بسیار شلوغه، هوا هم گرم و بسیار شرجی میشه.
پرواز از ایران به آلبانی
از ایران به آلبانی پرواز مستقیمی وجود نداره و باید از پروازهایی با یک توقف استفاده کرد. مناسبترین پروازها رو پگاسوس با یک توقف در استانبول داره و قیمت پرواز رفت و برگشت تهران به تیرانا از ۳۵۰ دلار شروع میشه. میتونید با مطالعه راهنمای خرید بلیط ارزان خودتون پروازهای مناسب برای تاریخ مورد نظرتون رو پیدا کنید.
ویزای آلبانی
ما ایرانی ها باید قبل از سفر به آلبانی ویزای آلبانی رو با مراجعه به یکی از سفارت هاش تهیه کنیم. متاسفانه آلبانی در ایران سفارت نداره و برای دریافت ویزا باید به ترکیه یا امارات سفر کنیم. سفارت آلبانی برای دادن ویزا به ایرانی ها سخت گیر هست و داشتن دعوتنامه علاوه بر سایر مدارک معمول ویزا، الزامی هست.
با اینستاگرام در سفرها همراه من باشید. @safarnevesht
آلبانی جز محدوده شینگن نیست ولی دارندگان پاسپورت ایرنی در صورتیکه ویزای شینگن چندبار ورود معتبر داشته باشند و یک بار هم ازش استفاده کرده باشند، میتونند ۹۰ روز بدون ویزا وارد آلبانی بشند. من هم از همین قانون استفاده کردم. دارندگان ویزای چندبار ورود معتبر انگلستان و یا امریکا که حداقل یکبار از اون استفاده کرده باشند هم میتونند بدون ویزا ۹۰ روز به آلبانی سفر کنند.
تیرانا پایتختی با اسمی دخترانه و زمختی تهران
اتوبوسی که ساعت ۸:۳۰ صبح از شهر کوتور مونته نگرو حرکت کرده بود ساعت ۱۱:۲۰ به مرز مونته نگرو و آلبانی رسید. تا الان شلوغ ترین مرزی در بالکان بود که دیده بودم. بیش از نیم ساعت معطل شدیم. عبور از مرز به سادگی بقیه مرزهای بالکان بود. جالب این بود که پلیس مرزی آلبانی مهر ورود توی پاسپورت نزد. من بدلیل داشتن ویزای شینگن مولتیپل نیازی به ویزای آلبانی نداشتم. تا قبل از سفر به آلبانی فکر می کردم آلبانی هم جزوی از یوگسلاوی بوده ولی ظاهرا این کشور با بقیه کشورهای منطقه بالکان فرق داره. بعد از رسیدن به تیرانا (Tirana) پیاده رفتم به سمت هاستل هومزتل (Homestel) که یک تخت دراتاق ۷ تخته رو به قیمت ۷ یورو رزرو کرده بودم. هاستل دوست داشتنی و تمیز که روی پشت بام تخت داشت و میشد از اون بالا شهر رو نظاره کرد. کمی استراحت کردم و رفتم برای کشف شهر تیرانا.
اسم تیرانا رو همیشه دوست داشتم، یک جورایی مثل اسم دخترانه تهران خودمونه. شباهت هم کم نداره به تهران. ترافیک، هوای آلوده، بوق بوق و هزارتا صرافی مرکز شهر که چهار راه استانبول خودمون رو میزاره توی جیبش. توی پس زمینش هم مثل تهران کوه داره ولی کوه های سبز. خلاصه اسمش از خودش قشنگتره 😊
فکر می کردم تیرانا شهر اسلامی هست ولی تعداد مساجد خیلی کم بود، همینطور خانم های محجبه. احتمالا این ۶۰ درصد مسلمان بیشتر روی کاغذ مسلمان هستند. حدود ۵۰ سال زیر سلطه یکی از سختگیر ترین حکومت های کمونیستی بودن همچین نتیجه ای داشته. از سه میلیون جمعیت آلبانی، یک میلیونش توی تیرانا زندگی می کنند. علی رغم نکات منفی که گفتم، شهر تیرانا خیلی زنده هست. جوان های شادی که برای پارتی آخر هفته آماده می شدند و خانواده هایی که روز شنبه توی پارک ها جمع شده بودند، این رو تایید می کرد. تعداد کافه ها، رستوران ها و پارک ها هم کم نیست.
صبح روز بعد تور شهر گردی تیرانا رو رفتم که خیلی باهاش حال نکردم و تا آخر با راهنما نموندم. تنهایی گشتی در شهر زدم و برگشتم هاستل، کوله رو برداشتم و رفتم سمت ترمینال اتوبوسرانی. با یک اتوبوس مال ۳۰-۴۰ سال پیش راهی شهر بِرات در جنوب تیرانا شدم. قیمت بلیط ۴۴۰ لک شد.
تیرانا تله کابین داره برای بالای کوه که بلیطش ۸۰۰ لک هست. یک بانکر (پناهگاه بتنی) خیلی بزرگ هم هست که الان موزه شده و ورودیش ۷۰۰ لک هست. هیچکدام واسه من جذاب نبودند. جالبه بدونید در زمان جنگ سرد انور خوجه ۷۵۰ هزار از این پناهگاه ها در سرتاسر آلبانی ساخت! پناهگاه های کوچک و بزرگی که هیچوقت استفاده نشدند چون جنگی در نگرفت.
پیشنهاد من برای دیدن تیرانا از بالا اسکای تاور (Sky Tower) وسط شهره که رستوران بالاش هست. میشه راحت رفت بالا و عکس گرفت 👌
کمی از اطلاعاتی که امروز از راهنما گرفتم بگم. آلبانی یکی از خفن ترین سیستم های کمونیستی رو بویژه بین سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ یعنی اواخر عمر دیکتاتورشون انور خوجه تجربه کرد. وضعیتش رو میشه با کره شمالی امروز مقایسه کرد. آلبانی تقریبا با هیچ کشوری رابطه دوستانه نداشت و خوجه کشورهایی مثل شوروی و چین رو به باز بودن بیش از حد و خیانت به ارزش های کمونیست متهم می کرد! در پایان حکومت دیکتاتوری انور خوجه، در کشور سه میلیون نفره آلبانی تنها سه هزار خودرو وجود داشت! تعداد خودروها رو با تعداد بانکرهای بتنی که مقایسه کنید تا متوجه بشید پول کشور چطوری تلف شده.
امروزه آلبانی سیستم نسبتا آزادی داره و همین دیروز مجلس رییس جمهور جدید رو انتخاب کرد و هوادارهاش مشغول خوشحالی توی خیابون های تیرانا بودند.
امروز صبح هم دیدم یک عده دو ماهه وسط خیابون جلوی ساختمان نخست وزیری خیمه زدند و اعتراض که سیستم قضایی باید اصلاح بشه. چندین شبکه خبری هم برای پوشش اومده بودند.
مردم آلبانی به خطرناکی معروف هستن ولی من برعکس مردم خیلی مهربونی دیدمشون. این بدنامی اینقدر زیاده که حتی توی سیل حرکت پناهجوها از یونان به شمال بالکان و اروپا، این کشور جزو مسیرهای تردد پناهجوها نبود. پناهجویی که از جانش گذشته باز هم میترسه بیاد آلبانی 😅
سالهای ۹۶ و ۹۷ میلادی تب شرکت های هرمی اینجا خیلی داغ شد و تقریبا همه و حتی دولت پول وارد این شرکت ها کردند. نتیجه هم مشخصه، پول زیادی از مردم و کشور بر باد رفت و یک سال تظاهرات و شورش و ناامنی و غارت توی آلبانی به همراه داشت.
شهر برات یادگار عثمانی ها
از تیرانا تا شهر برات (Berat) دو ساعت بیشتر با اتوبوس راه نیست. باید برید ترمینال جنوب تیرانا و سوار داغون ترین اتوبوس بشید. وقتی پر شد حرکت میکنه. بعد از حرکت شاگرد راننده میاد و ۴۰۰ لک کرایه رو می گیره. آخرین اتوبوس هم حدود ساعت ۳ عصره.
ساعت ۴ عصر رسیدم ترمینال شهر برات و از اونجا با یک اتوبوس داخل شهری رفتم هاستل مانگالم (Hostel Mangalem)، کوله پشتی رو گذاشتم، اطلاعات مختصری از صاحب هاستل گرفتم و رفتم تا قبل غروب آفتاب همه شهر رو ببینم.
در حالی که تیرانا قدری توی ذوقم زد، شهر بِرات نظرم رو راجع به آلبانی دگرگون کرد.
برات تاریخ بسیار قدیمی داره ولی عمده معماریش مربوط به دوره عثمانی هاست و به عنوان یک نمونه کم نظیر از شهری در بالکان که به همون شیوه معماری عثمانی باقی مونده شناخته میشه. شهر برات توی لیست میراث جهانی یونسکو ثبت شده و همین کمک کرده به همین صورت زیبا باقی بمونه.
کوچه های سنگی بسیار باریک و شیب دار و خانه هایی که بعضا دیوارشون سفید رنگ شده، گل های رز که جلوی اکثر خانه ها هست، رودخانه اوسوم که از وسط شهر رد میشه و مردمی که با گردشگرهای خارجی مهربان هستند، همه و همه دل کندن از برات رو سخت میکنه.
با نیم ساعت پیاده روی تا قلعه بالای کوه که ورودی هم نداره، میشه یک منظره فوق العاده از شهر برات رو دید. قلعه یا به قول مردم محلی کالا، در قرن ۱۳ ساخته شده ولی ریشه هاش به قرن ۴ قبل از میلاد برمی گرده!
هاستل مانگالم یک خانه عثمانی سیصد ساله بود و تنها مشتری هاستل من و یک خانم سوییسی بودیم. اهالی خانه با ما مثل مهمان رفتار می کردند نه مشتری. قیمت هاستل مانگالم برای یک شب اقامت در اتاق شش تخته، ده یورو بود وگرونترین هاستل شهر برات هست. البته ارزانترین هاستل شهر هم ۹ یورو هست.
بهترین اقامتم در آلبانی رو در هاستل مانگالم داشتم.
شهر سنگی جیروکاستر
خداحافظی از شهر برات راحت نبود. مقصد بعدیم شهر قدیمی جیروکاسترا (Gjirokaster) بود. گزینه ها برای این مسیر زیاد نیست. من اولین سرویس یعنی ساعت ۸ رو انتخاب کردم، سرویس بعدی ساعت ۱۱ بود. قیمت بلیط هم ۹۰۰ لک شد.
سه ساعت توی یک ون از جاده های زیبا ولی داغون آلبانی که با انواع گل ها در فصل بهار تزیین شده بودند عبور کردم تا به جیروکاسترا برسم. از جایی که ون من رو پیاده کرد تا هاستل نیم ساعتی پیاده راه بود که کوچه های سنگی و شیب دار جیروکاسترا کمی اذیت کرد.
تاکسی برای این مسیر شاید دو یورو بیشتر نمیشد ولی این رسم پیاده خودم رو به هاستل رسوندن باعث میشه عددهای شناسنامه برام کمرنگ بشه، واسه همین دوسش دارم 👍
اینجا توی جیروکاسترا “سنگ” حرف اول و آخر رو میزنه. از هزاران سال قبل خونه های اینجا سنگی بوده و همچنان هم سنگی باقی مونده، حتی سقف خونه ها هم با سنگ پوشانده شده! بخاطر همین ویژگی جالب و البته تاریخ کهنش، یونسکو شهر جیروکاستر رو در لیست میراث جهانی قرار داده.
اولین جایی که دیدم قلعه شهر بود. قلعه شهر جیروکاستر هم خودش جالبه هم منظره زیبایی از شهر و کوه های اطرافش داره.
ورودی قلعه ۲۰۰ لک هست. وقتی من رفتم بلیط فروش نبودش و منم فرصت رو مغتنم شمردم 😉
دیدن قلعه و انواع توپ هایی که توش بود یک ساعتی طول کشید. دو تا موزه هم داخل قلعه هست که هر دوش ارزش دیدن داره. یکی تاریخ منطقه جیروکاستر رو به زبان انگلیسی از زمان پارینه سنگی نشون میده.
دومی که من خیلی فضاش رو دوست داشتم همه چیز به زبان آلبانیایی و مربوط به زمان کمونیسم هست. مجسمه ها و نقاشی های حماسی و انواع اسلحه ها که مقاومت کشور رو در برابر نازی ها و ایتالیایی ها نشون میده. فرصت خوبی بود تا هنرنمایی کمونیست ها رو اینجا ببینم. قسمتی از موزه هم زندان قلعه و سلول هاش بود که در دوره های مختلف تاریخی همین کاربری رو داشته.
بعد از دیدن قلعه گشتی در شهر زدم و یکی از خانه های قدیمی عثمانی که ورودیش ۲۰۰ لک بود رو دیدم.
عصر هم یک پل قدیمی عثمانی رو دیدم. نیم ساعت از مرکز جیروکاستر تا پل عثمانی راه بود. راهنمای مسیر صاحب هلندی هاستل “شهر سنگی” بود که پیدا کردن پل رو خیلی راحت کرد. به گفته خودش در سال ۳۰۰ روز میاد تا این پل و برمی گرده. اطراف پل پر بود از گل و صدای زنگوله بز ها و گاهی فریاد چوپان ها. واسه مدیتیشن عالی بود اونجا.
جیروکاستر دو تا هاستل خوب داره، یکی هاستل شهر سنگی (Stone City) که من بودم و قیمتش ۱۰ یورو بود و اون یکی هاستل بابامتو (Babameto) که قیمتش ۷ یورو هست. هر دو در مرکز شهر قدیم و عالی هستند. شب در هاستل یک دورهمی برگزار شد و صحبت به دوچرخه و دوچرخه سواری کشید. صاحب هاستل از یک دوچرخه سوار چشم بادامی گفت که مدتی پیش سفرش رو از سنگاپور با یک دوچرخه خیلی ساده شروع کرده و به اینجا رسیده بود و تعجب همه مهمان های هاستل رو برانگیخته بود. من دو سال بعد از سفر بالکان، این دوچرخه سوار رو در شهر بوسان کره جنوبی دیدم و یکبار دیگه بهم ثابت شد دنیا چقدر کوچکه.
چشمه چشم آبی و شهر باستانی بوترینت
ساعت ۶:۳۰ صبح از شهر جیروکاستر حرکت کردم به سمت جنوبی ترین قسمت کشور آلبانی یعنی شهر سارانده (Sarande).
وسط راه کنار یک فرعی خاکی از ون پیاده شدم و دو کیلومتر پیاده روی کردم تا برسم به چشمه معروف به چشم آبی (Blue Eye Spring). نقطه ای که آب این چشمه زیبا و آبی رنگ از زمین بیرون میاد حدود ۵۰ متر عمق داره!
با اینکه تعطیل رسمی بود، خوشبختانه اینقدر زود اومده بودم که خلوت بود و هنوز آلبانیایی ها با مرسدس بنز های قدیمیشون نرسیده بودند. یادم رفت بگم اینجا مردم عاشق بنز هستند.
حتی مسوول فروش بلیط ۲۰۰ لک ورودی هم یک ساعت بعد از من رسید 😎
علاوه بر چشمه چشم آبی دو تا چشمه دیگه هم اونجا هست. داشتم به سمتش میرفتم که رسیدم به یک هتل-رستوران. کارگر رستوران گفت دسترسی به اون چشمه ها غیرممکنه، منم خیلی حس ماجراجویی نداشتم و حرفش رو قبول کردم. شما اگر رفتید و اون دو تا چشمه رو دیدید به من هم بگید لطفا 🌞👍
بعد از دیدن چشمه و خوردن نون، پنیر، خیار و گوجه ای که از یخچال هاستل شهر سنگی (به توصیه صاحب هاستل) برداشته بودم، دوباره دو کیلومتر پیاده روی کردم تا به جاده اصلی برسم و بعد از یک ساعت منتظر بودن، با یک ون دیگه رفتم شهر سارانده.
اگر قصد دیدن اینجا رو دارید باید به راننده بگید شما رو “سوری کالتیور” Syri Kalter پیاده کنه. راننده ها Blue Eye نمی دونند کجاست.
ساعت یازده رسیدم شهر سارانده. رفتم هاستل دلفین، یک تخت به قیمت ۷ یورو گرفتم و فوری برگشتم به ایستگاه اتوبوس و به سمت مقصد بعدی یعنی شهر باستانی بوترینت (Butrint) حرکت کردم. از سارانده تا بوترینت ۴۰ دقیقه راهه. این شهر قدیمی که از ۸۰۰ سال قبل از میلاد آثاری توش پیدا شده تا همین صد سال پیش زنده بوده و دوره های مختلف تاریخی رو داره. بوترینت در شبه جزیره ای کنار سواحل دریای ایونیان (Ionian Sea) مابین دریای آدریاتیک و دریای مدیترانه بنا شده و از دوره های هلنی، رم، بیزانس و عثمانی آثار معماری در اون هست.
بوترینت یکی از سه اثر ثبت شده در میراث جهانی یونسکو آلبانی هست و بلیط ورودیش ۷۰۰ لک (۵ یورو) هست. حداقل ۲-۳ ساعت وقت برای دیدنش باید در نظر گرفت. منطقه اطراف بوترینت پارک ملی هست و در لیست تالاب های معاهده بینالمللی رامسر ثبت شده.
از بوترینت تا مرز یونان ۱۵ کیلومتر بیشتر راه نیست و جزیره کورفو یونان رو به راحتی میشه دید. کلا سهم آلبانی از جزیره های دریای آدریاتیک و ایونیان خیلی کمه (حداکثر ۱۰ تا) و بیشترش رو یونان و ایتالیا به اسم خودشون زدند.
به شهر سارانده و هاستل دولفین برگشتم، کمی استراحت کردم و برای تماشای غروب آفتاب رفتم سواحل صخره ای شمال شهر که نزدیک زاغه نشین های سارانده بود و کمی خطرناک به نظر میومد. تماشای غروب در کنار بزهای بازیگوش دوست داشتنی بود.
صبح روز بعد حرکت کردم به سمت مقصد بعدی یعنی کشور مقدونیه و شهر اوخرید (اوهرید). از اینجا یعنی جنوب آلبانی، هیچ اتوبوسی به مقدونیه نبود. مینی بوس ساعت ۵:۳۰ صبح به سمت تیرانا رو سوار شدم، حدس زدم احتمالا از تیرانا باید وسیله ای به سمت مقدونیه باشه.
اتوبوس ها از سارانده به تیرانا از مسیر کوهستانی داخلی میرند و مینی بوس ها از خط ساحلی. من هم خط ساحلی که قدری دورتره رو انتخاب کردم تا سواحل زیبای دریای ایونیان رو ببینم. کنار دستم یک معلم کنجکاو ریاضی-فیزیک نشسته بود که دوست داشت کلمات زبان فارسی رو یاد بگیره 😊 دفترچهش رو دراورده بود، لغات فارسی رو از من میپرسید کمی تکرار میکرد و یادداشت میکرد.
امیدوار بودم بتونم برم مقدونیه و مجبور نشم امشب رو هم آلبانی باشم.
بعد هفت ساعت و نیم بالاخره مینی بوس به تیرانا رسید. تیرانا از اون شهرهایی هست که بیش از یک ترمینال اتوبوس رانی داره و این کار رو برای مسافر سخت میکنه. سوار یک اتوبوس داخل شهری شدم و یک راست رفتم مرکز شهر یعنی میدان اسکندر بی و اونجا از یک آژانس مسافرتی برای خرید بلیط اطلاعات گرفتم. بلیط فقط برای پایتخت مقدونیه، شهر اسکوپیه داشت ولی من قصد داشتم به شهر اوهرید برم. متوجه شدم اتوبوس توی مسیر در یک شهر نزدیک به اوهرید توقف میکنه. از همون آژانس بلیط اتوبوس ساعت ۴ عصر رو به قیمت ۱۰ یورو خریدم، البته با رفتن به ترمینال اصلی شهر تیرانا هم میتونستم این بلیط رو بخرم.
با باقیمانده لک های ته جیبم یک چایی به قیمت ۴۰ لک خریدم و دو ساعت مشغول شارژ موبایل و اینترنت بازی شدم.
از تیرانا به اسکوپیه پایتخت مقدونیه روزانه دو سرویس هست. یکی ۹ صبح و یکی ۴ عصر. اتوبوس بعد از حدود سه ساعت به مرز میرسه و بعد از یک ساعت معطلی در مرز، نیم ساعت بعدش در شهر استروگا (Struga) توقف میکنه. اگر قصد رفتن به اوهرید رو دارید باید اینجا پیاده بشید و با تاکسی (۵ تا ۱۰ یورو) یا مینی بوس برید اوهرید.
هزینه های سفر من به آلبانی
هزینه های من در آلبانی شامل موارد زیر میشد: • هزینه اقامت در هاستل: ۴۵۰۰ لک • هزینه غذا و میوه و خوراکی: ۵۳۵۰ لک • هزینه حمل و نقل بین شهری و داخل شهری: ۳۵۸۰ • هزینه سیم کارت ودافون و ۲۵۰ مگ اینترنت: ۳۰۰ لک • هزینه لاندری: ۵۰۰ لک
با اینستاگرام در سفرها همراه من باشید. @safarnevesht
کل هزینه های سفر من در آلبانی ۱۳۹۳۰ لک یعنی معادل ۱۰۶ یورو شد. ۲۹ یورو اتوبوس مونته نگرو به آلبانی و ۱۰ یورو هم اتوبوس تیرانا به مقدونیه شد. در زمان سفر قیمت یورو حدود ۴۱۶۰ تومان بود.
تاریخ سفر: بهار ۱۳۹۶
احمد خانی عاشق سفر و دیدن سرزمین های متفاوت
۶۴دیدگاه
فک میکردم آلبانی بعد از فروپاشی کمونیسم خیلی فقیر و عقب افتاده باشه.
ولی سفرنامه دینی و خواندنی شما اشتباهم ار نمایاند.شاید اگر عمری باشه منهم روزی سری به آنجا بزنم از راه فرانسه! خانم احمدی
از خواندن نوشته هاتون لذت برم . تقریبا یک ساعتی مشغول خواندن و تماشای عکس ها بودم . مخصوصا عکس ها برام خیلی جالب بودند . توی لابی هاستل شهر سنگی یه صندوقچه زیر پنجره بود که برام جالب بود . من در گیلان زندگی می کنم و این صندوقچه ها در گیلان قدیم هم زیاد بود . احتمالا همه یادگار دوره عثمانی هستند
سلام دوست عزیز
به سفرنوشت خوش آمدید. ممنون از لطفتون
بله احتمالا یادگار دوران عثمان بوده.
سفرنامه خیلی خوبی بود، واقعا لذت بردم🌹🌹
سلام و سپاس دوست عزیز
احمد جان ممنون که ما را هم در خاطرات این سفر شریک کردید خیلی کیف کردم موفق باشید
سلام دوست عزیز
خوشحالم لذت بردید
سلام میشه با ویزا آلبانی به کشور های دگه هم سفر کرد مثلاً ایتالیا یا هم اتریش ممنون میشم اگر جواب بدین
سلام
خیر، نمیشه
سلام دوست عزیز من هم عاشق سفرم و خیلی دوست دارم کل دنیا را بگردم اما افسوس که نمی شه فقط توانستم تو ایران بگردم و تجربه کسب کنم به شما حسودیم شد. من عاشق طبیعت و اماکن تاریخی ام امیدوارم یه روز بتونم به آرزوهام برسم یعنی سفر به کشورهای مختلف بویژه قاره اروپا
سلام علی جان
امیدوارم به زودی به آرزوتون برسید
تو تلگرامتون راجب به سفر به کره شمالی دیدم که تعجب کردم حسابی. خلاصه فضولیم گل کرد و لینک رو باز کردم که با ارور 404 مواجه شدم😂. ولی در کل همه سفرنامه هاتون عالی و فوق العاده تخصصی و کامله. با آرزوی موفقیت برای شما
هست
برید قسمت نویسنده مهمان، آخرین نویسنده :)
سلام از افغانستان هستم میتانین ویزه البانیا را برایم بگرین
سلام دوست عزیز
من کار ویزای آلبانی یا ویزاهای دیگر انجام نمیدم. آژانس مسافرتی نیستم.
سلام من با خانومم 2 بار سال 2015 و 2018 با ماشین از تهران اروپا رو گشتیم سال 2021 هم برنامه داشتیم بدلیل کرونا نشد سال آینده میخواهیم دوباره بریم مونته نگرو و آلبانی و مقدونیه رو هم تو برنامه سفرمون داریم وقتی ویزا گرفتم یک سری سوالات دارم که مزاحم تون میشم سفرنامه خیلی خوب و با حالی بود.
سلام دوست عزیز
بالکان عالیه، سفر خیلی خوبی داشته باشید
سلام احمد جان دعوتنامه آلبانی هم مثل دعتنامه اوکرای میشه گرفت؟
سلام زهراجان
فکر نکنم، باید شخصی رو بشناسید تا براتون دعوتنامه بده
از زیارتگاه حضرت عباس ع
کوه عباس علی ع
هم دیدن میکردید
همه جا رفتی الا اونجا.....
احسنت گزارش خوبی بود
عکسهای عالی
سلام دوست عزیز
ممنونم
درود
توصیفتون از آلبانی بسیار جذاب و رنگی بود.از خوندنش لذت بردم.فقط یه سوال تو ذهنمه از ساحل آلبانی هیچ نگفتین
سلام و سپاس دوست عزیز
شهر سارانده و اطرافش ساحل و پلاژ برای شنا و آفتاب گرفتن داره ولی برای من جذابیتی نداشت که وقتی براش بذارم.
عالی و بسیار جالب بود همین طور کیفیت عکس ها خیلی خوبن
سلام و سپاس دوست عزیز
احمدجان سلام. بابت سرنوشته هات واقعا دمتگرم. مارو مجانی مسافرت میبری.
فقط چرا سفرنامه های قدیمیتو دوباره سرلیست میزاری. من چندساله دارم دنبال میکنم سفرهاتو.
خداقوت
سلام مهدی جان
این سفرنامه ها نسخه اولیش در زمان سفر نوشته شده بود. الان دارم ویرایشش می کنم و مطالبی بهش اضافه می کنم.
یادش بخیر یورو ۴ تومن بود
سلام و عرض ادب بسیار از خواندن سفرنامه های شما لذت میبرم شاد وپاینده باشید
سلام و سپاس دوست عزیز
عالی بود و همیشه عالین تجربیاتت ممنون ک تجربیاتتو ب اشتراک میزاری
سلام و سپاس دوست عزیز
سلام من یه کتاب در مورد ریشه مردم آلبانی در دست تحریر دارم در زمان حمله اسکندر به ایران در منطقه رومشکان که به خاطر شکست روم در این منطقه این اسم روش هست اسکندر نزدیک به چند هزار نفر از مردم منطقه لرستان رو با خودش به منطقه بالکان میبره .من از روی خیلی از رسوم اونها و مردم لرستان متوجه این شباهتها شدم مثلا فامیلی بهرامی در لرستان زیاده و بازیکنان آلبانیایی اصل تیم سوئیس هم فامیلیاش بهرامیه .شما از آداب و رسوم اونها که به ایرانیها نزدیک باشه چیزی میدونید
سلام دوست عزیز
نه مورد مشابهی به یاد نمیارم. اگر این نکته رو میدنستم بیشتر دقت می کردم.
من چندين سال الباني زندگي كردم، فوق العادس، احساس ميكنم شما خوب وقت نگذاشنين و بگردين، الباني زيباتر از اون چيزيه كه اينجا نوشتين، به نظر من واقعا كشوريه كه ميشه تو ارامش كامل درونش زندگي كرد
سلام دوست عزیز
بله قطعا دید شما که چندسال اونجا زندگی کردید با دید من که فقط چند روز اونجا سفر کردم متفاوت هست
وای خدای من چقدر عکس های قشنگی گرفته اید. خیییلی عالی بود. منم عاشق سفر هستم. پارسال با همسم رفته بودیم پراگ اونجا رو اولین بار بود که دیده بودم اصلا بی نظیر بود. همسر جان برام از عطر و ادکلن سان تارا یک عطر سرد گرفته بود که الان هر وقت اسم سفر میاد یا طبیعتی رو می بینم دوباره اون بو، کل سفر رو برام تداعی می کنه.
سلام دوست عزیز
سپاس از لطفتون
پراگ خیلی زیباست، خوشحالم هنوز خاطراتش توی ذهنتون مونده